از زندگی واقعی به قدری بیگانهام که مجبورم اینجور لحظههای بینظیر را دوباره در رؤیا بچشم. چون اینجور لحظهها چیزی است که در زندگیام خیلی کم پیش آمده.
misbeliever
خدای من، یک دقیقهٔ تمام شادکامی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟
MOHI
من رؤیابافم. از زندگی واقعی به قدری بیگانهام که مجبورم اینجور لحظههای بینظیر را دوباره در رؤیا بچشم. چون اینجور لحظهها چیزی است که در زندگیام خیلی کم پیش آمده.
شراره
شما میفهمید "تنها" یعنی چه؟»
آسمان شب
احساس انسان نابود نمیشود،
ᶜʳᶻ
و شاید تقدیرش چنین بود که لحظهای از عمرش را با تو همدل باشد.
ایوان تورگنیف
Mahdi
وای ناستنکا، تنهاماندن سخت محزون خواهد بود، محزون است که حتی کاری نکرده باشی که افسوسش را بخوری، هیچ، هیچ، هیچ، زیرا آنچه بر باد رفته چیزی نبوده است. هیچ، یک "هیچ" احمقانه و بیمعنی، همه خواب بوده است.»
iman.gity
محزون است که حتی کاری نکرده باشی که افسوسش را بخوری
Ramtin Biniaz
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
شبهای روشن، عنوان این گوهر شبچراغی که داستایفسکی در دست ما نهاده، در دنیای صورت پدیدهای است فیزیکی، که تابستان در نواحی شمالی کرهٔ خاک پیش میآید و علت آن زیادی عرض جغرافیایی این مرزهاست و باعث میشود که شب تا صبح هوا مثل آغاز غروب روشن بماند. این پدیده را در بعضی زبانهای اروپایی «شب سفید» میخوانند و منظور از آن، به تعبیری دیگر ــ البته در این زبانها ــ شب بیخوابی هم هست و این هر دو تعبیر در این داستان مصداق دارد. شاید به همین دلیل باشد که بعضی این داستان را «شبهای سفید» ترجمه کردهاند.
احسان
خدای من، یک دقیقهٔ تمام شادکامی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟
آسمان