بریدههایی از کتاب سیذارتا
۴٫۲
(۸۳)
بیشتر مردم چون برگهای خزانی هستند که در حال ریزش میباشند. اینان از درخت جدا شده، میچرخند و به هرطرف میروند و بالاخره به زمین میافتند. امّا آنان که چون ستارگان در مدار معینی در گردشند بسیار معدودند. بادی به آنها نمیرسد و راه و راهنمای آنها در خودشان است.
Eglantine
دانشمند بزرگوار، بگذار تا بگویم که تو از تعالیم چیزی نیافتهای و هیچکس نیز رستگاری را از طریق تعالیم به دست نخواهد آورد. ای بزرگوار، تو نمیتوانی آنچه را که در ساعت رسیدن به هدف و تنویر فکر برتو گذشته در قالب کلمات به کس دیگر بگویی.
raika.note
عشق را میتوان به صدقه گرفت یا آن را خرید و یا آن را به هدیه قبول کرد و یا آن را در سر راه پیدا کرد، امّا هرگز نمیتوان آن را دزدید.
نسیم رحیمی
کلمات نمیتوانند افکار را به خوبی شرح دهند، کلمه چون برزبان آمد فرق پیدا میکند. اندکی کج میشود و اندکی ابلهانه میگردد. هنوز این مطلب به من لذت میبخشد، آن چیزی که در نظر کسی دارای ارزش و معرفتی میباشد در نظر دیگری یاوه و بیهوده است.
Mahsa Bi
بدین سبب میبینیم هرچیزی که وجود دارد نیکو است. و مرگ نیز چون زندگی و گناه نیز همچون پارسایی پسندیده است. پس میبینیم که هرچیزی به جای خویش نیکوست و همه چیزها فقط نیازمندی به اذن من، توافق با من و فهم من را دارند. آن وقت همه با من سازگار میشوند و آزاری به من نمیرسانند. این را نیز از روح و جسم خود فرا گرفتم که ارتکاب گناه ضروری است. من به شهوت احتیاج داشتم. میبایستی ثروت و مال به دست آورم و نفرت غیرقابل وصف را به تجربه دریابم و فرا گیرم که در مقابل آنها مقاومت نکنم. تا بتوانم جهان را دوست داشته باشم و بیش از این، آن را با جهانی خیالی و یا تصوّر تکاملی واهی مقایسه نکنم و آن را به همین حالی که هست بگذارم و آن را دوست داشته و بدان تعلق بیابم. ای گوویندا، اینها افکاری هستند که من در سر دارم.
Mahsa Bi
گوویندا در حال تعجب پرسید: «چگونه میشود؟!»
سیذارتا پاسخ داد: «ای دوست من گوش فرادار، من گناهکارم تو نیز گناهکاری، امّا روزی این گناهکار بار دیگر براهمان میگردد. روزی بهنیروانا میرسد. و روزی بودا میشود. اینک این «روزی» که ما میگوییم فقط وهمی است. گناهکار در راهی چون بودا نیست. وی مشغول تکامل نمیباشد، افکار ما نمیتواند چیزها را به طور دیگر ببیند. آن بودای نهانی در نفس گناهکار هم وجود دارد. آتیه در مقابل اوست. آن بودای نهانی باید در من در تو و در هرکسی شناخته شود. ای گوویندا جهان چیزی ناقص نیست که به آهستگی به سمت تکامل در راه باشد، نه. جهان در هرلحظهای کامل است. هرگناهکاری در باطن خود احساس صفا و لطفی دارد. همه کودکان مردمی پیر نیز هستند. همه شیرخوارگان مرگ را نیز در باطن خود دارند. همه مردم فانی از حیات جاودانی بهرهمندند. اینکه بدانیم که دیگری تا چه حد در این راه پیش رفته است؟ برای کسی مقدور نیست. بودا در وجود قمارباز و راهزن نیز وجود دارد. و آن راهزن هم در براهمان وجود دارد. در هنگام تفکر و به خود فرو رفتن ممکن است که زمان را به دور اندازیم و در آنِ واحد گذشته و حال و آینده را ببینیم. آن وقت همه چیز خوب و کامل جلوهگر میگردد. و همه چیز براهمان میشود.
Mahsa Bi
هنگامی که بودای اعظم درباره جهان بزرگ فکر میکرد خلاصه آن را در دو چیز یعنی نیروانا و سانسارا، یا در حقیقت و وهم و یا رستگاری و رنج تعلیم داد، کار دیگری نمیشد کرد. برای آنهایی که درس میدهند روش دیگری وجود ندارد، امّا خود جهان که در ما و در اطراف ما وجود دارد یک جانبه نیست. هیچگاه یک انسان یا یک عمل انسانی کاملاً متعلق به سانسارا یا نیروانا نیست. هیچگاه بشری کاملاً گناهکار و کاملاً مقدس نمیشود. این بدان جهت است که ما از این تصور موهوم که «زمان واقعیت دارد» رنج میبریم. ای گوویندا، زمان حقیقی نیست، من این را به کرات دریافتهام. امّا اگر زمان واقعی نباشد، آن وقت این خطی که مابین این جهان و ابدیت، مابین رنج و سعادت، مابین خیر و شر وجود دارد، خود نیز وهمی بیش نخواهد بود.
Mahsa Bi
حجم
۱۲۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۲۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۳۴,۳۰۰۳۰%
تومان