بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زیارت عاشورا در نگاهی دیگر | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب زیارت عاشورا در نگاهی دیگر

بریده‌هایی از کتاب زیارت عاشورا در نگاهی دیگر

انتشارات:نشر جمال
امتیاز:
۴.۶از ۱۴ رأی
۴٫۶
(۱۴)
از همین آغاز زیارت باید معلوم باشد که عاشورا دنباله آتشی بود که در خانه فاطمه علیهاالسلام افتاد و غم غربت حسین علیه‌السلام از جنس همان غمی بود که بر دل «سرور زنان جهان» نشست.
سیّد جواد
هر کلمه از «زیارت عاشورا» اشاره‌ای است به بخشی از درگیری «بنی‌امیه» و خاندان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله. باید دقیق باشی و از خود بپرسی که چرا نمی‌گویی: «سلام بر تو ای پسر علی» بلکه می‌گویی: «سلام بر تو ای پسر امیرمؤمنان» علّتش همین است که باید به‌اندازه توان خود حقّ علی علیه‌السلام را به او بازگردانی و بی‌تردید، یکی از حقوق آن بزرگوار لقب «امیرمؤمنان» است. این سلام در عین حال یادآور مجموعه‌ای از احادیث رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله است که در آن «علی» را «امیرمؤمنان» و «وصیّ و جانشین خود» خوانده است.
سیّد جواد
هنگامی که سر «حسین علیه‌السلام» در مجلس یزید قرار داشت، آن مرد نصرانی ـ که فرستاده پادشاه روم بود ـ پرسید: «این سرِ کیست؟» یزید گفت: «سر حسین پسر علی‌بن ابی‌طالب». مرد نصرانی پرسید: «مادرش کیست؟» یزید پاسخ داد: «فاطمه دختر رسول‌خدا». مرد نصرانی گفت: «افّ بر تو و بر دین تو! دین من از دین شما بهتر است. یکی از اجداد دور من از نوادگان داود پیامبر بوده و با این همه فاصله، مسیحیان مرا گرامی می‌دارند؛ امّا شما پسر دختر پیامبرتان را ـ که جز یک مادر بین او و آن پیامبر فاصله نیست ـ می‌کشید! شما چه دینی دارید؟!»
سیّد جواد
سرّ دیگر این سلام (السلام علیک یابن رسول‌اللّه‌)، توجّه دادن به عمق فاجعه عاشورا است. کشتن مسلمان گناه است، به اسارت گرفتن زن و فرزند مسلمان معصیت است، آتش زدن دار و ندار مسلمان و تکه‌تکه کردن پیکر یک مسلمان در زیر سمّ ستوران و نواختن تازیانه بر سر و روی فرزندان او، همه این‌ها جرم و جنایت است. امّا اگر این ستم‌ها بر خاندان پیامبر رَود، گناهی سنگین‌تر و فاجعه‌ای عمیق‌تر است؛ زیرا علاوه بر دریده شدنِ حریم یک مسلمان و ظلم و جفا در حقّ او، حرمت رسول‌اللّه‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نیز شکسته شده است. عبارت «یابن رسول‌اللّه‌» بیانگر عظمت فاجعه عاشورا و ارتجاع امّت و انحراف آنان از جادّه روشن کرامت انسانی است. امّتی که از تار موی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و کفش و پیراهن رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله تبرّک می‌جست، پنجاه سال پس از رحلت پیامبر، در سال ۶۱ هجری فرزندان آن حضرت را سر می‌بُرد و عزیزانش را به اسارت می‌گیرد و حتی می‌خواهد دخترانش را به کنیزی ببرد.
سیّد جواد
وقتی حُرّ می‌خواهد اذن میدان بگیرد، نزد امام علیه‌السلام آمده می‌گوید: «یابن رسول‌اللّه‌! من اوّلین کسی بودم که در برابرت ایستادم، پس اجازه بده اوّلین کسی باشم که در برابرت کشته می‌شوم.»
