بریدههایی از کتاب دینداری خوب
۵٫۰
(۵)
یکی از اوصاف ستودنی پیامبر اسلام که در قرآن ذکرشده، این است که وقتی کسی حرف میزد، «سراپا گوش» میشد:
«وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یؤْذُونَ النَّبِی وَیقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیرٍ لَّکمْ یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ آمَنُوا مِنکمْ»(توبه: ۶۱)؛ و از آنان کسانیاند که پیامبر را میآزارند و میگویند: او (سراپا) گوش است -شنوای سخن هر کسی است ـ بگو: گوشِ نیکوست برای شما، به خدا ایمان دارد و مؤمنان را باور میارد ـ سخن و مشورت ایشان را با خوشگمانی پذیراست- و رحمتی است برای کسانی از شما که ایمان آوردهاند...
کیارش
آغشته به فلسفه و هنر که شدی، اگر دیندار بمانی، دینداریات به جهت ورزههای فلسفی تو، تا حدّ ممکن خردمندانه، خرافهگریز و تجربهگرا خواهد بود، و از جهت هنردوستی و زیباییجوییات، تا حدّ ممکن جمالشناسانه، عُرفایی و آمیخته با آشتی و دوستی؛ و مجموعاً دینداری برای تو میشود رهیافتی معنابخش، بهمنظور تجربهٔ ابعاد دیگری از هستی. بالا رفتن؛ یا اگرنه، پهنا گرفتن.
فلسفه و هنر دین تو را، تا جای ممکن، خردمندانه، انسانمدار و زیباآیین خواهند کرد.
فلسفه و هنر پادزهرهای فرهنگیِ بنیادگرایی و خشونتگستری دینی هستند.
Ghazalsdi
اگر دین را بهمثابه روزنه ببینیم، خودمان را از روزنههای دیگری همچون هنر و فلسفه مستغنی نخواهیم دید.
فلسفه دستهایت را از جزمیتهای یقیننُما خالی میکند. هنر و ادبیات دستهای خالیشدهات را پُر میکنند.
Ghazalsdi
فلسفه به تو خواهد آموخت که زیر پای عقایدت آنقدر قرص و محکم نیست، که اینهمه پُرحمیّت و ملتهب، روزگارت را به دفاع از آنها سپری میکنی. فلسفه به تو میآموزد که خود را با باورهایت همهویت نکنی. به باورهایت گره نزنی و به جای آنکه نگران از دست رفتن عقایدت باشی، بپایی که مبادا در جستوجوی حقیقت، از انصاف و بیطرفی و راستی غفلت کنی. به سیر درست و رهاییبخش بیندیشی و نه نگهبانی از مقصدی که اکنونِ توست.
Ghazalsdi
دعا میکند که از «او» دور نیفتد و جدا نگردد. چرا که میداند جداماندگی از او، ورشکستگی است و همراهی او، بهشت: هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک / گَرَم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
الی
«راه تو به هر روش که گویند خوش است»؛
عبدالوهاب
(۵) فَکیفَ لی بِتَحْصیلِ الشُّکرِ، وَ شُکری اِیاک یفْتَقِرُ اِلی شُکرٍ، فَکلَّما قُلْتُ لَک الْحَمْدُ، وَجَبَ عَلَی لِذلِک اَنْ اَقُولَ لَک الْحَمْدُ (مناجات الشاکرین).
«من چگونه حق شکر را ادا کنم، درحالیکه شکرگزاریام از تو، خود نیازمند شکرگزاری دیگری است و هربار که بگویم: ستایش تو را است، ملزم میشود که به این خاطر باز بگویم: ستایش تو را است».
الی
محمد مصطفی میگوید وقتی انسانی بیمار است، گویی خداست که بیمار است:
«پروردگار در روز قیامت میگوید:
ای فرزند آدم، بیمار شدم و به عیادتم نیامدی. (آدمی) میگوید: پروردگار من! چگونه به عیادت تو آیم حال آن که تو خداوندگار جهانیانی؟ میگوید: آیا ندانستی که بندهام بیمار است و به عیادتش نرفتی، آیا ندانستی که اگر به عیادت او میرفتی، مرا نزد وی مییافتی؟
ای فرزند آدم! از تو طعام طلبیدم و مرا ندادی! (آدمی) میگوید: پروردگار من! چگونه تو را طعام دهم، حال آنکه تو پروردگار جهانیانی؟ میگوید: آیا به یاد نداری که بندهام از تو طعام طلبید و تو او را طعام ندادی
Ghazalsdi
در حضور جلیل خداوند، باید آرزوهای بزرگ آورد. چه آرزو، خواسته و حاجتی بزرگتر از محبت. گرانسنگتر از اینکه فیض محبت او در ما جاگیر شود و دل ما لبالب شود از محبت او، محبت دوستان او و محبت هر آنچه ما را به او نزدیک میکند. محبت و دیگر هیچ.
الی
ادیان حامل ما هستند و نه محمول ما. بناست خاصیت رسانایی و دستگیری داشته باشند. بناست سبکسارمان کنند و نه سنگینبار. مولانا میگفت نگاه ما به دانش و معرفت هم چنین نگاهی باید باشد. علم حمّال اهل دل است و محمول اهل تن. حرکت صاحبدلان را تسریع میکند، اما با سنگین کردن شانههای اهل ظاهر، سیر آنها را کُند خواهد کرد.
علمهای اهل دل حمّالشان
علمهای اهل تن احمالشان
علم چون بر دل زند یاری شود
علم چون بر تن زند باری شود
(مثنوی: دفتر اول)
الی
حجم
۱۴۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۴ صفحه
حجم
۱۴۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۴ صفحه
قیمت:
۲۵,۵۰۰
تومان