هملت گفت: " من میتوانستم در پوست گردو محصور باشم و خود را پادشاهِ فضاِی بینهایت بدانم." بهنظرم منظورش این بود که اگرچه ما آدمیان محدودیتهای جسمانی زیادی داریم، بهخصوص در مورد من، ذهنمان آزاد است که کلّ عالم را اکتشاف کند و شجاعانه به جایی برود که حتی پیشتازان فضا هم جرأتش را ندارند.
کاربر ۱۴۹۸۰۵۶
همیشه از شاگردان متوسط کلاس بودم (کلاس پر از افراد باهوش بود) ولی همکلاسیهایم مرا آینشتاین صدا میکردند، پس میشود فرض کرد چیزی در من میدیدند.
مهرداد معتمد
خب معنای این امر در جستوجوی ما برای یافتن خدا چیست؟ معنای آن این است که اگر حاصلجمعِ کیهان صفر باشد، پس خدایی برای خلق آن لازم نیست. عالم یک ناهار مجانی درجه یک است.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
خب معنای این امر در جستوجوی ما برای یافتن خدا چیست؟ معنای آن این است که اگر حاصلجمعِ کیهان صفر باشد، پس خدایی برای خلق آن لازم نیست. عالم یک ناهار مجانی درجه یک است.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
این قوانین ممکن است به وسیلهٔ خدا تعیین شده باشد یا نشده باشد، اما او نمیتواند برای شکستن این قوانین دخالت کند چون در این حالت دیگر قانون نیستند. این به خدا توان انتخاب حالت اولیهٔ عالم را میدهد ولی همینجا نیز ظاهراً قوانینی وجود دارد. پس خدا آزاد نخواهد بود.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
این قوانین ممکن است به وسیلهٔ خدا تعیین شده باشد یا نشده باشد، اما او نمیتواند برای شکستن این قوانین دخالت کند چون در این حالت دیگر قانون نیستند. این به خدا توان انتخاب حالت اولیهٔ عالم را میدهد ولی همینجا نیز ظاهراً قوانینی وجود دارد. پس خدا آزاد نخواهد بود.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
با این کار، درکِ ذهن خدا، درکِ قوانین طبیعت است
من زنده ام و غزل فکر میکنم
در تنیس، توپ همیشه همان جا میرود که قوانین میگویند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
باور دارم که کشف این قوانین برجستهترین موفقیت بشر بوده است چون این قوانین، که اکنون به آنها قوانین طبیعی میگوییم، به ما میفهمانند که برای توضیح عالم به خدا احتیاجی داریم یا نه
من زنده ام و غزل فکر میکنم
جسورانهای رسید: متوجه شد که خسوف در واقع سایهٔ زمین است که از روی ماه عبور میکند و واقعهای الهی نیست.
من زنده ام و غزل فکر میکنم