بریدههایی از کتاب شبهای روشن
۳٫۹
(۵۱۳)
ما در عین درماندگی شوربختی دیگران را شدیدتر احساس میکنیم. احساس انسان نابود نمیشود، پرعیارتر میشود.
Mr.Meeseeks
عشقش به من چیزی نبود جز شادیاش در نزدیکی دیدار با دیگری
Mr.Meeseeks
ولی آیا من آزردگیام را به یاد میآورم، ناستنکا؟ آیا بر آینهٔ روشن و مصفای سعادت تو ابری تیره میپسندم؟ آیا در دل تو تلخی ملامت و افسونِ افسوس میدمم و آن را از ندامتهای پنهانی آزرده میخواهم و آرزو میکنم که لحظات شادکامیات را با اندوه برآشوبم و آیا لطافت گلهای مهری که تو جعد گیسوان سیاهت را با آنها آراستی که با او به زیر تاج ازدواج بپیوندی پژمرده میخواهم؟... نه، هرگز، هرگز و صد بار هرگز. آرزو میکنم که آسمان سعادتت همیشه نورانی باشد و لبخند شیرینت همیشه روشن و مصفا باشد و تو را برای آن دقیقهٔ شادی و سعادتی که به دلی تنها و قدرشناس بخشیدی دعا میکنم.
خدای من، یک دقیقهٔ تمام شادکامی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟
سبا
چرا ما همه با هم مثل برادر نیستیم؟ چرا حتی بهترین آدمها همیشه چیزی را پنهان میکنند؟ چرا حرف چیزهایی که در دل دارند با هم نمیزنند؟ جایی که میدانند که حرفهاشان با باد هوا هدر نمیرود چرا چیزهایی را که در دل دارند بر زبان نمیآورند؟ چرا ظاهر همه طوری است که انگاری تلخاندیشتر از آنند که بهراستی هستند، طوری که انگاری میترسند اگر آنچه در دل دارند بهصراحت بگویند احساسات خود را لگدمال کرده باشند؟...»
a.7
خدای من، یک دقیقهٔ تمام شادکامی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟
Amirhossein F
ما در عین درماندگی شوربختی دیگران را شدیدتر احساس میکنیم. احساس انسان نابود نمیشود، پرعیارتر میشود.
Amirhossein F
وای که چقدر شادی و شیرینکامی انسان را خوشرو و زیبا میکند. عشق در دل میجوشد و آدم میخواهد که هرچه در دل دارد در دل دیگری خالی کند. میخواهد همه شادمان باشند، همه بخندند، و این شادی بسیار مسری است.
Amirhossein F
آخر هرکسی که سرش به تنش بیرزد و سروپز آبرومندانهای داشته باشد و مثلا درشکه سوار شود، فورآ در نظر من به آدم محترم خانوادهداری مبدل میشود که همینکه کار روزانهاش در اداره تمام شد بیآنکه حتی چمدانی بردارد روانهٔ ییلاق میشود و در امن و صفای خانوادهٔ خود جا خوش میکند
کاربر ۸۶۶۹۵۴
ما در عین درماندگی شوربختی دیگران را شدیدتر احساس میکنیم. احساس انسان نابود نمیشود، پرعیارتر میشود.
کسی درونم ، من است :)
با خود میگویی نگاه کن، ببین این دنیا چه سرد میشود. سالها همچنان میگذرد و بعد از آنها تنهایی غمبار است و عصای نااستوار پیری به دستت میدهد و بعد حسرت است و نومیدی. دنیای رؤیاهای رنگین رنگ میبازد، رؤیاهایت مثل گلهای پژمرده گردن خم میکنند و مثل برگهای زرد از درخت خزانزده میریزند.
کسی درونم ، من است :)
حجم
۷۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه
حجم
۷۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۱۱ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۸,۰۰۰۳۰%
تومان