بریدههایی از کتاب کاکا کرمکی پسری که پدرش درآمد
۴٫۱
(۹۷)
بار اولم نبود. در زندگی بارها به صرافت افتاده بودم که خودم را خلاص کنم، اما هیچوقت دل نکردم. کسی که به خودکشی فکر میکند در درون خود میل شورانگیزی به زندگی دارد. وقتی مرگ پایان همهچیز است، خودکشی کردن یعنی سبقت گرفتن در رسیدن ــ مثل بچهای که برای رسیدن به محبت مادرانه قهر میکند. وانگهی مطمئن نبودم دنیای آنور هم برایم خیلی بهتر از دنیای این طرف باشد. به کلهام زد اگر یک درصد شانسی داشته باشم که آن دنیا صحیحوسالم محشور بشوم، آن را هم دارم با این کار از بین میبرم.
حسین احمدی
سطح درک کسانی که روابط انسانی را به زبان محدود میکنند اقلاً چهار انگشت از هواداران ارتباط چشمی پایینتر است.
دردونه
هیچ دشمن خونیای نمیتواند اینطور روحوروان آدم را به هم بریزد، اما دوستان چرا، آنها میتوانند. احتیاج گاهی شیرها را اینطور روباهمزاج میکند.
دردونه
آمدن من پس از سالها اینقدر موضوع هیجانانگیزی بود که هیچکس موضوع مرگ او را چندان به دل نیاورد ــ که به نظرم کارِ اشتباهی بود. من تازه آمده بودم و معلوم نبود کی هستم و چه میخواهم بکنم، اما او آردش را بیخته و الکش را آویخته بود. از این نظر فکر میکنم غموشادی را باید به بعد از مرگ آدمها موکول کرد، نه لحظهٔ تولد.
n re
اعتراف به نقاط تاریک روح شاید تحسینبرانگیز باشد، اما من یکی واقعاً گندش را درآوردهام. کافی است کسی احتمال وجود عیبی را در من بدهد تا من با کمال میل از خودم گناهکاری نابخشودنی بسازم. جوری اعتراف میکنم که حتی قهارترین بازجوها هم من را به آرامش دعوت میکنند.
n re
خوشبختی اینطوری است، گاهی پیاده میآید اما همیشه سواره میرود.
دردونه
ما ایل بودیم و ایل فقط به زبان مردانه حرف میزند.
دردونه
آنها که قوانین فراگیر را نوشتهاند قابلیت سرپیچی ذاتی آدمیزاد را دستکم گرفتهاند. کاکا دست چپش را با دنیا عوض نمیکرد. از فردا مصطفی راستدست شد.
دردونه
مهاجرت دوستان برادر مرگ است، مرگ کوچکتر.
دردونه
من برای اینکه از خودم خوشم بیاید، نیاز داشتم که اول دیگران من را دوست داشته باشند.
دردونه
مهاجرت دوستان برادر مرگ است، مرگ کوچکتر.
یاسمین حسین زاده
او از من بُرید، نه به این دلیل که از من متنفر شده بود، بلکه به این خاطر که روزی همدیگر را عمیقاً دوست داشتیم. دوستیهای آتشین مهمترین عامل دشمنیهای سرسختانه است. آدم اگر با کسی دوست نبوده باشد محال است روزگاری کمر به دشمنی ببندد.
دردونه
مادرهای بچهمُرده یکجور خاصی از بین میروند. پنداری مرگ امضای خودش را سالها قبل از آمدن روی صورتشان میاندازد.
n re
سابق بر این فکر میکردم بهتر است آدم خوب و ضعیف باشد نه بد و قوی، اما بعد از مامان فهمیدم دارم اشتباه میکنم، دنیا اینطوری نمیچرخد. ضعیفها بدون اینکه کک کسی را بجنبانند از بین میروند، حتی اگر خوب بوده باشند. به نظرم آدمِ ضعیف اصلاً نمیتواند خوب باشد یا ــ از آن بالاتر ــ خوب بماند.
