بریدههایی از کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی
۳٫۶
(۵۵۰)
مینویسم کتابخانه و به ربطِ ظاهرِ این کلمه با کتابخانه فکر میکنم.
kimphaestus
از کتابی شنیدهام که زمین گِرد نیست، مربع دردناکی است با چهار ضلع جهنمی. این ماییم که در تلاشی تاریخی اضلاعش را میکشیم و سعی در گرد کردنش داریم.
M J
تغییر کِش آمدن جهان است و با مقدار معتنابهی درد همراه. حتا گیاهان هم وقتِ تغییر درد میکشند. فرق نمیکند زنده باشند یا مُرده.
M J
آیا ما انسانها موجوداتی تصویرشدهایم که در واکنش به محرکهای پیرامون به حرکت درمیآییم؟ آیا اگر جایی نگهمان دارند بینور، بیصدا، بیبو، بدون گذشته و آینده و بدون کوچکترین تحریکی از عالم خارج، طوری که نتوانیم ذرهای تکان بخوریم و تنمان را دریابیم، باز هم میتوانیم فعل وجود داشتن را احساس کنیم؟ ما در کجا اتفاق میافتیم؟
کاربر ۲۹۷۷۷۳۸
آدمها یکدیگر را به توهمِ ساختن جهانی بهتر میکُشند اما جهان بههیچوجه بهتر نمیشود.
کاربر ۲۹۷۷۷۳۸
شنیدهام که زمین گِرد نیست، مربع دردناکی است با چهار ضلع جهنمی. این ماییم که در تلاشی تاریخی اضلاعش را میکشیم و سعی در گرد کردنش داریم.
کاربر ۲۹۷۷۷۳۸
عنصر من آب است. اگر به اندازهٔ کافی گرم شوم آتش نمیگیرم، بخار میشوم
کاربر ۲۹۷۷۷۳۸
مرگ ذاتِ همهچیز است
کاربر ۲۹۷۷۷۳۸
با هر انتخابْ امکان دیگری را از دست میدهم
کاربر ۲۹۷۷۷۳۸
آدمها یکدیگر را به توهمِ ساختن جهانی بهتر میکُشند اما جهان بههیچوجه بهتر نمیشود.
کاربر ۲۹۷۷۷۳۸
. به چیزهایی میاندیشم که میشود داشت و از دست داد. به آنهایی که نمیشود داشت و از دستشان هم نداد. به حسرت فکر میکنم که تنها حس حقیقی دنیاست.
کاربر ۲۹۷۷۷۳۸
. فقطوفقط میتوانیم تکههایی از خودمان را به دندان بگیریم و تا میشود از اینکه تکهتکهمان کنند بپرهیزیم. به همین خاطر است که باید پی انتخاب بهتری باشیم، جای دیگری که حسرت درش بیمعناست.
کاربر ۲۹۷۷۷۳۸
همهٔ اشیا جان دارند فقط باید از خواب بیدارشان کنی.
کاربر ۲۹۷۷۷۳۸
میگوید هر مُردهای در زمین دلمشغولیای دارد که نمیتواند از خیرش بگذرد. تا مُرده نتواند از بند دلمشغولیاش رها شود در همین دره باقی میماند. گاهی جنگهایی ناتمام هست، یا کتابی نیمهکاره، از این هم سادهتر، غذایی نخورده با معشوق؛ مهمتر اما کارهایی است نکرده برای نجات جهان. مُردهٔ خوشبخت کسی است که روی زمین دلبستگی نداشته باشد.
کاربر ۲۹۷۷۷۳۸
در همین تنهایی است که من شروع میکنم به دیدن، دیدن چیزهایی که آدمهای معمولی به چشمشان نمیآید. آنها بهقدری به دیدن چیزها با دو چشم عادت کردهاند که توانایی حقیقی دیدن را از دست دادهاند.
M J
نیستیْ ندیدن نیست، چیز پُرتری است و همزمان خالیتر. شبیه گرفتن یکبارهٔ سر است زیر شیر آب یخ.
کاربر ۲۹۷۷۷۳۸
باید اول فاتح خود بود، بعد خانه و بعد بقیهٔ جهان
گیله مرد
در این جهان میان سردی، گرمی و بدن انسان رابطهای هست. همانقدر که گرما خون را به جوش میآورد و منشأ همهٔ اضطرابهاست، سرما بدن را آرام میکند و فرصت فکر کردن به چیزهای عمیق میدهد.
alireza1353
گاهی زمان از ریلش خارج میشود
Mahsa Bi
میگویی همیشه حرفهایی هست که هرگز گفته نمیشوند. رازهایی که ندانستنشان بهتر است.
Mahsa Bi
حجم
۵۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
حجم
۵۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۵۰%
تومان