بریدههایی از کتاب رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید
۳٫۰
(۳۳)
چه سعادتی است که گرمای فیزیکی به صورت کاملاً مادی و محسوس به گرمای روحی تبدیل میشود و تا آخر عمر در حافظه باقی میماند.
یلدا روشن
«رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید. وقتی برگشتیم، به جای خانه زمستان دیدیم!...»
yasaman
«دلیلی ندارد ناراحت بشوی. ما دیگر عمرمان را کردهایم.
poet_omid
شومینه از لحاظ فنی که کارآیی نداشت، چون دودکش آن را یک دکتر رشتهٔ ریاضی و فیزیک طراحی کرده بود و نه یک بخاریساز
علی دائمی
اشیای کهنه و بیمصرف تسلط عجیبی بر انسان دارند. دور انداختن عینکی که شیشههایش ترک خورده است یعنی اعتراف کنی تمام دنیایی که تابهحال از پشت این عینک دیدهای برای همیشه پشتسرت برجا میماند، یا برعکس، از جلوت سر درمیآورد، در آن قلمروِ نیستی که بهسرعت به سمت تو در حرکت است...
نیتا
تقریباً همهٔ کتابها، تقریباً همهٔ شعرها، اگر در معنایشان دقیق میشدیم، در وصف نیکا بودند، حال با هر اسمی که بر او میگذاشتند و در هر سیمایی که او را مجسم میکردند.
علی دائمی
نئاندرتال یکبار گفته بود «کاش لااقل انقلاب بشود.»
من که غافلگیر شده بودم، با خوشحالی گفتم «جدی میگویی؟» من هم انقلاب دوست داشتم.
جواب داد «پس چی؟ لااقل با خیال راحت تیراندازی میکنم.»
علی دائمی
«رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید. وقتی برگشتیم، به جای خانه زمستان دیدیم!...»
niloufar.dh
اشک ریختن من برای عمومیشا تازه شروع شده است، وقتی برایم مثل روز روشن شده که واقعاً دیگر هیچوقت او را نخواهم دید. هیچوقت. این واژه درست در لحظهای به عریانترین شکل در برابر ما پدیدار میشود که حکایت دارد به پایان نزدیک میشود، ولی ما میخواهیم ادامهاش را بشنویم. هر چند خیلی خوب میدانیم حکایتهای واقعی چهقدر بیرحمانه قطع میشوند.
...💙
نمیشد او را تودار نامید، ولی لازم بود از آشناییتان مدتی طولانی بگذرد یا دلبستگی روحی بسیار نزدیکی پیدا کنید تا بفهمید زندگی او تاکنون به چه شکل سپری شده است، چه چیزی را دوست دارد و چه چیزی را دوست ندارد، چه چیز توجهش را جلب میکند، چه چیز در انسانهای دیگری که سر راهش قرار میگیرند برایش ارزشمند است.
da☾
حجم
۲۱۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۲۱۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۶۲,۵۰۰
تومان