سوکورو تازاکی در عمیقترین نقطهٔ جانش به درک رسید. درکِ اینکه هیچ قلبی صرفاً به واسطهٔ هماهنگی، با قلب دیگری وصل نیست؛ زخم است که قلبها را عمیقاً بههم پیوند میدهد. پیوند درد با درد، شکنندگی با شکنندگی. تا صدای ضجه بلند نشود، سکوت معنی ندارد و تا خونی ریخته نشود، عفو معنی ندارد و تا از دل ضایعهای بزرگ گذر نکنی، رضا و رضایت بیمعنی است. هماهنگی واقعی در همینها ریشه دارد.
گل بارون زده
«آدم را درد است که به تفکر میرساند. ربطی به سن هم ندارد، چه برسد ریش.»
Leo n
هرقدر هم زندگی آدم ساکت و سازگار بهنظر برسد، همیشه زمانی توی گذشته بوده که آدم وضعیت بغرنجی داشته. زمانی بوده که بگویینگویی زده به سرش. فکر کنم آدمها در زندگی به این مقطع نیاز دارند
Leo n
زخم است که قلبها را عمیقاً بههم پیوند میدهد. پیوند درد با درد، شکنندگی با شکنندگی
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
هر قدر همهچیز سطحی و کسالتبار باشد، زندگی باز ارزش زندگی کردن دارد.
گل بارون زده
هر قدر هم سفرهٔ دلت را برای آدمی باز کنی، هنوز چیزهایی هست که فاش نمیشود کرد.
Saeid
سوکورو تازاکی در عمیقترین نقطهٔ جانش به درک رسید. درکِ اینکه هیچ قلبی صرفاً به واسطهٔ هماهنگی، با قلب دیگری وصل نیست؛ زخم است که قلبها را عمیقاً بههم پیوند میدهد. پیوند درد با درد، شکنندگی با شکنندگی. تا صدای ضجه بلند نشود، سکوت معنی ندارد و تا خونی ریخته نشود، عفو معنی ندارد و تا از دل ضایعهای بزرگ گذر نکنی، رضا و رضایت بیمعنی است. هماهنگی واقعی در همینها ریشه دارد.
امیررضا
حسادت ــ دستکم تا جایی که از خوابش میفهمید ــ چارهناپذیرترین زندان دنیا بود.
Elhamtarang
«از مرگ نمیترسید؟»
«راستاش نه. کلی آدم بیمصرف دیدهام که مُردهاند، و اگر آنجور آدمها میتوانند این کار را بکنند، من هم باید از پساش بربیایم.»
FAtheme
«لو مَل دو پِی. به زبان فرانسه است. معمولاً ترجمه میشود به "غم غربت". ترجمهٔ دقیقترش این است: "غمی بیجهت که با تماشای دشت به دل میافتد." ترجمهٔ دقیقش کار سختی است.»
آبـــــان🍊