حسین احمدی
دو سهباری پیش آمده بود که شب را بیرون بمانم یا اینکه دمدمههای صبح برگشته باشم خانه، اما این سری یکخرده فرق داشت. آدم وقتی میداند جایی برای رفتن دارد، حتی اگر ویلانوسیلانِ خیابانها باشد، آواره نیست ــ جفتِ کسانی که با کمربندِ نجات بندبازی میکنند. شاید سقوط نکنند، اما این فکر که سقوطشان مرگبار نیست، انگار کُلفتیِ طناب را ده برابر میکند. آنها بندباز نیستند. نمایش بندبازی میدهند. همهچیز به آن کمربند مربوط میشود. وقتی نباشد، طناب مثل مو باریک میشود ــ این معجزهٔ اعتماد است.
کوروش
با پیشرفتهایی که در پزشکی به دست آمده جدیداً این دکترها مریضهاشان را بیش از حدِ مجاز در این دنیا نگه میدارند. برای همین مجبوریم آدمها را در وضعیتهای بدی تحمل کنیم. کش دادن بیماری خودش یک نوع بیماری است که علم پزشکی هنوز راهحل شناختهشدهای برایش ابداع نکرده است. با این حساب چرا به این آدمکشیِ تدریجی میگوییم پیشرفت پزشکی! از نگاه من این یک عقبماندگی ویرانگر است که با بلاهتهای قرونوسطا هم قابلمقایسه نیست.
کوروش
با پیشرفتهایی که در پزشکی به دست آمده جدیداً این دکترها مریضهاشان را بیش از حدِ مجاز در این دنیا نگه میدارند. برای همین مجبوریم آدمها را در وضعیتهای بدی تحمل کنیم. کش دادن بیماری خودش یک نوع بیماری است که علم پزشکی هنوز راهحل شناختهشدهای برایش ابداع نکرده است. با این حساب چرا به این آدمکشیِ تدریجی میگوییم پیشرفت پزشکی! از نگاه من این یک عقبماندگی ویرانگر است که با بلاهتهای قرونوسطا هم قابلمقایسه نیست.
کوروش
با پیشرفتهایی که در پزشکی به دست آمده جدیداً این دکترها مریضهاشان را بیش از حدِ مجاز در این دنیا نگه میدارند. برای همین مجبوریم آدمها را در وضعیتهای بدی تحمل کنیم. کش دادن بیماری خودش یک نوع بیماری است که علم پزشکی هنوز راهحل شناختهشدهای برایش ابداع نکرده است. با این حساب چرا به این آدمکشیِ تدریجی میگوییم پیشرفت پزشکی! از نگاه من این یک عقبماندگی ویرانگر است که با بلاهتهای قرونوسطا هم قابلمقایسه نیست.
حسین احمدی
آدم باید چیزهایی را که دوست میدارد، دودستی بچسبد. نباید بگذاریم دوستیها با فاصلهها آزمایش شوند. امروز فکر میکنم که این جملهٔ «دوری و دوستی» حرف مزخرفی بیشتر نیست. آدمها بعد از دوریهای طولانی آرامآرام زندگی کردن بدون هم را یاد میگیرند، آن وقت دیگر یا برنمیگردند یا همان بهتر که برنگردند.
حسین احمدی
مهاجرت دوستان برادر مرگ است، مرگ کوچکتر. سفرکردهها تأثیری مثل مرگ باقی میگذارند، نه آنقدر نیستند که بشود با نبودنشان کنار آمد، نه آنقدر هستند که بتوان بغلشان زندگی کرد.
حسین احمدی
حجم
۳۹۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۰۱ صفحه
حجم
۳۹۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۰۱ صفحه
قیمت:
۶۷,۰۰۰
۳۳,۵۰۰۵۰%
تومان