بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اوضاع خیلی خراب است | صفحه ۸۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اوضاع خیلی خراب است

بریده‌هایی از کتاب اوضاع خیلی خراب است

۳٫۶
(۴۲۱)
قهرمان‌بودن یعنی تواناییِ فراخواندن امید؛ آن‌هم در جایی‌که ذره‌ای امید وجود ندارد، مثل برافروختنِ کبریتی برای روشن‌کردنِ دنیایی تاریک. یعنی نشان‌دادنِ احتمالِ وجودِ جهانی بهتر؛ نه آن جهانِ بهتری که می‌خواهیم وجود داشته باشد، بلکه آن جهانِ بهتری که اصلاً نمی‌دانستیم ممکن است وجود داشته باشد. یعنی در شرایطی قرار بگیریم که به نظر می‌رسد همه‌چیز کاملاً در آن به فنا رفته، اما هر طور شده شرایط را به‌سمت بهبود پیش ببریم.
...
ما تسلیم‌شدن در برابر انگیزه‌های احساسی‌مان را یک شکستِ اخلاقی می‌بینیم و ضعف در خویشتن‌داری را نشانه‌ای از شخصیتِ ناقص. برعکس، آن‌هایی را که احساسات‌شان را سرکوب می‌کنند، ستایش می‌کنیم و تحت‌تأثیر ورزشکاران و تاجران و پیشروانی قرار می‌گیریم که در کارشان بی‌رحم و ربات‌گونه‌اند. اگر یک مدیراجرایی زیر میز کارش بخوابد و بچه‌هایش را شش هفته یک بار ببیند... خب آره! به این می‌گویند اراده! می‌بینی؟ هر کسی می‌تواند موفق باشد!
محمدرضا
اگر امید را در زمینه‌هایی پَست پیدا کنید بهتر از این است که اصلاً امیدی نداشته باشید. ما بدون انگیزه‌های سرکشانه‌مان، هیچ نیستیم.
محمدرضا
زمان قدیم زندگی سخت‌تر بود. خشکسالی و طاعون و سیل همیشگی بودند. بخش عمدهٔ جمعیت یا به بردگی درمی‌آمدند یا در جنگ‌های بی‌پایان به خدمت گرفته می‌شدند، و بقیه به‌خاطر حکام زورگوی مختلف، شبانه گلوی یکدیگر را می‌بُریدند. مرگ همه‌جا حضور داشت. خیلی از مردم بیش‌تر از سی سال عمر نمی‌کردند. در بخش عمده‌ای از تاریخ بشر، زندگی به همین شکل بود: پر از کثافت و زونا و گرسنگی.
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
گروه‌های ضربتی که برای بررسی رفتار غیراخلاقی در سازمان‌ها بسیج شده‌اند، اگر کسی نباشد که بتوانند به خلاف‌کاری متهمش کنند، کم‌کم خلاف‌هایی را تجسم می‌کنند که در حقیقت خلاف نیستند.
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
دلیلی وجود ندارد که خودمان و دیگران را دوست نداشته باشیم. دلیلی وجود ندارد که با خودمان و دیگران با احترام رفتار نکنیم. دلیلی وجود ندارد که در هر لحظه از عمرمان طوری زندگی نکنیم که حاضر به تکرارِ ابدیِ آن لحظه باشیم.
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
تقریباً همین موقع‌هاست که بعضی مخاطب‌ها، یعنی آن‌ها که نگاه علمی‌تری دارند دست خود را بالا می‌برند و اشاره می‌کنند که در دنیای واقعی، چیزهایی به‌اسم "حقیقت" وجود دارد، و شواهد زیادی برای اثبات این حقیقت‌ها موجود است، و ما برای علم به واقعی‌بودنِ بعضی چیزها به ایمان نیاز نداریم. درست می‌گویید. اما باید این‌را هم بدانید که شواهدْ چیزی را تغییر نمی‌دهند. شواهد مربوط به ذهن عقلانی‌اند، درحالی‌که ارزش‌ها را ذهن عاطفی تعیین می‌کند. شما نمی‌توانید ارزش‌ها را صحت‌سنجی کنید. آن‌ها طبق تعریفْ ذهنی و سلیقه‌ای هستند. به همین دلیل می‌توانید آن‌قدر دربارهٔ حقیقت‌ها بحث کنید که فک‌تان جابه‌جا شود! اما آخرسر هیچ نتیجه‌ای ندارد. مردم اهمیتِ تجربه‌های خود را از طریق ارزش‌هاشان تفسیر می‌کنند.
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
بحث‌مان چند دقیقه‌ای ادامه داشت. آن‌موقع عقلم همین‌قدر قد می‌داد. هنوز فکر می‌کردم این‌ها مسائلی دربارهٔ منطق و شواهد است، نه احساسات و ارزش‌ها. ارزش‌ها را نمی‌توان از طریق منطق تغییر داد؛ آن‌ها فقط از طریق تجربه قابل‌تغییرند.
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
این چیزها را هر کسی تجربه کرده است. آن‌ها جزئی از ماهیتِ انسان هستند. همهٔ ما در کنارزدنِ احساسِ گناهی ذاتی که از وجودمان جذایی‌ناپذیر است، احساسِ ناتوانی می‌کنیم. همه رنج می‌بریم و به درجات مختلفی قربانی می‌شویم، مخصوصاً وقتی کم‌سن‌وسال هستیم. بعد همهٔ عمرمان را هم صرف تلاش برای جبرانِ آن رنج می‌کنیم.
