بریدههایی از کتاب اوضاع خیلی خراب است
۳٫۶
(۴۲۲)
اهدافی برای خودمان میسازیم. اما راستش را بخواهید، ما هیچ نیستیم.
Dona
دموکراسی تنها زمانی میتواند وجود داشته باشد که حاضر باشید دیدگاههایی را تحمل کنید که با دیدگاههای شما در تضادند. زمانیکه حاضر باشید بهخاطر داشتنِ اجتماعی امن و سالم، از بعضی چیزها که میخواهید، دست بکشید. وقتی حاضر باشید سازش کنید و بپذیرید که گاهی مسائل آنطور که میخواهید پیش نمیروند. درواقع دموکراسی نیازمندِ شهروندانی عاقل و باتدبیر است.
کاربر ۲۹۱۲۱۸۶
آنهایی که در محیطهای خیلی مذهبی بزرگ میشوند و بهدلیل تمایلاتِ جنسیِ خود بهشدت تنبیه میشوند، ذهن عاطفیشان با این علم رشد میکند که رابطه اشتباه است، حتی اگر ذهن عقلانیِ آنها از مدتها پیش فهمیده باشد که رابطه طبیعی و بسیار لذتبخش است.
احسان رضاپور
«همیشه تلاش کردم طوری زندگی کنم که لحظهٔ مرگم به جای ترسْ احساسِ شادی کنم.»
و اگر این تکاندهندهترین چیزیکه شنیدهاید نیست، پس لطفاً آدرس ساقیتان را به من هم بدهید!
فانوس
هرچه اوضاع بهتر میشود، تهدیدهای خیالیِ بیشتری میبینیم و عصبانیتر میشویم. و اینْ تناقض در پیشرفت را نشان میدهد.
کاربر ۲۹۱۲۱۸۶
بلوغِ فرهنگیِ ما در حال نابودیست.
در سراسر این جهانِ توسعهیافته و غنی، ما درگیر بحران ثروت یا مادیات نیستیم، بلکه از بحران شخصیت، بحران فضیلت، و بحران وسیله و هدف رنج میبریم. شکافِ سیاسیِ اساسی در قرن بیستویکم دیگر جناح راست علیه چپ نیست، بلکه ارزشهای بچگانه و از روی هوسِ هر دو جناح علیه ارزشهای نوجوانانه و بزرگسالانهٔ هر دو جناح است. مسئله دیگر بحث کمونیسم در برابر سرمایهداری، یا آزادی در مقابل برابری نیست، بلکه بلوغ در مقابل نابالغی و وسیله در مقابل هدف است.
کاربر ۲۹۱۲۱۸۶
افراطگرایانِ سیاسی ازآنجاکه خودسرند و مذاکره با آنها سخت است، از لحاظ تعریفی کودک هستند، یک مُشت بچهٔ کلهشق! افراطگرایان میخواهند دنیا خاص باشد و از پذیرشِ منافع و ارزشهای خارج از خود امتناع میکنند. آنها از مذاکره امتناع میکنند و به فضیلتها و اصولِ والاتر از تمایلاتِ خودخواهانهٔ خود روی نمیآورند و نمیشود به آنها اعتماد کرد تا طبقِ انتظاراتِ دیگران پیش بروند. آنها گستاخانه مستبد هستند، چون مثل بچهها محتاج والدینی تماماً قدرتمندند تا بیایند وهمهچیز را "درست" کنند.
کاربر ۲۹۱۲۱۸۶
تنها یک راه برای تهدید سیستم دموکراتیک وجود دارد: وقتی گروهی به این نتیجه میرسد که ارزشهایش خیلی مهمتر از خودِ سیستم است و آیینِ دموکراسی را سرنگون میکند تا آیینِ احتمالاً کمفضیلتتری جای آن بگذارد... و اینطور است که افراطگراییِ سیاسی رشد میکند.
کاربر ۲۹۱۲۱۸۶
آدمها هم که همیشه چیزی را که حسِ خوبی دارد با چیزیکه واقعاً خوب است اشتباه میگیرند.
Lea
مشکلاتی که از پیش حل شدهاند برای امید اهمیتی ندارند. فقط مشکلاتی که هنوز نیازمند حلشدن هستند برای امید مهماند؛ چون هر چقدر جهان بهتر شود، ما هم چیزهای بیشتری برای ازدستدادن داریم
Ali Aghazadeh
بیقیدوشرط رفتارکردن سخت است. میدانیم اگر عاشق شویم، ممکن است طرف مقابل هرگز جواب عشقمان را ندهد، بااینحال باز هم عاشق میشویم. به دیگران اعتماد میکنیم بااینکه میدانیم ممکن است آسیب ببینیم. چرا؟ چون عمل بیقیدوشرط مستلزم درجهای از ایمان است، ایمان به اینکه انجام این کار درست است، حتی اگر منجر به رنجِ بیشتر شود، حتی اگر برای شما یا فرد دیگری مؤثر نباشد.
هیچیسم
مشکلِ امید این است که اساساً معاملهگر است. امید درواقع معاملهایست بین کارهای کنونیِ فرد، در اِزای آیندهای فرضی و مطلوب: اینرا نخور تا به بهشت بروی. آن شخص را نکش تا به دردسر نیفتی. سخت کار کن و پولهایت را پسانداز کن تا به خواستههایت برسی.
کاربر ۲۹۱۲۱۸۶
بچههای کمسنوسال مثل استبدادگرانِ کوچکی هستند که از درکِ هر چیزی غیر از آنچه بلافاصله لذتبخش یا دردناک باشد، عاجزند.
کاربر ۲۹۱۲۱۸۶
همهچیز همواره به فنا میرود؛ اما هرچه بیشتر این اتفاق میافتد ما باید بیشتر امید را به حرکت واداریم تا این جهانِ بههمریخته و پرآشوب را حفظ کنیم و بر آن مسلط شویم.
کاربر ۲۹۱۲۱۸۶
آیینهای معنوی همچنین به این دلیل قدرتمندند که بیشترِ مردم را تشویق میکنند که حتی در مرگ هم امید بیابند، و این اثرِ جانبیِ مطلوبی دارد که باعث میشود آدمهای زیادی حاضر باشند بهخاطر باورهای غیرقابلتأیید، جانشان را هم بدهند. رقابت با این مسئله دشوار است.
کاربر ۲۹۱۲۱۸۶
مشکلاتی که از پیش حل شدهاند برای امید اهمیتی ندارند. فقط مشکلاتی که هنوز نیازمند حلشدن هستند برای امید مهماند؛ چون هر چقدر جهان بهتر شود، ما هم چیزهای بیشتری برای ازدستدادن داریم و هر چقدر چیزهای بیشتری برای ازدستدادن داشته باشیم، احساس میکنیم چیزهای کمتری برای امیدبستن به آنها داریم.
samane
ذهنمان دمدستترین وسیله برای ایجاد احساس ارزشمندی در کارهامان است.
رضا مهدوی
تنها چیزیکه وجود دارد چارههای موقت، پیشرفتهای تدریجی و شکلهای کمی بهترِ فنارفتگیست.
وقتش رسیده است که دیگر از آن فرار نکنیم و درعوض آنرا بپذیریم.
این جهانِ بهفنارفتهٔ ماست و ما بهفنارفتگانِ آن هستیم.
Farzane
برای ایجاد و حفظ امید به سه چیز نیاز داریم: احساس کنترل، اعتقاد به ارزش هر چیزی، و جامعه.
"کنترل" یعنی احساس کنیم مهار زندگیمان را در دست داریم، یعنی در تقدیر خود نقش داریم. "ارزش" یعنی چیزی را بیابیم که بهقدری برایمان اهمیت داشته باشد که در راستای رسیدن به آن کار کنیم، چیزی بهتر، چیزیکه ارزش تلاشکردن داشته باشد. "جامعه" هم یعنی ما بخشی از گروهی هستیم که برای چیزهای مشترکی ارزش قائل هستند و برای دستیابی به چیزهای مشترکی تلاش میکنند.
کاربر ۲۹۱۲۱۸۶
پوچگرایی و افراط محض در امیال، که آنرا همراهی میکند، از دنیای مدرن جدا نمیشوند. این یعنی قدرت فقط محضِ قدرت، موفقیت فقط محضِ موفقیت، و لذت فقط محضِ لذت. پوچگرایی هیچ "چرا"ی جامعتری را به رسمیت نمیشناسد. هیچ حقیقت و آرمانِ والایی را هم دنبال نمیکند. صرفاً میگوید: «چون این احساس خوبی بهم میده.» و همانطور که خواهیم دید، این همان چیزیست که باعث میشود همهچیز بد به نظر برسد.
کاربر ۲۹۱۲۱۸۶
حجم
۳۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۳۶۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان