اینکه صبح ببینمش، عصر ببینمش، کنارش بخوابم و نتونم کاری کنم احساس کنه چقدر عاشقشم، با همه توانی که دارم، چیز وحشتناکیه.»
Roya Oloumi
چقدر پیدا کردن مسیر درست زندگی سخت بود، چقد تخطی نکردن از مقررات و جزئیات باورنکردنی مردان سخت بود
Roya Oloumi
آیا امکان داشت که والدین ما هرگز نمیرند و هر بچهای ناخودآگاه آنها را در خود پنهان داشته باشد؟ ممکن بود واقعآ مادرم با پای لنگش، سرنوشت من باشد و از درون من سربرآورد؟
Roya Oloumi
میخواستم به لیلا بگویم: حق با توست، لیلا، اگر از کودکی به بچهها درست آموزش داده شود، در بزرگسالی مشکل کمتری با هر چیزی خواهند داشت، مثل کسی که انگار موقع به دنیا آمدن همهچیز را میداند.
hamtaf
گفت که در سربازی یاد گرفته بود که اگر سرباز سادهای هستی، باید از همه درجهداران، اطاعت کنی. گفت که نظم بهتر از بینظمی است.
hamtaf
خلق بد مثل ویروسی از یکی به دیگری منتقل میشد
hamtaf
دن رونی نابیناست اما این مسئله ناراحتش نمیکند زیرا باور دارد که زندگی بدون دیدن بهتر است و در حقیقت، فکر میکند، اگر کسی کر و لال شود هم زندگی همچنان زندگی است، زندگی و دیگر هیچ.
hamtaf
فکر کردم، شاید ثروتی که در کودکی میخواستیم همین بود: نه جعبههای محکم پر از الماس و سکههای طلا، بلکه، وان حمامی برای اینکه هر روز خودمان را اینگونه در آن غرق کنیم، اینکه هر روز نان، سالامی و ژامبون بخوریم و فضای بیشتری حتی در حمام داشته باشیم، اینکه تلفن، انباری و یخچال پر از غذا داشته باشیم و عکسی در قاب نقرهای روی بوفه داشته باشیم که ما را در لباس عروسی نشان دهد
hamtaf
البته توضیح آن آسان بود: ما از بچگی شاهد کتک خوردن مادرانمان از پدرانمان بودیم. با این فکر بزرگ شده بودیم که یک غریبه نباید حتی لمسمان کند، اما پدرمان، دوستپسرمان یا همسرمان، هر وقت دوست داشتند، به خاطر عشق به ما، برای تربیتمان، برای بازآموزیمان میتوانند ما را بزنند.
hamtaf
«اگه اطلاعات عمیق از مشکلات نداشته باشی و اگه راهحلهای دیرپا براشون پیدا نکنی، به طور طبیعی، خشونت آغاز میشه. اما نمیشه مردمی که طغیان میکنن رو مقصر دونست، تقصیر اوناییه که نمیدونن چطور حکومت کنن.»
ماهی یک برکهی کاشی