بریدههایی از کتاب هنر همچون درمان
۳٫۷
(۱۴)
ما به طور معمول فکر میکنیم اگر حالتی برای سانسور بشود متصور شد باید علیه افراطگرایی باشد. اگر قرار باشد چیزی را ممنوع کنیم باید تصاویر وحشت و استثمار باشد؛ بااینحال منطق سانسور در ارتباط با فضای مطلوب محیط عمومی بهتر دیده میشود. طرفداران به اصطلاح «بازار آزاد» شاکیاند که محدود کردن برخی فعالیتهای خاص یعنی محروم کردن ما از آزادی، اما باید بین آزادی برای رخ دادن هر چیز، از تخریب طبیعت گرفته تا خشونتهای بدون نقشه و اتفاقی و آزادی پرورش آنچه خوباست تمایز قایل شد. موردِ آخر ممکن است، به طرزی تناقضآمیز، نیازمند سانسور باشد. آزادی، برخلاف آنچه اغلب به ما گفتهاند، از مزایای اصلی تمام حوزههای زندگی نیست.
hedgehog
استدلال اصلی کسانی که امروزه از سانسور انتقاد میکنند این است که لازم است همهٔ پیامها را بشنویم؛ اما در واقع لازم نیست؛ مثلاً لازم نیست هنگام بازدید از یک اثر بزرگ معماریِ شهری پیامی در باب نوع عطری که خوب است بخریم بشنویم (۱۲۷). خودِ آگهی هیچ اشکالی ندارد؛ اشکال از مکان آگهی است. روح آدمی را افسرده میکند، چون در مکانی سرشناس و معتبر، در مقیاسی بزرگ، ضعفی را به نمایش میگذارد که میدانیم باید در خودمان بر آن غلبه کنیم: تمایل به حواسپرتی و هرجومرج درونی. به نمای بیرونی ساختمانی جالب و نسبتاً دوستداشتنی نگاه میکنم. بعد ناگهان وادار میشوم به خرید یک جنس آرایشی بهداشتی تازه فکر کنم. این آگهی، خواهناخواه آب به آسیاب تمرکز نداشتن و بیتوجهی ما میریزد. چیزهایی که ما را از بهترین تواناییهایمان دور میکنند نباید در برابر ما رژه بروند و خواهان تحسین ما باشند. در این وضعیت، سانسور کاملاً توجیهپذیر است؛ به این معنا که با مراقبت از فضای عمومی، حامی و آرامبخشِ تجلیِ بهترین بخشهای طبیعت ما باشد. سانسور کردن یک بیلبورد نامتجانس در کنار یک ساختمان بسیار دوستداشتنی در شهری که مردم از آن بازدید میکنند تا بهصراحت معماریاش را تحسین کنند چندان جای مناقشه نیست، اما چنین مثالی آشکارکنندهٔ اصولی است که میتواند مورداستفاده بیشتر قرار گیرد.
hedgehog
هنر مهارت تبدیل یک فکر انتزاعی به شیئی مادی است، یافتن شیوهای برای اینکه فکری ملموس و واضح شود. درست مانند مذهب که هدف عیسامسیح این بود که مفهوم دور و مبهم خدا میتواند به زندگی معمولی مرتبط شود، به همین طریق هم هنر سکولار میتواند در آن لحظهای که آدم توتفرنگیها را در کاسه میریزد، یا برای رفتن به مهمانی لباس میپوشد، تفکر مبهم و دور مفتخر بودن به وطن را بگیرد و آن را به واقعیتی عینی تبدیل کند.
تکرار نکتهٔ کلیدی اینجاست: فقط اگر روحِ چیزی را بارها و بارها ببینیم این شانس را دارد که ما را تحتتأثیر قرار دهد. وقتی به کودکستان میرویم و بعدازظهر که به خانه بازمیگردیم، وقتی چراغهای خیابان روشن میشود و وقتی شام را آماده میکنیم، باید با آن در تماس باشیم. بازدید سالی یکی دوبار از موزه برای تحققبخشیدن به وعدههای هنر کافی نیست.
hedgehog
واژهٔ «سیاست» دو معنای نسبتاً متفاوت دارد؛
از سویی سیاست یعنی قانونگذاری، حکومت، سیاستنامهها، انتخابات، و احزاب سیاسی ــ سیاست آنگونه که در اخبار میبینیم؛ از سوی دیگر، سیاست یک زندگی جمعی است که هر روز در پلیس یا شهر وجود دارد.
hedgehog
هنر سیاسی به ملتها یاد میدهد که از نو شروع کنند؛ حتا وقتی به گناهان گذشتهشان واقفاند و در این آموزه نقشی حیاتی دارد.
