بریده‌هایی از کتاب اول سود؛ کسب و کار خود را ا ز یک هیولای پول‌خوار به یک دستگاه پول‌ساز تبدیل کنید

کسب‌وکارهایی که سودهایشان را برمی‌گردانند یک سودده حقیقی تلقی نمی‌شوند؛ آن‌ها صرفاً پول را به‌صورت موقتی نگه می‌دارند (وانمود به سوددهی)، سپس آن را همانند سایر هزینه‌ها خرج می‌کنند. «اول سود» رشد سریع‌تر را موجب می‌شود، زیرا کاری می‌کند که سودرسانی خود را مهندسی معکوس کنید. زمانی که ابتدا سود را در نظر می‌گیرید، کسب‌وکارتان فوراً به شما می‌گوید که آیا توان تحمل هزینه‌های وارده را دارد یا خیر؛ می‌تواند به شما بگوید که آیا بازدهی لازم را دارید یا خیر؛ به شما می‌گوید که آیا محدوده‌های صحیح را در اختیار دارید یا خیر. اگر متوجه شدید که پس از برداشت سود اولیه دیگر نمی‌توانید فاکتورهایتان را بپردازید، باید تمامی آن نکات را بررسی کرده و اصلاحات را انجام دهید. برداشت سود در همان ابتدا به شما کمک می‌کند موارد پول‌ساز و مواردی که سودرسان نیستند را شناسایی کنید. در ادامه جهت‌گیری شما بدیهی می‌شود – آنچه سودرسان است را بیشتر انجام داده و موارد معکوس را اصلاح (یا حذف) می‌کنید.

چرا اولین بخش از «اول سود» اهمیت دارد دومین اصل رفتاری که باید در مورد خودتان بدانید، «اثر تقدم» نام دارد. این اصل می‌گوید: ما برای چیزهایی که اول با آن برخورد می‌کنیم، اهمیت بیشتری قائل می‌شویم.

اگرچه خودشان نمی‌دانند اما دوستان در صنعت تغذیه اطلاعات زیادی در مورد پروراندن یک کسب‌وکار سالم در اختیار دارند.

تلهٔ بقا پول فوری را وعده می‌دهد، اما زمانی که همانند ارنی گرفتار شدید، دیگر به‌ندرت در مورد هزینه‌های عظیم این فرصت تفکر خواهید کرد؛ و در اغلب اوقات، نمی‌توانیم درآمد سودرسان را با درآمد بدهی‌آور تمییز دهیم. به‌جای اینکه در یک حوزه بهترین شویم و بتوانیم پروسهٔ تحویل ایده‌آل و بسیار بهینه را استادانه انجام دهیم، با گستره‌ای از مسائل مواجه شده و با افزایش دشواری مدیریت کسب‌وکار در هر گام و افزایش هزینه‌های اجرا، لحظه به لحظه از بازده ما کاسته خواهد شد. تلهٔ بقا هیچ تناسخی با حرکت به سمت چشم‌اندازمان ندارد. صرفاً اقداماتی انجام می‌گیرد، اقداماتی که برای فرار از بحران هستند.

اکثر صاحبان کسب‌وکار سعی می‌کنند با افزایش اندازه، مسیرشان را از مشکلات جدا کرده و با کسب فروش، مشتری یا سرمایه‌گذار بزرگ بعدی رستگار شوند، اما نتیجه چیزی جز یک هیولای بزرگ‌تر نیست (و هرقدر کمپانی بزرگ‌تر شود، اضطرابی که با آن مواجه شدید بیشتر می‌شود. مدیریت یک هیولای پول‌خوار ۳۰۰ هزار دلاری راحت‌تر از یک هیولای ۳ میلیون دلاری است.

مشکلات مالی در یکی از دو رخداد زیر مشاهده می‌شوند. فروش کاهش بیابد. وقتی که شما بخورونمیر عمل کرده و فروشتان پایین می‌آید، مشکل بدیهی است: یکی از مشتریان بزرگتان از کسب‌وکار خارج شده است یا آن معاملهٔ بزرگی که رویش سرمایه‌گذاری کرده بودید به نتیجه نرسیده است و به همین دلیل سرمایهٔ کافی برای پوشش هزینه‌ها را ندارید. فروش افزایش بیابد. مشکل در اینجا واضح نیست و اتفاقاً مرموز است. با افزایش درآمد، هزینه‌ها به‌سرعت از آن پیروی می‌کنند. سپرده‌های بزرگ حس خوبی دارند، اما همواره مشاهده نمی‌شوند. حفظ جریان درآمدها به‌صورت مداوم بسیار دشوار است. یک فصل خوب امکان دارد شما را فریب دهد و فکر کنید کسب‌وکارتان یک روند دائماً صعودی پیدا کرده است، بنابراین هنجارهای جدیدی برای مخارجتان ایجاد می‌کنید.