بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شیرفروش | صفحه ۱۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب شیرفروش

بریده‌هایی از کتاب شیرفروش

نویسنده:آنا برنز
انتشارات:داهی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۳۰۸ رأی
۳٫۱
(۳۰۸)
منتقد معروف کِنِت تاینان می‌گوید: "یک نوشتهٔ خوب به آن‌چه اتفاق افتاده است می‌پردازد و یک نوشتهٔ عالی آن‌چه را که اتفاق نیفتاده به تصویر می‌کشد."
narges
بقیه از میان پرچین‌ها وارد حیاط شدند که نشان می‌داد پرچین‌ها چقدر اوضاع بدی دارند. پرچین خانهٔ آن‌ها مینیاتوری بود، پنجاه سانتی‌متر طول داشت و همان‌طور که خواهرم می‌گفت فقط نقش تزیینی داشت، ولی آن‌ها حتی نمی‌توانستند نقش تزیینی‌شان را بازی کنند، چون اغلب مردم فراموش می‌کردند آن‌ها آن‌جا هستند و یا از میان‌شان رد می‌شدند و رویشان پا می‌گذاشتند، یعنی دقیقاً همان کاری که سه دوست دیگر او انجام دادند. درنتیجه، آن‌ها دوباره خراب شدند؛ خراب‌تر از قبل و همان‌طور که این سه زن راه‌شان را به‌طرف چمن‌ها باز می‌کردند شکل قبلی‌شان را باز هم بیش‌تر از دست می‌دادند.
Raynamaria
انگشتانش را بلند کرد ـ آه خدایا! ـ و آن‌ها را روی پشت گردنم گذاشت. این خطرناک بود، همیشه خطرناک بود. هروقت که انگشتانش آن‌جا بودند ـ بین گردن و سرم ـ همه‌چیز را فراموش می‌کردم ـ نه‌فقط چیزهایی که قبل از حرکت انگشت‌ها بود، بلکه همه‌چیز ـ این‌که کی بودم، چه‌کار می‌کردم، همهٔ خاطراتم، هرچیزی درمورد هرچیزی، به‌جز آن‌جا بودن، حضور در آن لحظه، کنار او.
Raynamaria
بعضی از مردم شانه‌هایشان را بالا می‌اندازند و چیزهایی درمورد زندگی می‌گویند: "آه، خوب تلاش‌کردن هیچ فایده‌ای نداره. به‌احتمال زیاد کار نمی‌کنه و ما نباید اصلاً سعی کنیم و به‌جای اون بهتره خودمون رو برای ناامیدی و تلخی آماده کنیم." ولی دوست‌پسر احتمالی می‌گوید: "خب، ممکنه کار کنه. من فکر می‌کنم کار می‌کنه، پس نظرت چیه سعی کنیم؟" و حتی اگر تلاشش نتیجه‌ای هم ندهد حداقل قبل از این‌که سعی خودش را کرده باشد راهش را به‌سمت شکست هموار نکرده است. بعد از این‌که شکستش را هضم کرد یک بار دیگر با نیرویی جدید، با آن روحیهٔ "توانستن" حتی وقتی نتوانسته است، مستقیماً به‌سمت کار جدید می‌رود؛ کنجکاو و مصمم و باانگیزه که به‌خاطر حس علاقه‌اش است، به‌خاطر وجود نقشه‌هایش است، به‌خاطر حس امیدواری ـ به‌خاطر وجود من.
Paeez Dokhtar
شاید اگر مشکل سندرم احتکار را در نظر نمی‌گرفتیم
R. a
این رمان درمورد اسم و هویت است. اسم پسر اشتباه که می‌تواند منجر به بدبختی و حتی مرگ شما شود و اسم دختر اشتباه که فقط باعث می‌شود مردم به شما نگاه‌های کثیف بیندازند، چون دخترها به‌اندازهٔ کافی انسان نیستند و داستان‌هایشان چندان شنیدنی نیست.
Mahdi Hoseinirad
پاراگراف‌های بلندی باشد که گاهی تا چند صفحه هم ادامه دارند. برنده شدن برنز باعث می‌شود بیشتر از قبل به گزینهٔ "انتخاب جسورانه" فکر کنیم.
abolfazl
من صاحب این پارک نبودم و معنی‌اش این بود که شیرفروش هم مثل من اجازه داشت این‌جا بدود، همان‌طور که بچه‌های دههٔ هفتاد احساس می‌کردند حق دارند این‌جا نوشیدنی‌های الکلی مصرف کنند و همان‌طور که بچه‌های کمی بزرگ‌ترِ دههٔ هشتاد احساس می‌کردند حق دارند این‌جا مواد مخدر مصرف کنند و بعدها افراد مسن‌تر دههٔ نود همین‌جا می‌آمدند تا هرویین تزریق کنند.
neda
در جامعه‌ای بزرگ شده بودم که تندخویی برای مردمش عادت شده بود و قوانین پایه این بود که اگر کسی تو را کتک نمی‌زد یا به تو فحش نمی‌داد یا به شیوه‌ای تهدیدکننده نگاهت نمی‌کرد، پس یعنی هیچ اتفاقی نیفتاده بود و چطور ممکن بود چیزی تو را تهدید کند که حتی وجود هم نداشت؟
neda
اسم پسر اشتباه که می‌تواند منجر به بدبختی و حتی مرگ شما شود و اسم دختر اشتباه که فقط باعث می‌شود مردم به شما نگاه‌های کثیف بیندازند، چون دخترها به‌اندازهٔ کافی انسان نیستند و داستان‌هایشان چندان شنیدنی نیست.
Nastaran Ghadimi

حجم

۴۷۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۷۶ صفحه

حجم

۴۷۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۷۶ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۱۲
۱۳
صفحه بعد