hedgehog
همهٔ آنچه در گذشتهٔ نازیها بوده است بد نیست. رژیم نازی احساسات و آرزوهای اصیلی را هم ماهرانه به خود جذب کرده بود. مشکل اینجاست که نازیسم مضامینی را به کار گرفت که زندگی در یک جامعهٔ خوب در واقع به آن نیازمند است. غرور ملی، احساس مأموریت داشتن در جهان، جاهوجلال، افتخار، انرژی جمعی و وفاداری: اینها برای جوامع خوب، مهماند، اما فساد و سوءاستفاده از آنها در ایدئولوژی نازی باعث شده است برای بسیاری از آلمانها کاملاً دسترسناپذیر بهنظر برسند، انگار که منحصراً به افراد شرور اختصاص دارند و در نتیجه، باید تا ابد از آنها متنفر بود و آنها را طرد کرد.
hedgehog
در تاریخ بسیاری از کشورها چیزهای بسیار دردناکی وجود دارند که به هضم شدن نیاز دارند. امید است هر کشوری بتواند خودش را با کمک هنر سیاسی شفا بخشد. این چالش در آلمان به اوج دشواری و اهمیت میرسد. تراژدی مخوف آلمان در اوخر دههٔ ۱۹۳۰ و اوایل دههٔ ۱۹۴۰، به جای انکار یا سوگواری محض، خواهان جبران است. مسئله فقط گفتن این نیست که چیزهای وحشتناکی رخ داده، بلکه کنار آمدن با میراث گناهی است که به نام پیشرفت رخ داده است. هر چهقدر هم که نیاز به تأیید شرارتهای گذشته ضروری باشد، بهخودیخود جامعهٔ بهتری نخواهد ساخت.
hedgehog
غرور ارتباط نزدیکی با هویت دارد. پیش از آنکه بتوانید نسبت به اجتماعتان احساس غرور کنید باید تصویری مثبت و جدید از آنچه در واقع هستید داشته باشید؛ کاری که همیشه هم آسان نیست؛ هویتها عادت دارند به اندازهٔ دو سه نسل در پس واقعیات جاری یک ملت لنگ بزنند. مثالهای زیادی از کشورهایی میبینیم که سعی دارند هویتهایی براساس سنتهایشان بسازند، بیاینکه اسیر آن سنتها شوند.
hedgehog
یکی از درسهای شگفتانگیز تاریخ اواخر قرن بیست این بود که کمبود غرور واقعاً معضل است. فرهنگِ پیشرفته در حق غرور ملی زیادی سختگیر بود. این مسئله باعث نشد غرور از بین برود، فقط آن را توسعهنیافته و سرگردان رها کرد. تمایل به احساس غرور نسبت به جامعهای که در آن هستیم، بهخودیخود، غریزهٔ طبیعی و خوبیست. شایستهٔ توجه هنرمندان است. وظیفهٔ هنر لزوماً یا صرفاً محکوم کردن بدترین نقصهای جامعه نیست؛ باید قابلیت ما در غرور را هم هدایت کند. البته اگر بر چیزهای بیارزش یا احمقانه تمرکز شود غرور میتواند خطرناک و نفرتانگیز باشد («ما ملت بزرگی هستیم، چون منابع آهن زیادی داریم» یا «چون سفیدپوستایم»). باید این انگیزهٔ طبیعی را در هوشمندانهترین و ارزشمندترین مسیرها هدایت کنیم. غرور جمعی مهم است، چون در مقام فرد چیز چندانی برای افتخار کردن وجود ندارد. آن نقص روانشناختی که بسیار احتیاج داریم هنر در آن یاریرسان ما باشد این است که از نظر ذاتی تا حدی ناچاریم به چیزی جمعی مفتخر باشیم، اما نمیدانیم آن چیز چیست.
hedgehog
هنر سیاسی اغلب به این نکته اشاره میکند که مشکل یک کشور چیست، اما بخش مهمی از مأموریتش نشان دادن بخشهای مثبت و درست آن است تا آنچه را میتوانیم به آن افتخار کنیم پُررنگ کند. مرتبط کردن هنر با غرور بهنظرمان عجیب است. نباید اینطور احساس کنیم. غرور ملی بسیار راحت در دیگر بخشهای زندگی فرهنگی پذیرفته میشود. پیروزیهای عرصهٔ ورزش معمولاً به عنوان موضوعاتی برای شادی ملی تجربه میشوند، بهخصوص وقتی که بهنظر میرسد موفقیت حاصلِ برخی ویژگیهای خودانگارهٔ جمعی باشد.
hedgehog
هنر سیاسی خوب باید چهطور باشد. باید نبض جامعه را بگیرد، برخی از اشتباهات زندگی گروهی را درک کند، به تحلیلی دقیق و روشنفکرانه از مشکلاتش دست یابد و سپس از طریق تسلطی عالی بر یک رسانهٔ هنری منتخب، مخاطب را در جهت درست هدایت کند.
hedgehog
نوع دیگر هنر سیاسیِ بد صرفاً بیاثر نیست، خطرناک است. باعث میشود برای اهداف اشتباهی بجنگیم، برای سرزمینهای مادری که شایستگی فداکاری ندارند و دولتهایی که بیگناهان را شکنجه میکنند. ما را متقاعد میکند که نظر مثبتی نسبت به افراد شریر داشته باشیم.
