بریدههایی از کتاب مادر شصت دقیقه ای
۴٫۶
(۱۵)
حکمت در ۶۰ ثانیه
- والد بودن، حرفهای تماموقت است. خودتان را در سالهای نوجوانی آنها از پا در نیاورید. آنوقت در چهل سالگیشان چه کسی از آنها مراقبت خواهد کرد؟
- هرگز فرصتی را برای خواندن داستان برایشان از دست ندهید.
آن روز خیلی زود از راه میرسد که به شما بگویند: «نه. ممنون، امشب نه.»
- همه تحسینها و همه سرزنشهایتان را یکجا خرج نکنید.
- زندگی دیگری، جدا از زندگی بچههایتان داشته باشید. اگر خود را یکسره وقف آنها کنید، کمتر به آنها نفع رساندهاید.
fatemeh
حکمت در ۶۰ ثانیه
- والد بودن، حرفهای تماموقت است. خودتان را در سالهای نوجوانی آنها از پا در نیاورید. آنوقت در چهل سالگیشان چه کسی از آنها مراقبت خواهد کرد؟
- هرگز فرصتی را برای خواندن داستان برایشان از دست ندهید.
آن روز خیلی زود از راه میرسد که به شما بگویند: «نه. ممنون، امشب نه.»
- همه تحسینها و همه سرزنشهایتان را یکجا خرج نکنید.
- زندگی دیگری، جدا از زندگی بچههایتان داشته باشید. اگر خود را یکسره وقف آنها کنید، کمتر به آنها نفع رساندهاید.
fatemeh
یکی از بزرگترین فشارهایی که در جوامع مدرن روی بچهها وجود دارد، ظاهر آنهاست. در میان انبوه بیماریهایی که امروز بلای جان جوانان شده است، بیشترین آنها مربوط به اختلالات تغذیهای از جمله بیاشتهایی عصبی و «بولمیا» است . در مطالعهای که روی دو هزار دختر بین سنین یازده تا هجده سال انجام گرفت، از آنها سؤال شد: «بیشترین چیزی را که دلتان میخواهد میتوانستید در خود تغییر دهید، چیست؟» پنجاه و نه درصد آنها به جنبههایی از ظاهر فیزیکی خود اشاره کردند و تنها چهاردرصد خواهان تواناییهای بیشتر بودند. در یک مطالعه دیگر از بچهها خواسته شد این جمله را تکمیل کنند: «ای کاش من ... بودم.» اکثر پسرها جواب دادند: «بلندتر» و پاسخ دخترها «لاغرتر» بود.
muhammadreza
از خندیدن که بگذریم، نقش «زیبایی» در بعضی از این داستانهای عامهپسند و آنچه را که میخواهند به بچههایتان بگویند، بررسی کنید. «جوجه اردک زشت» مثال خوبی است. ابتدای آن امیدبخش است؛ این جوجه اردک با الگوهای رایج مطابقت نمیکند و طرد شده است. اما برای فائق آمدن بر آن چه میکند؟ آیا با به کار بردن استعدادهای دیگرش میخواهد خود را نشان دهد و یا تنها با تکیه بر شخصیتش به پیروزی برسد؟ نه. او این کار را با خوشگل شدن انجام میدهد. درون آن جوجه اردک زشت یک قوی زیبا منتظر ظهور است. چه تعداد کودک هر روز صبح در آینه نگاه کردهاند و از خود پرسیدهاند چقدر طول خواهد کشید تا قوی درون آنها خود را نشان دهد
ketab baz**
در حقیقت فشارهای اجتماعی پدیدهای هستند که همه ما ـ که دلمان برای پذیرفته شدن لک میزند ـ را نیز تحت تأثیر قرار داده است. چه چیز دیگری میتواند میلیونها نفر را وادار کند به اندازه گنجشک غذا بخورند، خودشان را روی تردمیلها شکنجه بدهند و انواع عملهای جراحی پلاستیک را برای تغییر شکل و یا کشیدن پوست خود برای جوانتر شدن انجام دهند؟ کسی ما را قانع کرده است که جوانی و نوع خاصی از زیبایی باعث میشود پذیرفته شویم و آنچه را که ما تقریباً به اندازه زندگی خواهان آن هستیم، پذیرفته شدن است.
