بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شب‌های روشن | صفحه ۳۲ | طاقچه
کتاب شب‌های روشن اثر فئودور داستایفسکی

بریده‌هایی از کتاب شب‌های روشن

۳٫۹
(۵۱۳)
او سیر است زیرا خودْ خداوند زندگی خویش است.
آسمان شب
حرفم را باور کند، بگذارد هرچه دارم برایش بگویم.
آسمان شب
می‌رفتم و آواز می‌خواندم، زیرا وقتی دلم خوش است حتمآ زیر لب ترانه‌ای زمزمه می‌کنم، مثل همهٔ خوشحالانی که دوست یا آشنای مهربانی ندارند و وقتی شادند نمی‌توانند او را در شادی خود سهیم کنند.
آسمان شب
وای ناستنکا، تنهاماندن سخت محزون خواهد بود، محزون است که حتی کاری نکرده باشی که افسوسش را بخوری، هیچ، هیچ، هیچ، زیرا آنچه بر باد رفته چیزی نبوده است. هیچ، یک "هیچ" احمقانه و بی‌معنی، همه خواب بوده است.
Elentari
ناستنکا، هیچ می‌دانید کار من به کجا کشیده بود؟ می‌دانید من مجبورم که سالگرد رؤیاهای خود را جشن بگیرم، سالگرد آنچه را که زمانی برایم دلچسب بود، اما در واقع هرگز وجود نداشت
Ayda
انگاری همه فراموشم کرده بودند، مثل این بود که همه‌شان مرا حقیقتآ بیگانه می‌شمردند.
Ayda
خدای من، یک دقیقهٔ تمام شادکامی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟
Nilch
ما در عین درماندگی شوربختی دیگران را شدیدتر احساس می‌کنیم. احساس انسان نابود نمی‌شود، پرعیارتر می‌شود.
Nilch
احساسات غم‌انگیزی دلم را تنگ کرده و افکار زیادی، که هنوز برای خودم روشن نیست، در ذهنم زیرورو می‌شود. نه می‌توانم مسائلم را حل کنم نه میلی به حل‌کردنشان دارم. این کار کار من نیست.
Nilch
و شاید تقدیرش چنین بود که لحظه‌ای از عمرش را با تو همدل باشد.
Nilch

حجم

۷۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۱ صفحه

حجم

۷۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۱ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۸,۰۰۰
۳۰%
تومان