بریدههایی از کتاب پارچهفروش عاشق (مجموعه یادداشت)
۴٫۲
(۱۲)
هر روز که بیدار میشوم، خیال میکنم این نخستین باری است که با دنیا ملاقات میکنم. خودم را در آینه میبینم و خیال میکنم این نخستین باری است که خودم را میبینم و با تعجب به خودم خیره میشوم و بی واژه به خودم میگویم: «چه آدمیزادهٔ عجیبی خوشبختم…» و به همین خاطر دیگر ملالی نیست، و البته که عقیده دارم ملالْ یک مفهوم جهانی است.
miladtj90
قدر آیینه بدانیم چو هست
نه در آنوقت که افتاد و شکست
AS4438
اگر زندگی ادامه داشته باشد عکسالعمل شاعرها و عاشقها دیدنی است.
AS4438
چند سالی است بهجای آینه، همینکه چشمم باز میشود، نخست به صفحهٔ موبایلم نگاه میکنم، پیامها را میخوانم، بیشتر پیامهایی که برایم میفرستند آگهی تبلیغاتی است و من عاشق آگهیهای تبلیغاتیام.
AS4438
«دوراس» هم میگوید: هیچ چیزی نمیتواند آدمیرا غافلگیر کند، مگر ملال
Parvane
نوشتن وصیتنامه و درخواست از خانوادهام که برای من شبهای جمعه اندیشه خیرات کنند و کتابهایم را به مستحق فرهنگی ـ هنری بدهند.
masoory
کیارستمی بیشتر از کسی است که من میشناسم، او برخاسته از فرهنگ ایرانشهری است، اما مانند مولانا، فرشچیان و فروغ، متعلق به همه مردم دنیاست. من خوشبختم که اینها با من، همزباناند، بخشی از روزگار معاصرند.
miladtj90
کیارستمی هم نشانی خانهٔ دوست را درجادهای کوتاه و سربالا خلاصه کرده است، کار او هم مهندسی راههای میانبر است، مثل همان راهها که عارفها با کلمهها تأسیس میکردهاند.
کیارستمی نشانی راه را با دوربین مینویسد، خیالپردازی نمیکند، اما واقعیتی که نشان میدهد از رؤیا بزرگتر است. با هوشمندی نه به گذشته میپردازد، نه به آینده. راوی روزگار خود است، عارفی راهنماست، راه نشان میدهد که سرگردانی در گم کردن راه است.
miladtj90
خاطرههای قابلحمل، نیمرخ خاطرههایی است از کسانی که دوستشان داریم و اکنون نیستند و ما آن خاطره را با خود بهاین طرف و آن طرف میکشانیم و خیالبازیها داریم.
miladtj90
باور کنید هرگز کسی در زندگی روی مرگ را نمیبیند. زندگی و مرگ درست مثل شیر و خط روی سکهاند، هرگز همدیگر را نمیبینند. تا زندهایم، مرگ نیست، و همینکه مردیم، زندگی تازه شما را به عشرتی مستدام مژده میدهد. ندیدهاید بهعکس زمان زاده شدن، آنها که میمیرند، تبسّم به لب دارند
miladtj90
بیاخلاقی، ندانستن، دروغ، ابتذال، پیشپاافتادگی، تحمل اهانت، حقارت و تجهیزات آنها، بهمراتب بزرگتر از مرگ نازنیناند.
miladtj90
ملالهای تاریخی ما مانند روزگار پس از حملهٔ اسکندر مقدونی، یا پس از حملهٔ مغولان و احفادشان است. وقتی که متجاوزان رفتند و ما دچار شکست و تحقیر و زمین سوخته شدیم، از فرط ملال و بیخبری، خودمان را بهسمت عرفانی سرشار از سکون و سکوت کشانیدیم و رسیدیم به جهانبینیِ این نیز بگذرد یا جهان محل گذر است. تدبیر و تحصیل و تلاش را تعطیل کردیم و گفتیم: آدمی را از تقدیرش گریزی نیست.
miladtj90
ملالها هم تقسیمات جغرافیایی دارند: ملالهای شرقی، ملالهای غربی.
miladtj90
درود به رندی که چون پیاله گرفت
نخست یاد حریفان خستهجان افتاد
AS4438
کاش ویژگی آدمیان در فصول بهدنیا آمدن یا خارج شدنشان باشد، که این روزها تقریباً همه شبیه هم میمیرند.
AS4438
خیال میکردم من «راسکولنیکف» ام؛ «راسکولنیکف» ی که آشنایانم مرا «محمّد» صدا میزنند؛ «راسکولنیکف» ی که به جهان از بَرِ نرمش دست میکشد.
AS4438
مبلغان مرگهراسی، دروغگویان جیببرند. آنها خود هیچ تجربهٔ مرگ ندارند، هرگز خودشان با مرگ ملاقاتی نداشتهاند، همه سندهاشان ساختگی است، روایاتی که نقل میکنند. مبتنی بر خوابهاست، درست مانند قصههای قدیمیخودمان که همهٔ داستانهای ما از یک خواب آغاز میشود و جای واقعیات را میگیرد.
AS4438
باید این مدت را هم بپیچم بهسمت دانایی، که آن بالاترین شادیهاست.
AS4438
زندگی حکایتی است که راویاش دیوانه بوده است،
AS4438
دیگر نمیتوانم به عهدی که کردهام وفا کنم. بفرمایید چه مبلغی بپردازم تا معامله را فسخ کرده، شما راضی باشید؟
ما حیرتزده پرسیدیم چه دینی شما به ما دارید؟ کدام عهد؟ شما صدقهٔ دانش عظیمتان را به ما درس میدادید. معاملهای در میان نبوده. فرمودند چرا ما معاملهای داشتهایم، شما چیزی طلب کردهاید و من با رضایت توافق کردهام و اکنون قادر به تأدیهٔ دِینم نیستم.
کاربر ۱۵۵۹۶۴۹
حجم
۸۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۸۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۹,۰۰۰۷۰%
تومان