بریدههایی از کتاب ذهن بیحصار، عبور از مرزها برای پیشرفت و کشف سرزمینهای جدید
۴٫۵
(۵۰)
اگر مهارتهای ما عمدتاً حول یک یا چند محور بسیار تخصصی شکل گرفته است یا اینکه حرفهٔ ما در حال تغییر کردن است، مسیر افقی اولویت بیشتری خواهد داشت. ولی اگر ما تازهوارد هستیم و هنوز مهارت ویژهای در حوزهٔ تخصصیای که کار میکنیم نداریم، فعلاً باید مسیر عمودی را پیش ببریم.
هدی✌
موتور نوآوری در جهان هیچگاه خاموش نخواهد شد؛ چراکه خداوند انسان را جستجوگر و همچون خود خلاق آفریده است و بنا به فرمودهاش در کتب آسمانی، در سنتهای الهی تبدیل و تحویلی نیست.
هدی✌
در هر جامعهای برخی محافظهکارند و دیرتر از بقیه به کاروان نوآوری میپیوندند؛ برخی نیز تحلیلگرند و صبر میکنند تا فواید نوآوری برایشان واضح شود؛ اما عدهای هم نوگرا هستند و امور نوظهور را تست میکنند و همینها هستند که باعث میشوند نوآوری پس زده نشود و به دل سنتهای جامعه رسوخ کند.
هدی✌
هر فردی یک زمان بهینه دارد؛ یعنی در آن ساعات بالاترین بهرهوری را دارد. آن زمان را باید شناسایی کنید و سپس آن را حصاربندی کنید.
حصاربندی یعنی چه؟ تمام عوامل ایجادکنندهٔ وقفه را شناسایی و آنان را حذف کنید. معمولاً ۵ عامل اصلی عبارتاند از: تماس تلفنی، مراجعهٔ حضوری، پیامک، ایمیلها و نامهها و این روزها از همه مهمتر: شبکههای اجتماعی مانند تلگرام.
هدی✌
از مهمترین قاتلان وقت قطع شدن کاری است که داریم انجام میدهیم.
هدی✌
ما بیشترین انرژی در رفت و برگشت بین کارهای مختلف صرف میکنیم.
هدی✌
همهٔ ما ۲۴ ساعت وقت داریم. کارآفرینان برتر جهان، برندگان جایزهٔ نوبل، ورزشکاران و المپیادیها هم دقیقاً به اندازهٔ ما یعنی ۲۴ ساعت وقت دارند نه حتی یک ثانیه بیشتر. اما چطور میشود که برخی از همین زمان بالاترین بهرهبرداری را میکنند و برخی نه!؟
هدی✌
هر کدام از ما یک نابغه منحصر به فرد است و جامعه ما برای پیشرفت نیاز به انواع و اقسام نابغهها دارد و نه فقط یک نوع نابغه. خداوند از روح خود در نفس ما دمیده است و او بیپایان است. لذا همه ما یکتا و ویژه آفریده شدهایم.
هدی✌
همهٔ ما فکر میکنیم کارهایی را که خوب انجام میدهیم کارهای سادهای هستند؛ به همین خاطر، ارزش و اعتبار چندانی برای آنها قائل نیستیم و برعکس، به چیزهایی ارزش میگذاریم که انجام دادن آن برایمان دشوار است و برای بقیهٔ افراد ساده است. به چیزهایی فکر کنید که به طور طبیعی انجام میدهید و بقیه میگویند «کاش میتوانستم من هم این کار را بهخوبی تو انجام دهم». همان میتواند استعداد ذاتی شما باشد.
هدی✌
بگذار تا گذشته را در آغوش خاطره تنگ بفشریم و آینده را در آغوش گرم اشتیاق.
kamiar
هرگاه خواستیم یک تصمیم استراتژیک اتخاذ یا طرحی استراتژیک را اجرایی کنیم، اینگونه عمل کنیم:
عمیق باشیم، به چه معنا؟ هم به پیشنیازها فکر کنیم و هم به پیامدها و واکنشها، هم به اهداف فکر کنیم و هم به اقدامات. آن اقدامات را هرچه میتوانیم به اقدامات ریز بشکنیم. ایرادی ندارد اگر بعداً در عرصهٔ عمل ۵۰ درصد برداشتهای اولیه ما اصلاح شود، مهم این است که در ابتدا خوب و عمیق بیندیشیم.
عقلایی بیندیشیم، چگونه؟ زود تصمیم نگیریم. بگذاریم تصمیمات در کورهٔ انتقادات و بررسیهای متفاوت پخته شود.
مکتوب کنیم، یعنی تنبلی را کنار بگذاریم و بنویسیم. در همین نوشتن است که میفهمیم که نمیفهمیم و میدانیم که نمیدانیم!
هدی✌
فرهنگ شفاهی داریم. زیاد حرف میزنیم، اما چیزی روی کاغذ نمیآید. وقتی برای پروژههای میلیاردی درخواست مستندات میشود، سه ساعت حرف میزنیم، اما دریغ از یک کتابچهٔ ۲۰ صفحهای.
و همین ما هستیم که میشویم مدیرکل و وکیل و وزیر و سپس همین شخصیت تنسی تاکسیدویی ما در جایگاهی خطیرتر هنرمندانه به فاجعهآفرینی ادامه میدهد. چه باید کرد؟
هدی✌
هیجانی تصمیم میگیریم و به عشق در نگاه اول باور داریم. در نگاه اول عاشق یک ایده میشویم و نمیگذاریم منتقدان آن ایده را در فضایی غیرهیجانی نقد کنند.
هدی✌
سطحی فکر میکنیم. بیش از یک صفحه برنامه برای آیندهٔ کاری که میخواهیم بکنیم نداریم. مشکلات، موانع، زیرساختهای لازم و سناریوهای احتمالی را نمیبینیم و به آن فکر نمیکنیم. نمیدانیم که این کار چه پیامدهایی دارد؟ چه عواقبی دارد؟
هدی✌
مدیران ما آیینهٔ تمامنمای ویژگیهای ما هستند.
هدی✌
در نگاه اول ممکن است فکر کنیم این حکمرانان ما هستند که اینگونهاند؛ اما اگر دقیقتر و منصفانهتر به خود بنگریم، میبینیم که مدیران ما آیینهٔ تمامنمای ویژگیهای ما هستند.
هدی✌
۵ موردِ تنسی تاکسیدویی را مرور کنیم: اول، تولید انبوه مسکن دولتی آغاز شد و از مسکن مهر سر درآورد؛ دوم، جنبش مقالهنویسی آیاسآی در دانشگاهها شروع شد و به «تجارت کثیف مقاله و پایاننامه» رسید؛ سوم، ساخت سازهها و تأمین آب برای توسعهٔ کشاورزی شروع شد که به خشکی تالابها رسید؛ چهارم، توسعهٔ کمی دانشگاهها آغاز شد و به سقوط کیفی آموزش عالی و مدرکفروشی ختم شد؛ پنجم، هدفمندی یارانهها برای ارتقای بهرهوری انرژی، افزایش عدالت اجتماعی و اهدافی دیگر طرح شد و نهایتاً به بحران مالی برای دولت و توزیع مساوی بیهدف یارانه انجامید.
هدی✌
ایران ما قربانی انبوه ایدههایی است که در ابتدا بسیار زیبا، عملی و زودبازده به نظر رسیدهاند؛ یک آقای ووپی پیدا شده که آن را روی تختهسیاه ترسیم کند؛ جمعی بگویند «اوه، یافتیم!» و دست به کار شوند. دست به کار شدهاند و در میانهٔ راه، آنچه خلق شده کمتر به هدف مدنظر سیاستگذار و ایدهپرداز شباهت داشته است.
هدی✌
آقای ووپی روی تختهسیاهش راجع به موضوعی شروع به توضیح دادن میکرد، اما تنسی و چاملی به محض آنکه ایدهٔ اولیه را میبینند فکر میکنند راهحل را یافتهاند و جملهٔ «تنسی تاکسیدو هرگز شکست نمیخورد» را به زبان آورده، دست به کار اجرای ایده میشوند. بیچاره آقای ووپی هرگز فرصت پیدانمیکند توضیح دهد که داستان به همان سادگی نیست که شما روی تختهسیاه سهبعدی میبینید. اما تنسی و چاملی رفتهاند تا عمل کنند. تنسی و چاملی هر بار شکست میخورند و دست از پا درازتر بازمیگردند.
هدی✌
کارتون «تنسی تاکسیدو و چاملی» خاطرهای برای کودکان دههٔ شصت است. تنسی (پنگوئن) و چاملی (گراز دریایی) در باغ وحش زندگی کسالتباری دارند و تلاش میکنند کارهایی انجام دهند که برایشان مفرح یا راهگشا باشد. این دو هر بار ایدهای به ذهنشان میرسد و برای عملی کردن آن از باغ وحش میگریزند و پیش پروفسوری میروند به نام «آقای ووپی». ووپی پروفسوری است که همهچیز میداند، کمدی دارد که انواع وسایل علمی در آن است و تختهسیاه سهبعدی را از میان کمدش بیرون میکشد و شروع میکند دربارهٔ ایدهٔ «تنسی تاکسیدو و چاملی» توضیح میدهد.
هدی✌
حجم
۴۵۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه
حجم
۴۵۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه
قیمت:
۴۴,۰۰۰
۲۲,۰۰۰۵۰%
تومان