سیّد جواد
وقتی در شب عاشورا سربازان یزید، «زهیر» را سرزنش می‌کنند و می‌گویند: «تو که عثمانی‌مذهب بودی چه شد که به پیروان اهل‌بیت علیهم‌السلام پیوستی؟!» او پاسخ می‌دهد: «وقتی من حسین را دیدم به یاد رسول‌خدا و احترام حسین نزد آن حضرت افتادم و تصمیم گرفتم که او را یاری کنم و به یاران او بپیوندم.» یعنی علّت اقدام خود را، ارتباط «حسین» با «رسول‌اللّه‌» برمی‌شمرد.
سیّد جواد
ـ اَلسَّلامُ عَلَیک یا حُجَّهَ‌اللّه‌... سلام بر تو ای حجّت خدا... ـ اَلسَّلامُ عَلَیک یابن رَسولِ‌اللّه‌... سلام بر تو ای فرزند رسول‌خدا... ـ اَلسَّلامُ عَلَیک یا وارثَ آدمَ صَفوَهِ‌اللّه‌... سلام بر تو ای وارث آدم برگزیده خدا... ـ اَلسَّلامُ عَلی وَلیِ‌اللّه‌ِ و حَبیبه... سلام بر دوست و محبوب خدا...
سیّد جواد
سلام بر تو ای اباعبداللّه
سیّد جواد
باز هم دلت هوای کربلا کرده و عشق حسین علیه‌السلام، دیگر بار، وجودت را متلاطم ساخته است. اشک چشمت ـ چون بارانی از مروارید ـ بر گونه‌ات جاری می‌شود و تو را از گناهانی که جانت را تیره و تار ساخته‌اند، شست‌وشو می‌دهد تا آماده زیارت حسین شوی. دوری راه نمی‌تواند تو را از سخن گفتن با معشوقت باز دارد. در گوشه خلوتی می‌نشینی و «مفاتیح‌الجنان» را آرام می‌گشایی و آن‌قدر ورق می‌زنی تا به یکی از بهترین کلیدهای بهشت یعنی «زیارت عاشورا» برسی.
سیّد جواد
بندگی حسین و رسیدن به خدا، این است پاداش بزرگ زائران اباعبداللّه‌ علیه‌السلام.
sadeghi
در دنیا هیچ مصیبتی بی‌اجر و پاداش نیست. رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: «اَلمَصائِبُ مَفاتیحُ الأَجْرِ»؛ مصبت‌ها کلیدهای پاداشند
sadeghi
تسلاّی واقعی عاشقان حسین هنگامی است که در رکاب مهدیِ فاطمه علیهاالسلام قرار گیرند و همراه آن حضرت، عَلَم قیام را برافرازند. از همین روست که در ادامه زیارت می‌گویی: «از خدا می‌خواهم که به من توفیق خونخواهی حسین علیه‌السلام را همراه امامی از اهل‌بیت حسین علیه‌السلام عنایت کند.»
sadeghi
جالب این است که ابن‌زیاد را ـ ابن‌مرجانة ـ می‌خوانی تا او را به مادرش مرجانه که زنی زناکار بود نسبت داده باشی. زیارت عاشورا، تصویر روشنی از هر دو طرفِ جنگ ارائه می‌کند. از یک‌سو حسین علیه‌السلام را پسر سرور زنان جهان (سیدة نساءالعالمین) می‌خواند و از سوی دیگر، ابن‌زیاد را به‌عنوان پسر مرجانه زناکار معرّفی می‌کند. این مقایسه در عصر حادثه عاشورا نیز توسط برخی افراد صورت پذیرفته است. یکی از اصحاب پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله پس از آن‌که از مجلس ابن‌زیاد بیرون آمد، چنین گفت: «پسر فاطمه را کشتید و پسر مرجانه را امیر خود ساختید
sadeghi
«وتر موتور» یعنی آن یگانه‌ای که هم جان خودش و هم جان نزدیکانش را به زیر شمشیر عشق نهاد و همه دارایی‌اش به غارت رفت و در حقیقت همه‌چیز خود را در راه خدا داد.
