... ضرورت داشته است تا در لحظهای معين چيزی از عدم پديد آيد...
mostafa
ميل بهدانستن اينکه چرا ما زندگی میکنيم، سرگرمیای «عرضی» و تصادفی چون کلکسيون کردن تمبر پست نيست. آن کس که ذهن خود را بهاين قبيل مسائل مشغول میدارد، در اين مسير با تمامی نسلهای ديگری که پيش از او در جهان زيستهاند همراه است. منشاء عالم، کره زمين و زندگی، مسئلهای مهمتر و حساستر از آن است که مثلاً بدانيم کدام کس بيشترين مدالها را در آخرين بازیهای المپيک نصيب خود کرده است.
دختر دریا
غيرعادلانه نيست که روزی بايد تسليم مرگ شويم
◉『𝑯𝒊𝒗𝒂』◉
«اسب اسب بهدنيا میآيد، اما انسان، انسان بهدنيا نمیآيد، بايد او را آموزش و تعليم داد تا انسان شود.»
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
بهنظر میرسد که همراه با افزايش سن و سال، ديگر چيزی ما را بهحيرت نمیاندازد. اما در اين ماجرا، چيزهائی اساسی و اصلی را از دست میدهيم که فيلسوفان میکوشند تا آنها را در ما بيدار کنند. زيرا در درون ما، در ژرفای وجودمان، صدائی کوتاه بهما میگويد که زندگی، معمائی شگرف است.
ریحان
همه چيز وابسته است بهآن چيزی که میخوانند.
♡
«اسب اسب بهدنيا میآيد، اما انسان، انسان بهدنيا نمیآيد، بايد او را آموزش و تعليم داد تا انسان شود.»
♡
«مرگ بهما مربوط نمیشود. زيرا تا زمانی که وجود داريم، مرگ وجود ندارد؛ و زمانی هم که مرگ آمد ما ديگر وجود نداريم.»
کاربر طاقچه
ما در همهی اديان بزرگ جهان طريقتهای عارفانه میيابيم و سخت جالب توجه است که ملاحظه میکنيم در تمامی اين آئينها توصيفها و شرحهائی که عارفان از سير و سلوک خود میدهند از فراسوی تفاوتها و اختلافهای فرهنگی، بهيکديگر میرسند و میپيوندند
🌸فطرس🌸
آيا عجيب نبود که او نمیدانست که هست؟
♡