بریدههایی از کتاب امیلی و صعود (کتاب دوم)
۴٫۶
(۷۶)
افکار قشنگ، بالزنان بهطرفم آمدند، افکاری که مال من نبودند. افکار من نصف این ظرافت را هم ندارند، پس حتماً از جای دیگری آمده بودند.
موقع برگشتن، میان جادهٔ تاریک و باریک، جایی که فضا پر بود از زمزمههای گوشنواز، از نوک صنوبری درست پشت سرم صدای ریز خندهای به گوشم خورد. فوری متوجه شدم که آن خنده نمیتوانسته خندهٔ آدمیزاد باشد. بیشتر شبیه به صدای خندهٔ جنهای سرزمین افسانهها بود و اندکی هم خبیثانه به نظر میآمد. دیگر به شیطانکهای جنگلها اعتقاد ندارم. افسوس، دیرباور شدن، چه چیزهایی را از آدم میگیرد! و بعد ترسی عمیق، ستون فقراتم را لرزاند. اما ناگهان یاد جغدها افتادم و فهمیدم صدایی که شنیدهام صدای چه بوده؛ صدایی شادمانه، انگار که نجاتیافتهای از قرون گذشته در تاریکی با خود میخندید. به نظرم دوتا بودند و حتماً داشتند به یک لطیفهٔ جغدی میخندیدند. باید دربارهاش شعری بنویسم. اگرچه با کلمهها حتی نمیتوان نصف جاذبه و اهورایی بودنش را توصیف کرد.
Emily
باقی عمر، همهمان اسیر چیزی هستیم؛ رسم و رسومها، پیمانها، اهداف و بستگان. و امشب احساس میکنم مورد آخر، از همه دستوپاگیرتر است.
sayna.s
زنی که حس شوخطبعی دارد اوضاعش خوب نیست.
sayna.s
در مهمانی موفقیت زندگی، من مهمانی ناخوانده نخواهم بود، بلکه مهمان ویژهام.
sayna.s
هیچ خوب نیست که آدم خیلی عاشق کسی باشد. خدا حسود است، بله.
sayna.s
"با عقل میشود خانه ساخت و با درک محکمش کرد و با دانش از ثروتی گرانبها و دوستداشتنی پرش کرد." ثروتی گرانبها و دوستداشتنی.
sayna.s
اینبار امیلی دونات را برداشت. شاید کمی آرامتر میشد. بههرحال نمیشود که هم دونات خورد و هم غصه. امتحان کنید!
sayna.s
«این دختر عمیقاً عشق میورزد، بهشدت رنج میکشد و لحظات پرفرازونشیبی را تجربه میکند.»
sayna.s
هیچکدام از ما زندگی را بدون خطای دید نمیبینیم ـ حتی دقیقترین آدمها هم همینطورند. برای همین هم است که چیزهایی که زیادی به واقعیت نزدیک باشند در باورمان نمینشینند.
sayna.s
"ترجیح میدهد زشت باشد تا مضحکه"
sayna.s
حجم
۳۱۲٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۶۲۴ صفحه
حجم
۳۱۲٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۶۲۴ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۸,۰۰۰۴۰%
تومان