یکی از بزرگترین خدماتی که میتوانیم برای کودکان خود انجام دهیم، این است که آنها را با این باور به سوی دوران بزرگسالی رهسپار کنیم که حداقل والدینشان آنها را به خاطر آنچه که هستند میپذیرند.
muhammadreza
وقتی بچههایتان غذایی را که درست کردهاید، نمیخورند خیلی ناراحت نشوید. البته میدانم وقتی پسرتان به خانه میآید و میگوید: «مادر تام برایمان نیمرو با نان تست درست کرد» و شما میگویید: «اما تو که تخممرغ دوست نداشتی» و او جواب میدهد: «حالا دوست دارم» خیلی ناراحتکننده است؛ اما این مسئلهای شخصی نیست.
muhammadreza
هر چقدر هم که کودکتان مشکل باشد تا وقتی که کوچک است شما هنوز روی او کنترل دارید و مثلاً میتوانید او را بزنید زیر بغلتان و ببرید خانه. ولی ممکن است روزی بیاید که او پانزدهساله شده باشد و در چشمان شما نگاه کند و بگوید: «نه.» آن لحظه میتواند لحظه ترسناکی باشد.
ماهلین
ارفرمایان، همکاران و مشتریها میتوانند پرتوقع، اعصاب خردکن و ناخوشایند باشند و اینکه به راحتی میتوان زمانی که در یک دفتر شیک، در میان نشانههای موفقیت نشستهاید همان احساس بهدامافتادگی و خوشبخت نبودن را نداشته باشید که وقتی در آشپزخانه در کنار بچههای نقنقوی زیر سن دبستان ایستادهاید.
ماهلین
«هیچکس تا به حال در لحظه مرگش نگفته که ای کاش وقت بیشتری را در دفتر کارم گذرانده بودم.»
ماهلین
خود را با خواستههای دیگران وفق دادن کار طاقتفرسایی است.
ماهلین
اغلب، مادرانی را ملاقات میکنم که همین احساس را دارند. آنها دلسرد شده و خستهاند؛ خسته از نگران بودن، خسته از سرزنش شدن به خاطر تمام مشکلاتی که در زندگی بچههایشان وجود دارد ـ از زگیل گرفته تا مردود شدن در امتحانات ـ و خسته از احساس گناه. گاهی مادری محرمانه این حقیقت جانگداز را با من در میان میگذارد که آرزو میکند ای کاش هرگز از اول بچهای نداشت. او این فکر را با خودش مثل یک جراحت حمل میکند، زیرا این احساس با عشقی باور نکردنی که به فرزندش دارد همراه است.
ماهلین
«ما آنقدر مشغول آن هستیم تا به بچههایمان چیزهایی را بدهیم که خودمان نداشتیم، که وقت نمیکنیم به آنها آنچه را که داشتیم، بدهیم.»
iMustbeFaty :/
بیل کازبی میگوید: «فکر میکنم دلیل واقعی آنکه من و همسرم بچهدار شدیم همان دلیلی است که ناپلئون به خاطر آن به روسیه حمله کرد: اینکه اولش فکر خوبی به نظر میرسید؛ اما بعد از آن من دچار تردیدهایی در مورد هوش خودم شدم.»
iMustbeFaty :/
(کمی بعد از تولد) هیچچیز مرا برای شوک اولین دیدارمان آماده نکرده بود. آخر مگر چند بار پیش میآید کسی را برای اولین بار ملاقات کنی که میدانی عاشقانه او را دوست خواهی داشت؟ او که بود؟ آیا او را دوست خواهم داشت؟ آیا او مرا دوست خواهد داشت؟ میدانستم که برایم بسیار دوستداشتنی خواهد بود، اما نمیتوانستم این احساس ترسناک را از خود برانم که نکند او مرا نپذیرد؟ برای او، من که بودم؟ آیا همهٔ آنچه که او میخواست، بودم؟
نوشتهای از کیت ساندرز
فائزه
آیا ارزش دوست داشته شدن را دارم؟
از کجا پی میبریم که آیا دوستداشتنی و با ارزش هستیم یا نه؟ پاسخ این است که ما توسط دنیای بیرون به این ادراک میرسیم ـ از سوی دیگران ـ بهخصوص از سوی کسانی که دوستشان داریم و برایشان احترام قائلیم. آنچه زندگی را سخت میکند، این است که اغلب وقتی اعتماد به نفس ما از هر زمانی شکنندهتر است، همسالان ما هم در آزاررسانترین سن خودشان هستند. آنها در روزی که به ما تعلق دارد و ما در آن روز هشت ساله میشویم چه آوازی برایمان میخوانند؟
تولدت مبارک
تو مال باغ وحشی
صورتت مثل میمونه
تولدت مبارک
من شک دارم بتوان این بیرحمی را در بچهها تغییر داد، اما زندگی با پدر و مادر باید فرق داشته باشد.
فائزه
وسط این جنگل عبور کند، اصلاً بیخطر نیست.» شنل قرمزی گفت: «فکر میکنم این اظهارنظر مبتنی بر تبعیض جنسیتی شما خیلی توهینآمیز باشد، اما من آن را نادیده میگیرم چون فشار ناشی از جایگاه سنتی شما به عنوان یک مطرود اجتماعی، وادارتان کرده یک جهانبینی کاملاً شخصی و قابل قبول برای خودتان بسازید. حالا اگر اجازه بدهید میخواهم به راهم ادامه دهم.»
شنل قرمزی از همان راه اصلی رفت. اما گرگ به خاطر آن جایگاه غیراجتماعی که او را از وابستگی به افکار خطی به شیوه غربی رها کرده بود، راه میانبر و سریعتری را به خانه مادربزرگ میشناخت....
فائزه
همهٔ پدرهای دنیا به من میگویند که میخواهند وقت بیشتری را صرف بچهها و خانوادهشان بکنند... بعد چشم باز میکنند و میبینند که ۶۵ سالشان است و عمرشان به بیهودگی گذشته است.»
مریم
ما نمیتوانیم والدین بیعیب و نقصی باشیم. بیشترین کاری که هر یک از ما میتوانیم بکنیم این است که در انجام وظیفه پدر و مادری خود بهترین و بیشترین تلاشمان را انجام دهیم. آن سخن حکیمانه را از یکی از مادران به یاد بیاوریم: «همهٔ تحسینها و همهٔ سرزنشهایتان را یکجا خرج نکنید.
mahsa
- ای کاش کسی به من گفته بود که عشق پرشور مادرانه، خودبهخود و به همراه نوزاد متولد نمیشود و شما احساس آن مادری را نخواهید داشت که در تبلیغات غذای کودک میبینید؛ مادری که شلوار جین سایز هشت به تن دارد و دور تختی با ملافههای سفید میگردد که در آن یک بچه آرام دست و پا میزند. شما خستهاید و احساس جراحت و ترس و هورمونهای مسئولیت، شما را کاملاً از پا درآورده است. بیش از هر وقت دیگری با همسرتان دعوا میکنید. و ای کاش کسی به من گفته بود که همه اینها طبیعیاند.
mahsa
من باور داشتم که وقتی به بچههایم میگویم «بعداً» و یا «هفته بعد آن را انجام میدهیم» همیشه یک «بعد» ی وجود خواهد داشت. اما زمانی میرسد که آنها دیگر کاری به ما نداشته باشند. آنها همچنان ما را دوست خواهند داشت، اما اگر فکر کنیم که فرصتهای داستان گفتن و بازی کردن با هم را تا ابد خواهیم داشت، در واقع خودمان را دست انداختهایم.
mahsa
حجم
۱۲۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
حجم
۱۲۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
قیمت:
۳۱,۸۰۰
تومان