sadeghi
«هرگاه دو رکعت نماز به‌جای آوری و با سلامی، به امام حسین علیه‌السلام اشاره کنی و در آن هنگام این گفتار (زیارت عاشورا) را بخوانی، همانا دعایی را خوانده‌ای که فرشتگانِ زائر آن حضرت می‌خوانند. (به پاداش این زیارت) خداوند یک میلیون حسنه برایت خواهد نوشت، یک میلیون گناه از تو پاک خواهد کرد و صد میلیون درجه به تو خواهد بخشید. تو همچون کسانی خواهی بود که با حسین بن علی علیه‌السلام شهید شدند؛ با درجات آنان شریک و در زمره شهیدانی که با او به شهادت رسیدند، شناخته می‌شوی. همچنین برای تو پاداش هر نبی و رسول و هرکس دیگری که از روز شهادت حسین علیه‌السلام او را زیارت کرده، نوشته خواهد شد.... اگر بتوانی در همه عمر و هر روز، آن حضرت را با این گفتار زیارت کنی، چنین کن که پاداش همه عمر نصیبت خواهد شد. ان‌شاءاللّه‌. »
sadeghi
باز هم دلت هوای کربلا کرده و عشق حسین علیه‌السلام، دیگر بار، وجودت را متلاطم ساخته است.
sadeghi
بنی‌امیه در طول حکومت خود کوشیدند که جایگاه والای علی علیه‌السلام را انکار کنند و فرمان دادند مردم در سراسر سرزمین‌های اسلامی علی را لعن کنند.
سیّد جواد
علی علیه‌السلام مظهر ولایت و بقای نام او بقای ولایت است و ولایت چنان گوهری است که فاطمه علیهاالسلام نیز جان خود را سپر بلای او می‌کند و به پای او و برای او شهید می‌شود. البته نمی‌خواهم وجود عاطفه را در خاندان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله انکار کنم؛ امّا نباید همه چیز را در عواطف انسانی خلاصه کرد. مسأله ولایت از این‌ها بالاتر است. آیا حسین علیه‌السلام پدرش را دوست نداشت؟ چرا؛ امّا اوج علاقه او به امیرمؤمنان، علاقه یک دلداده ولایت به جانشین بر حقّ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بود.
سیّد جواد
درباره یکی از دانشمندان یهود نیز آمده که در حضور یزید، با اشاره به حضرت سجّاد علیه‌السلام پرسید: «ای امیرمؤمنان! این جوان کیست؟» یزید گفت: «صاحب این سر (یعنی سر امام حسین علیه‌السلام) پدر اوست.» پرسید: «صاحب سر کیست ای امیرمؤمنان؟» گفت: «حسین پسر علی بن ابی‌طالب.» پرسید: «مادرش کیست؟» گفت: «فاطمه دختر محمّد.» آن عالم یهودی گفت: «سبحان‌اللّه‌! پسر پیامبرتان را به این سرعت کشتید؟! با فرزندان او چه بد کردید. به خدا اگر موسی پس از خود فرزندی از نسل خویش به‌جای می‌گذاشت، ما به جای خدا او را می‌پرستیدیم. دیروز پیامبرتان از میان شما رفته و اکنون بر فرزندش یورش برده‌اید و او را کشته‌اید؟ چه بد امّتی هستید شما.» یزید فرمان داد این دانشمند یهودی را بزنند؛ امّا وی گفت: «اگر می‌خواهید مرا بزنید، یا مرا بکشید، یا شکنجه‌ام کنید؛ ولی من در تورات دیده‌ام که هرکس یک نفر از نسل پیامبری را بکشد، تا زمانی که زنده است پیوسته شکست خواهد خورد، و وقتی مُرد، خدا او را به جهنّم خواهد انداخت.»
سیّد جواد
عبّاس و برادرانش با این عبارت، امان‌نامه شمر را رد می‌کنند: «خدا، تو و امان‌نامه‌ات را لعنت کند. آیا ما را امان می‌دهی؛ امّا پسر رسول‌خدا امان نداشته باشد؟!»
سیّد جواد

حجم

۱۲۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۱۲۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان