بریدههایی از کتاب قهرمانان تاریخ
نویسنده:ویل دورانت
مترجم:زرین فنائیان
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۵از ۲۸ رأی
۳٫۵
(۲۸)
چرا فراعنه و دیگران اهرام را ساختند؟ مصریان بر این باور بودند که هر شخص، قرین یا همزادی روحانی دارد که کا نام دارد؛ باور داشتند که اگر جسم او از گرسنگی، خشونت و پوسیدگی در امان بماند، کا تا ابد باقی خواهد ماند.
Bardia
در جمهوری روم باستان، قانون اجازه میداد که در شرایط بحرانی، دیکتاتوری برای یک سال روی کار بیاید و زمانی که یک سالش تمام میشد، اگر مقاومت میکرد، هر کس، بهطور قانونی یا غیر آن، میتوانست او را عزل کند.
Bardia
بودا میگوید: نتیجه میگیریم که فردگرایی در اخلاق و رفتار، پوچ و اشتباه است. جنبههای خشن روح ما درواقع از یکدیگر جداکردنی نیستند، آنها امواجی هستند که جریان زندگی را از خود عبور میدهند، بافتههای ریزی هستند که تار و پود جذاب سرنوشت را میسازند. زمانی که خود را بخشی از یک کل و خواستههایمان را در راستای خیر کل میبینیم، آنگاه ناشادیهای شخصی و شکستهایمان، غصهها و دردهایمان و مرگ ناگزیر، دیگر به تلخی گذشته ما را غمگین نمیسازند و در امواج بیانتهای هستی ناپدید خواهند شد.
Bardia
موجودات زنده را نکشید،
چیزی را که مال شما نیست برندارید،
سخنی به دروغ نرانید،
نوشیدنیهای مستیآور ننوشید،
ناپرهیزگار نباشید...
Bardia
موجودات زنده را نکشید،
چیزی را که مال شما نیست برندارید،
سخنی به دروغ نرانید،
نوشیدنیهای مستیآور ننوشید،
ناپرهیزگار نباشید...
Bardia
او به هنگام مستی وقتی میخواست تصویر ماه را در آب در آغوش بگیرد، به رودخانه افتاد و غرق شد.
با همهٔ اینها، سی کتاب شعری که از خود برجا گذاشت، شهرت او را بهعنوان بزرگترین شاعر چین تضمین میکند. یکی از منتقدان چینی میگوید:
ایستاده بر بلندترین قله، بر فراز هزاران کوه و تپه، همچون خورشیدی است که نور میلیونها ستارهٔ بهشتی در حضورش بارقههای درخشان خود را از دست میدهند.
Bardia
پیشینیانی که میخواستند امپراتوری را به صفات برتر مزین سازند، از نظمبخشیدن به ایالات خویش آغاز کردند. برای منظم ساختن ایالات خود، از آموختن قانون به خانوادهٔ خود شروع کردند. برای فرادادن قانون به خانوادههایشان ابتدا شخصیت خود را ارتقا دادند. برای رشد خود، ابتدا قلوبشان را پاک نمودند. برای پاک کردن قلوب، افکارشان را خلوص بخشیدند. برای خلوص افکار، دانششان را تا سرحد ممکن وسعت بخشیدند. چنین وسعتی در دانش، در آموختن همهٔ چیزها نهفته است.
Bardia
آنان که تو دربارهشان میپرسی، حتی استخوانهایشان به خاک بدل گشته است...
از آرزوهای بیشمار و غرورت، عاطفه و گزافه گوییات خلاصی یاب. شخصیت تو با وجود اینها هیچ نخواهد یافت.
به گفتهٔ مورخ چینی، کنفسیوس از این صحبتها دلخور نشد و حکمت آنها را دریافت. او با تصمیمی جدید به پیش رفت تا مأموریت خویش را به انجام برساند و اینچنین به یکی از بانفوذترین فلاسفهٔ تاریخ بدل گشت.
کنفسیوس
Bardia
اگر تو راه نزاع را در پیش نگیری، هیچکس در دنیا نخواهد توانست با تو به نزاع برخیزد...
بیعدالتی را با مهربانی پاسخ گویید... من با انسانهای خوب، خوب هستم و با کسانی که خوب نباشند، خوب هستم، بنابراین با همه خوب هستم. با انسانهای بیریا، بیریا هستم، همچنانکه با کسانی که صادق نباشند، بیریا هستم، بنابراین همیشه بیریا هستم...
نرمترین چیز جهان همیشه بر سختترینشان فایق میآید.
Bardia
لائوتزه - مشهور به «استاد کهن» - حدود ۶۰۴ سال پیش از میلاد به دنیا آمد. تمدن با کتابی به نام تائوته چینگ یا دفتر راه و فضیلت به شهرهای چین بازگشت. کتاب تقریباً خلاصهای از اندیشههای ژان ژاک روسو و توماس جفرسون بود، اما با این نکته که دو هزار و سیصد سال پیش از آنان نوشته شده بود. فضیلت یا راه درست، بنا به گفتار لائو، کنار گذاشتن کارها و حیلههای خرد و در پیش گرفتن زندگی روستایی در هماهنگی کامل با طبیعت و رسوم و عقاید کهن است.
