بریدههایی از کتاب فرمان ششم یا یک روایت از سوم شخص مقتول
۳٫۱
(۷)
«گذشت عمر به جان کندن، ای خدا مُردم»،
n re
«هزاربار مرا مرگ به از این سختیست...»
n re
گفت از آن چند دیداری که با هم داشتهاند حالا فقط حس محو و مبهمی از انگشتهاش مانده برایش. سیدرضا انگشتهای ظریف و کشیدهای داشت. هر چی خاطره مانده برایش با انگشتهای اوست، انگشتهایی که قفل میشده توی انگشتهاش، انگشتهایی که چنگ میزده توی موهاش، انگشتهایی که مینشسته روی گونههاش. حتماً از این لامسه چیزی میریخته تو وجودش که خیلی زود گمش کرده. گفت آن حس فقدان و حرمان همیشه همراهش بوده،
n re
عشقهای واقعی و ناب از واقعیتِ کوچکِ دنیا پناه میبرند به واقعیتِ بینهایتِ افسانه؛ اسطوره میشوند عاشق و معشوق و میروند توی کتابها.
n re
مگر این قتلهایی که هر روز گزارششان در صفحهٔ حوادث روزنامهها چاپ میشود ــ پسری مادرش را کشت، پدری دخترش را کشت، زنی با همدستی فاسقش همسرش را کشت و هزار و یک قتل جورواجور دیگر که آدم شاخ درمیآورد ــ چهطور اتفاق میافتد؟ همیشه همینطور است. از یک گفتوگوی ساده آغاز میشود و میکشد به جاهای باریک و بعد به جوهای باریکِ خون.
n re
اگر آرزوها در رؤیاها هم محقق نشوند، چهطور میشود به زندگی ادامه داد؟
n re
خوبی خواب این است که از منطق جهان ما پیروی نمیکند. خوبیاش این است که اگر شبیه داستان هم هست، شبیه داستانی با روایت دانای کل است و بسیار پیش میآید که خواببیننده خود یکی از شخصیتهای داستانِ خوابش باشد.
n re
«همیشه دوست داشتم یهجورِ خوب کلکم کنده شه...»
n re
«گر تو قرآن بدین نمط خوانی / ببری رونقِ مسلمانی...»
n re
درون همهٔ انسانها، حتی نویسندهها و روشنفکرهای آزادیخواه مترقی، دیکتاتورِ احمقِ خودخواهِ کوچولویی زندگی میکند که بر هر چه باب میلش نباشد میشورد. هر که توان تسلط و کنترل بیشتری بر این کوچولو داشته باشد کمتر خودش و دیگران را عذاب میدهد. گاهی فکر میکنم اگر ما شاه، نخستوزیر یا رئیسجمهور بودیم، دنیا را به گند و کثافتی میکشاندیم که تعفنش خودمان را هم خفه میکرد.
n re
حجم
۱۵۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۴۱ صفحه
حجم
۱۵۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۴۱ صفحه
قیمت:
۳۱,۰۰۰
تومان