بریدههایی از کتاب پاسخهای کوتاه به پرسشهای بزرگ
۳٫۹
(۱۴۳)
هرگز از داشتن و پروراندن یک ایده یا فرضیه نترسد، هرچند به نظر احمقانه (کلمهای که او به کار برد، نه من) برسد.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
پس از اینکه انتظاراتم به صفر رسید، هر روزِ جدید مثل جایزه بود و کمکم قدر آنچه داشتم میدانستم. تا وقتی زندگی هست، امید هم هست.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
چرا اینقدر نگرانِ هوش مصنوعی هستیم؟ حتماً بشر همیشه میتواند سیم را از برق بکشد.
از کامپیوتر پرسیدند: " خدایی هست؟" و کامپیوتر گفت " حالا هست" و دوشاخه را به پریز جوش داد.
Alireza
من از پرسشهای بزرگ گریختهام. توانایی، ذکاوت یا اعتمادبهنفس کافی برای سر و کله زدن با آنها را ندارم. برخلاف من، استیون همیشه جذب پرسشهای بزرگ میشد، چه در دانش او ریشه میداشتند چه نه. او توانایی و ذکاوت و اعتمادبهنفس لازم را داشت.
H.H
پس به نظر میرسد با پیشرفت در علم و فنآوری ممکن است بتوانیم یک کرمچاله بسازیم یا فضا و زمان را بهنحو دیگری معوج کنیم و با این کار بتوانیم به گذشتهٔ خود سفر کنیم. اگر این گفته صحیح باشد، انبوهی پرسش و مشکل به میان خواهد آمد. یکی این است که اگر در آینده سفر در زمان ممکن باشد، چرا کسی از آن زمان به این زمان نیامده که روش آن را به ما یاد بدهد؟
حتی اگر دلایل محکمی برای ناآگاه نگه داشتن ما در میان باشد، با توجه به طبیعت بشر، مشکل میتوان باور داشت که کسی نخواهد فخر بفروشد و به ما رعایای فلکزده رازِ سفر در زمان را نگوید.
HoseinBlaugrana
قبل از مهبانگ چه بود؟
طبق فرضیهٔ بیمرز، پرسش در مورد چیزی که قبل از مهبانگ وجود داشته بیمعنی است، مثل این است که بپرسیم چه چیزی جنوبِ قطب جنوب است؛ چون هیچ تصوری از زمان به آن ارجاع نمیشود. مفهوم زمان فقط در داخل عالم ما وجود دارد.
HoseinBlaugrana
برخی برای این کار مثل روسها و نظریهپردازانِ حالتپایدار ادعا میکردند کیهان آغازی نداشته است و برخی میگفتند که مبدأ عالم خارج از شمول علم و متعلق به حوزهٔ متافیزیک یا دین است. بهنظر من، این برخوردی نیست که یک دانشمند راستین باید داشته باشد. اگر قوانین علم در آغازِ عالم تعلیق شود، آیا امکان ندارد در مواردی دیگر هم تعلیق شود؟ قانونی که فقط گاهی صادق باشد، قانون نیست. من اعتقاد دارم باید سعی کنیم آغاز عالم را بر مبنای علم درک کنیم. شاید تلاشی فراتر از توان ما باشد، ولی لااقل باید سعی خود را بکنیم.
HoseinBlaugrana
علم بیش از پیش پاسخگوی پرسشهایی شده است که پیشتر در قلمرو دین بود. دین تلاشی قدیمی برای پاسخ دادن به پرسشهایی بود که همه میپرسیم: چرا این جا هستیم، از کجا آمدهایم؟ مدتها قبل، جواب تقریباً همیشه یکسان بود: خدایان همه چیز را درست کردند. دنیا مکانی هولناک بود، پس حتی کسانی به جانسختیِ وایکینگها هم به موجوداتی ماوراءالطبیعی اعتقاد داشتند تا بتوانند از پدیدههای طبیعی مثل رعد، طوفان یا کسوف سر در بیاورند. امروزه علم پاسخهای بهتر و سازگارتری میدهد اما مردم همواره دنبال دین هستند چون به آنها آرامش میدهد و به علم اعتماد ندارند یا آن را درک نمیکنند.
HoseinBlaugrana
در تعطیلات طولانیِ بعد از امتحان نهایی، دانشکده چند کمکهزینهٔ مسافرتی ارائه میکرد. فکر کردم هر چه مسافت دورتری برای سفرم پیشنهاد بدهم، احتمال گرفتن کمکهزینه بیشتر میشود، پس گفتم میخواهم بروم ایران. تابستان سال ۱۹۶۲ راه افتادم. با قطار رفتم استانبول، بعد به ارزروم در شرق ترکیه، بعد تبریز، تهران، اصفهان، شیراز و تخت جمشید، پایتخت شاهان ایران باستان. در مسیر برگشت به خانه، من و همسفرم ریچارد چایین با زلزلهٔ بوئینزهرا مواجه شدیم، زلزلهای عظیم و ۷.۱ ریشتری که بیش از دوازده هزار نفر کشته بر جای گذاشت. احتمالاً نزدیک کانون زلزله بودم ولی متوجهش نشدم چون مریض بودم و سوار اتوبوسی که در جادههای بسیار ناهموار آن زمانِ ایران بالا و پایین میجهید.
HoseinBlaugrana
حجم
۸۶۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۸۶۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۶۹,۰۰۰
تومان