Bardia
دیدرو در حدود سال ۱۷۵۰ دربارهٔ چینیان میگوید: «این مردم از نظر قدمت، هنر، هوش، خرد، قانون و سلیقهشان در فلسفه، از تمام مردم آسیا برترند، حتی در قضاوت دربارهٔ بعضی نویسندگان از آن هم فراتر و از روشنفکرترین مردمان اروپا هم بهتر هستند.» دانستنِ اینکه کنفسیوس حدود پانصد سال پیش از مسیح دربارهٔ «مردان خردمند روزگار باستان» مینویسد، برای ما بسیار روشنگر است. احتمالاً چینیان هزاران سال پیش از کنفسیوس، بودا، اشعیا، دموکریت و سقراط هم فلاسفهای داشتهاند.
Bardia
اکنون جنگی عمیق و ادامهدار بین طبیعت و تمدن- بین غرایز فردگرایانه که عمیقاً در دوران شکار در میان انسان شکل گرفته، و غرایز اجتماعی که بسیار ضعیفتر است و بهتازگی به دلیل زندگی یکجانشینی در وی شکل گرفته است- درگرفت. هر توافق تازهای باید با اقدام متحدانه حمایت میشد؛ اینچنین همکاری بینفردی تبدیل به وسیلهای برای رقابت میان گروهها - روستاها، قبیلهها، طبقات، ادیان، نژادها و دولتها - گردید.
Bardia
با گذشت قرنها، مرد خود را با خانه و زندگی یکجانشینی وفق داد. زن، گوسفند، سگ، الاغ و خوک را رام ساخته بود، و حال، مرد را رام مینمود. مرد آخرین حیوان رامشدهٔ زن است که فقط تا قسمتی - و ناخواسته - متمدن گشته است. او آرامآرام از زن، قابلیتهای اجتماعیشدن از جمله: عشق به خانواده، مهربانی، وقار، همکاری، فعالیت مشترک، را یاد میگیرد. حال صفاتی برجا میمانند که به نفع کل گروه باشد. بنابراین، به نظر من، این زمان آغاز تمدن، و به زبان دیگر، سرآغاز شهروندان متمدن است.
Bardia
به قول دورانت: «این کتاب مانند شهری آسمانی یا کشوری ذهنی است که در آن هزاران قدیس، دولتمرد، مخترع، دانشمند، شاعر، نقاش، موسیقیدان، عاشق و فیلسوف هنوز در حال زیستن، صحبت کردن، تدریس و طراحی و خواندن هستند.»
Bardia
تمدن از طریق اندیشههایی برای پیشرفت بشر، توسعه یافته و قضاوت کارآمد بودن یا نبودن این ایدهها در دادگاه تاریخ، پیشتر انجام شده است- فقط کافی است که ما زمان بگذاریم و آنها را فرا بگیریم. بهجای آنکه ساعتها وقت صرف کنیم و به مباحثات نظری در مورد مسائل فلسفی بپردازیم ـ مثلاً در مورد اینکه آیا درست است که ثروت در دست عدهای محدود باشد یا اینکه باید آن را بهطور عادلانه بین مردم توزیع کرد. تاریخ بشر به ما نمونههایی میدهد که آیا چنین کاری به سرانجامی مطلوب خواهد رسید یا فاجعهای تمامعیار را رقم خواهد زد.
Bardia
ویل دورانت، بهطور قطع اتفاق مهم ادبی به شمار میرود؛ نه تنها برای دوستداران نثر او بلکه برای دانشجویان فلسفه و تاریخ در سراسر دنیا، چرا که دورانت بسیار بیش از یک نویسنده مورد ستایش بود (او همچنین برندهٔ مدال آزادی بود، که بالاترین جایزهٔ دولت ایالات متحده است) او فیلسوفی بود که بیشتر در مسیر روشنگری تلاش کرد تا کسب شهرت. مردی بود عمیقاً بشری، با نثری خیرهکننده و متقاعدکننده. او انسان را موجودی میدانست که اگر درست الهام داده شود میتواند به عظمت خدایان برسد. دورانت با نیچه همعقیده بود که «فلسفه بهطورکل همان تاریخ تحریفیافته است.»
Bardia
به هر حال، باید حضور موسی را در تاریخ و دوران رنج و محنت یهودیان را در صحرای سینا باور کنیم.
m007m007
زیرا ثروت از طریق زنان به ارث میرسید. فراعنه و خاندانهای اشرافی حرمسراهایی داشتند، درحالیکه این کار برای افراد عادی، از لحاظ اقتصادی، غیرممکن بود.
m007m007
اما افراطیگریهای کفرآمیز امروزی ممکن است پیامآور امیدی باشد مبنی بر اینکه این شرایط دیری نخواهد پایید، زیرا معمولاً افراطیگری نتیجهٔ معکوس میدهد. یکی از عادیترین اتفاقات در تاریخ این است که عصری از کفر و بیدینی به دورانی از تقوای تقدسآمیز و نظم اخلاقی میانجامد؛ همچنانکه دوران زوال اخلاقی در روم باستان تحت رهبری نرون و کومودوس، قیام مسیحیت و آرامش و امنیت دوران امپراتور کنستانتین را بهعنوان منبع نجات و حامی نظم و شرافت به دنبال داشت.
m007m007
باروری انسانهای بیخاصیت باعث رشد قاعدهٔ هرم انسانی شده و ناباروری اندیشمندان، به خشکیدن ردهٔ بالایی هرم انسانی میانجامد.
m007m007
حجم
۵۱۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
حجم
۵۱۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
قیمت:
۲۱۰,۰۰۰
۱۰۵,۰۰۰۵۰%
تومان