بریدههایی از کتاب ظلمت آشکار
۳٫۸
(۴۳)
رنج افسردگی شدید برای کسانی که به آن مبتلا نیستند کاملا تصورناپذیر است، و در بسیاری از موارد انسان را میکشد، چون اندوه و عذاب آن را نمیتوان تحمل کرد. پیشگیری از بسیاری خودکشیها فقط در صورتی میسر است که آگاهی عمومی نسبت به طبیعت این رنج ایجاد شود. عدهای از مردم از طریق گذر درمانگر زمان ــ و در خیلی موارد بهواسطهٔ دارو و درمان و بستریشدن ــ از افسردگی جان سالم به در میبرند که شاید تنها موهبت آن باشد. ولی آن خیل عظیم غمانگیزی که مجبورند خود را به دست نابودی بسپارند، همانقدر شایستهٔ سرزنشاند که قربانیان سرطان لاعلاج.
Mary
همانطور که از مقاله برمیآمد، بسیاری از شرکتکنندگان که نویسندگان و محققان جهانی بودند، انگار از خودکشی لوی مبهوت و سرخورده شده بودند. انگار این مردی که آنهمه ستایشش میکردند و آنهمه در دست نازیها رنج کشیده بود ــ مردی نمونهٔ انعطافپذیری و شجاعت ــ با خودکشیاش ضعفی، سقوطی، نشان داده بود که آنها تمایلی به پذیرشش نداشتند. در برابر یک اصل هولناک ــ یعنی نابودی به دست خویش ــ واکنششان درماندگی بود و شرمساری
Mary
کاملا طبیعی است که نزدیکان قربانیانِ خودکشی پیوسته و عجولانه حقیقت را انکار کنند. حس دخالت، حس گناه شخصی ــ این فکر که اگر هشیاری بیشتری به خرج میدادی یا اگر طور دیگری رفتار کرده بودی، شاید مانع این اقدام شده بودی ــ ظاهرآ اجتنابناپذیر است.
Mary
تفاوت فقط در درک این موضوع بود که فردا، وقتی که درد یکبار دیگر فروکش کرد، یا فردای بعد از آن ــ و بیشک فردایی نهچندان دور ــ مجبور میشدم قضاوت کنم که زندگی ارزش زیستن ندارد و دستکم برای خودم به سؤال بنیادی فلسفه پاسخ بدهم.
Mary
دیدم برخی از فرضیات رومن دربارهٔ یأس ادواری کامو از این امر ناشی میشد که او هم دچار افسردگی شده بود و خودش به این موضوع اعتراف میکرد. اصرار داشت که ماجرا تأثیری بر توانایی او نداشته و افسردگی را تحت کنترل درآورده، اما بیماری گهگاه گریبانش را میگرفته، حالتی سست و کرخ و زیانبار، همچون زنگاری که بر چهرهٔ آدم بنشیند، و در تابستان لطیف نیواینگلند غیرعادی
Mary
کامو پیرایشگر بزرگ اندیشهٔ من بود که من را از دست بسیاری اندیشههای سست رهانید و با نویدهای اسرارآمیز زندگی سبب شد از میان آشوبناکترین بدبینیها، همهچیز را دوباره از نو شروع کنم.
Mary
مقالهٔ کامو، «تأملاتی دربارهٔ گیوتین»، تقریبآ نوشتهای منحصربهفرد است که منطقی مخوف و آتشین را با خود دارد. تصور اینکه کینهتوزترین حامیان مجازات اعدام هم بعد از خواندن نکوهشهای پرشور و موشکافانهٔ این نوشته، هنوز بر همان دیدگاه سابق پای فشارند، سخت است. میدانم که آن کتاب فکر من را برای همیشه تغییر داد؛ زیروزبرم کرد و وحشیگری بنیادی مجازات اعدام را به من بازنمود، ولی مطالبات عظیمی را هم درباب مسئولیت، در وجدانم به وجود آورد.
Mary
آن را «خلسه» مینامم. هیچ واژهٔ بهتری برای بیان این حالت ندارم، حالتی سراسر رخوت و درماندگی که در آن ادراک جای خود را به «رنجی مثبت و فعال» میداد. و یکی از مهمترین جنبههای تحملناپذیر چنین میانپردهای بیخوابی بود.
Mary
برای خود من این درد چیزی شبیه غرقشدن در آب و خفگی است ــ ولی حتی این تصویرها هم نارساست. ویلیام جیمز، که سالها با افسردگی دست وپنجه نرم کرد، از جستوجو برای توصیف مناسبی برای این بیماری دست کشید و وقتی در گوناگونی تجربهٔ دینی نوشت «این رنج رنجی مثبت و فعال است، نوعی تألم روحی و ناشناخته در زندگی عادی»، بهتلویح نشان داد که این کار کاری است تقریبآ ناممکن.
Mary
اگر این درد بهسادگی قابل وصف بود، افراد بیشماری که گرفتار این بیماری باستانیاند، میتوانستند با خاطری جمع بخشی از ابعاد عذابشان را برای دوستان و نزدیکان (و حتی پزشکشان) آشکار کنند و شاید درک متقابلی را، که فقدانش همواره احساس شده، به وجود آورند.
چنین عدم درکی معمولا از فقدان همدردی نیست، بلکه از ناتوانی افراد سالم در تصور شکل عذابی ناشی میشود که با زندگی هرروزینهٔ او کاملا بیگانه است.
Mary
حجم
۶۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۶۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۸,۰۰۰۳۰%
تومان