hedgehog
حتا وقتی کارمان کاملاً ارزشمند و روی غلتک است، محتمل است که احساس کنیم تکراری است، چیزی الهامبخشمان نیست، به اندازهٔ کافی از کارمان قدردانی نمیشود و دستمزد پایینی داریم.
hedgehog
منظور این نیست که اهمیتی ندارد چه شغلی داشته باشید، اما پیام پوسن این است که بیشتر کارهای ارزشمند، مناصب اجرایی، مشاغل تجاری جاهطلبانه یا تلاشهای خلاقه، صرفنظر از اینکه از بیرون چهطور دیده میشوند، از درون با شکوه احساس نمیشوند یا بهنظر نمیآیند. پوسن سعی دارد به خودش و دوستانش بگوید که زندگی جای دیگری نیست و رنج و دردسر و مشکل همراهان جداییناپذیر موقعیت انسانیاند.
hedgehog
یک جنبه از رابطهٔ خوب با هر چیزی مجموعهٔ مناسبی از توقعات است؛ به عنوان مثال، یک ازدواج خوب قطعاً شامل تضاد و غم و اندوه بسیاری خواهد بود، اما اگر این سطح از درد برای فرد غیرمنتظره نباشد وسوسهٔ ترک کردن و یافتن چیز بهتر فروکش میکند؛ به همین طریق، کاهشسازندهٔ توقعات را میتوان در کار مورداستفاده قرار داد. یکی از وظایف هنر در اینجا شأن و منزلت دادن به غمهای ماست: تحقیر، تردید در خویشتن و نگرانی دربارهٔ پول بخشهایی از زندگیاند که ما با آنها درگیریم، اما نه به این دلیل که احمق یا بیعرضه و نادانایم. باید درسی از تاریخ مذهب بیاموزیم و با توجه مدام، عادت تقدیر از تمثالهای رنج را چه در خلوت و چه به طور همگانی پرورش دهیم. هنر مسیحی با نمایش اصلیترین شخصیتهایش در وضعیت بدبختی و نومیدی ارایهدهندهٔ درسی بود (۱۰۴). هدف این بود که به ما یادآوری کند رنج و اندوه نتایج خراب کردن زندگی نیستند، همراهان معمولی تلاش در جهت انجام کار درستاند.
hedgehog
موفقیت نیازمند پرورش بسیاری تواناییهای مثبت است، ازجمله توانایی توضیح افکار و طرحهای خویش به مردمی که هنوز در آنها سهیم نیستند؛ قدرت دوستداشتن خود با وجود برآوردهنکردن توقعات دیگران، قابلیت دستکشیدن از منفعتی کوچکتر برای نجات دادن کل. چنین منابع مختلفی از بلوغ نیازمند این است که بهتدریج بههم وصل شده، مورداستفاده قرار گیرند. رشد هنرمند الگوی عمیقی از فرایند بلوغ ارایه میدهد.
hedgehog
تنهایی، درد، تحقیر و شکست مفاهیم محوری زندگیاند
hedgehog
گاهی دیده میشود که هر کس در خودش یک رمان یا شاید یک نقاشی دارد. بهنظر درست میرسد؛ تقریباً همهٔ ما بینشهای گذرایی داریم در باب اینکه آفرینشها یا شغلمان ممکن است چه شکلی باشد. مسئله اینجاست که آیا میتوانیم سرسختی و پشتکاری را پرورش دهیم که بتواند بینش را به محصول تبدیل کند.
hedgehog
یکی از شیوههای مواجهه با قهرمانان زندگیمان این است که روی یکی از بخشهای کار او متمرکز شویم، آن را از دیگر دستاوردهایش جدا و بر آن تأکید تازهای کنیم.
hedgehog
جدای از رشکهای ناشایست، این خطر نیز وجود دارد که دیگران را به شیوهای تحسین کنیم که ما را از رقابت کردن با آنها و الگو گرفتن از آنها بازدارد. احترام ما میتواند چنان قوی باشد که اجازه ندهد قهرمانان خویش را همچون آدمهایی ببینیم که میتوانیم از آنها، به بهترین معنای آن، دزدی کنیم. یک رابطهٔ سالم با بتها و الگوها نیازمند این است که بالاخره روزی بعد از بررسیهای محترمانهٔ مناسب از آنها پیشی بگیریم، نه اینکه صرفاً یک ادای احترام غیرخلاقهٔ مادامالعمر به آنها داشته باشیم. اگرچه تحسین و رشک تجربیاتی جهانی هستند، در شغل هنرمندان به شیوهای رخ میدهند که به ما اجازه میدهد اتفاقات درونی آنها را با وضوح خاصی ببینیم. این شانس را داریم که در زندگینامههای هنرمندان ببینیم موفقیتهای چشمگیر با استفادهٔ سازنده از تحسین و رشک ارتباط دارد.
hedgehog
حجم
۱۰٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۵۳ صفحه
حجم
۱۰٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۵۳ صفحه
قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰۵۰%
تومان