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
یعنی بیش‌تر آدم‌ها برای چیزهای یکسانی ارزش قائل نیستند، یا مثلاً بیش‌ترشان فقط دنبال یک قرص نان و سرپناهی امن برای گذراندن شب نیستند؟ در پاسخ باید بگویم که درست است دوستِ من. مردم بیش از این‌که متفاوت باشند، شبیه یکدیگرند. بیش‌تر ما هدف‌های یکسانی در زندگی داریم. اما این تفاوت‌های جزئی، باعث ایجاد احساسات می‌شوند و احساسات هم حسِ اهمیت ایجاد می‌کنند. برای همین است که تفاوت‌هامان را به‌مراتب مهم‌تر از شباهت‌هامان در نظر می‌گیریم، و این تراژدیِ واقعیِ بشریت است، این‌که ما محکومیم بر سر تفاوت‌های جزئی تا ابد با هم بجنگیم.
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
قربانیانِ خشونت معمولاً تیزبین‌ترین ناظرانِ ماهیتِ بشر هستند.
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
ما می‌دانیم که باید سیگارکشیدن یا خوردنِ شیرینی‌جات یا غیبت‌کردن پشت سر دوستان‌مان را متوقف کنیم، اما همچنان مرتکبِ این کارها می‌شویم. دلیلش این نیست که بهتر نمی‌دانیم؛ دلیلش این است که حسِ بهتری نداریم.
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
هیچ برای من مهم نیست که فکر می‌کنی چقدر آدم علمی‌ای هستی یا بعد از اسمت چند تا لقب داری، تو هم یکی از ما هستی مردِ جوان! تو هم مثل بقیهٔ ما رباتی گوشتی هستی که با ذهن عاطفیِ خل‌وچلت کنترل می‌شوی. خونسرد باش و آب دهانت را قورت بده!
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
و این‌که اگر امید را در زمینه‌هایی پَست پیدا کنید بهتر از این است که اصلاً امیدی نداشته باشید. ما بدون انگیزه‌های سرکشانه‌مان، هیچ نیستیم.
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
وقتی استالین دربارهٔ اخلاقیات و نجابتِ انسانی برای شما سخنرانی کند، باید بدانید که قطعاً به فنا رفته‌اید!
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
اعتماد اجتماعی در جوامع توسعه‌یافته نه‌تنها پایین است، بلکه در حال افت‌کردن هم هست؛ این یعنی مردم کم‌تر از همیشه به دولت، رسانه‌ها و حتی یکدیگر اعتماد دارند.
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
وقتی مردم دربارهٔ نیاز به یافتنِ هدفِ زندگی‌شان حرف می‌زنند، منظورشان این است که دیگر برای‌شان مشخص نیست که چه چیزی اهمیت دارد، چه چیزی شایستهٔ اختصاصِ زمانِ محدودشان روی کرهٔ زمین است، یا خلاصه بگویم... نمی‌دانند باید برای چه چیزی امید داشته باشند. آن‌ها تقلا می‌کنند بفهمند که قبل و بعدِ زندگی‌شان باید چطور باشد. بخش سختش همین است: پیداکردنِ آن "قبل و بعد". این کار سخت است، چون هیچ راهی وجود ندارد که مطمئن شوید درست انجامش داده‌اید. برای همین است که خیلی‌ها به مذهب رو می‌آورند؛ چون مذهب این حالتِ دائمیِ ندانستن را تصدیق می‌کند و در قبالِ آن، از شما ایمان می‌طلبد.
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
ما غبارهای کیهانیِ بی‌اهمیتی هستیم که در یک نقطهٔ آبی پرسه می‌زنیم و به هم برخورد می‌کنیم. عظمتی برای خودمان تجسم می‌کنیم و اهدافی برای خودمان می‌سازیم. اما راستش را بخواهید، ما هیچ نیستیم. پس از قهوهٔ لعنتی‌تان لذت ببرید!»
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
قهرمان‌بودن یعنی تواناییِ فراخواندن امید؛ آن‌هم در جایی‌که ذره‌ای امید وجود ندارد، مثل برافروختنِ کبریتی برای روشن‌کردنِ دنیایی تاریک. یعنی نشان‌دادنِ احتمالِ وجودِ جهانی بهتر؛ نه آن جهانِ بهتری که می‌خواهیم وجود داشته باشد، بلکه آن جهانِ بهتری که اصلاً نمی‌دانستیم ممکن است وجود داشته باشد.
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶
«می‌بینی؟ اون روزها اوضاع خیلی بدتر بوده. پیلکی کجا و منِ بی‌عرضه کجا؟ من توی زندگی‌م چه غلطی کرده‌م؟!» این سؤالی‌ست که احتمالاً باید در این عصرِ طوفان‌های توییتری و القای نفرت از سمتِ به‌مبل‌لم‌دادگان دانای کل از خود بپرسیم.
کاربر ۱۴۱۵۲۳۶

حجم

۳۶۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۳۶۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۷۰%
تومان