بریدههایی از کتاب انجمن شاعران مرده
۴٫۳
(۵۷۰)
چنانچه، کسی با ثبات قدم و اعتماد به خویش، گام در مسیر رؤیاهایش نهد، در زمان آتی با موفقیت و کامیابیِ غیرمنتظرهای روبهرو خواهد شد. آری!»
sara.kh
شعری از ویتمن براتون نقل میکنم:
«آه ای خدا! ای هستی!
داد از این پرسشهای تکراری،
داد از زنجیرهٔ بیپایان بیایمانی،
داد از سرزمینهای آکنده از حماقت و نادانی،...
در این میان بگو، چیست مایهٔ امید و دلخوشی،
ای خدا، ای هستی؟
ندا آمد؛
به این خاطر
که تو اینجایی ـ
که زندگی هست و یگانگی ـ
که این نمایش در جریان است با قدرت و برتری،
شاید که تو
شعر خویش را بنگاری...»
sara.kh
چنانچه میزان کمال شعری را بر خط افقی یک محور مختصات نشان دهیم و اهمیت شعر را با محور عمودی عنوان کنیم؛ آنگاه با محاسبهٔ فضای کلی که یک شعر به خود اختصاص داده است، قادر خواهیم بود میزان عظمت و منزلت یک شعر را تعیین کنیم. قطعه شعری از بایرون، ممکن است نمرهٔ بالاتری در محور عمودی به دست بیاورد اما در محور افقی نمرهٔ متوسطی به خود اختصاص خواهد داد. از طرف دیگر مثلاً قطعه شعری از شکسپیر هم در محور عمودی و هم در محور افقی نمرهٔ بالایی میگیرد، پس فضای کلانتری را اشغال میکند؛ لذا اینگونه ارزش والای شعر را درخواهیم یافت.
sara.kh
میکس خندید. «خب، خوش اومدی به این جهنمدره.»
چارلی گفت: «دقیقاً به همون اندازه که میگن رُسِت رو میکشن. مگه اینکه مثل میکس نابغه باشی.»
«داره چابلوسی من رو میکنه که باهاش لاتین کار کنم.»
چارلی اضافه کرد: «و انگلیسی و مثلثات و...»
هرگز
یکی از پدرها گفت: «از اینجا حتماً خوشت میآد.»
هرگز
«آقایان، در ولتون سختتر از هر وقت دیگری در زندگیتان کار خواهید کرد و پاداش شما، موفقیتی است که همهٔ ما از شما انتظار داریم.
هرگز
«این چهار ستون، مظهر و نشان این مدرسه است و زیربنای زندگی شما را خواهد ساخت.»
هرگز
اگر دربارهٔ چیزی اطمینان دارید خودتون رو مجبور کنید تا به اون از دریچهٔ دیگهای نگاه کنید. حتی اگه به نظرتون اشتباه یا احمقانه باشه. وقتی چیزی میخونید، فقط به این فکر نکنید که نویسنده چی میگه، بلکه زمانی رو صرف کنید و ببینید خودتون چی فکر میکنید.
sety seyfi
اگه میخوای یه آتئیست دوآتیشه بار بیاری، اونها رو سفت و سخت بگیر به باد تعلیمات مذهبی. این همیشه جواب داده
علاقه بند
در وجود همهٔ ما نیاز بزرگی هست که دوست داره پذیرفته و تأیید شه. اما باید به چیزی که در شما متفاوت و منحصربهفرد هست، اعتماد کنید حتی اگر عجیب و غریبه یا بقیه اون رو نمیپسندن
علاقه بند
سخن از عشقی والاست
عشقی سرآمد همهٔ عشقها
حتی فراتر از عشق مادری
عشقی بیکران، نازکخیال
عشقی پرشور و پراحساس
عشقی سراپا مست و از خود بیخود شده به دیگری
علاقه بند
تاد ادامه داد:
«میشنویم که ما را فرا میخوانند
اما سر برنمیگردانیم
به امید آینده نفس میکشیم
وقتی آیندهمان نقشهای بیش نیست
در خیال کسب معرفتیم
وقتی از آن شانه خالی میکنیم
به دعا دست بلند میکنیم
و ناجی را به انتظار مینشینیم
وقتی آمرزش و رستگاری در دستانمان نشسته است.
و همچنان ما خوابزدهگانیم
و همچنان ما خوابزدهگانیم
و همچنان دعا میخوانیم
و همچنان میهراسیم...»
با قیافهای حزنآلود، مکثی کرد، «و همچنان ما خوابزدهگانیم.»
Nika
ما غذای کرمها خواهیم شد، پسرها! چون فقط قراره تعداد محدودی از بهار و تابستان و پاییز رو تجربه کنیم. با اینکه باور کردنش سخته اما یک روز هرکدوم از ما از نفس خواهیم افتاد، تنمون سرد خواهد شد و خواهیم مرد!
Nika
جرأت و جسارت حدی داره و احتیاط و حواسجمعی هم اندازهای. آدمی هم عاقله که بدونه کجا باید اونها رو به کار ببنده.
little miss
«اگه این بیشتر از یه هوا و هوس زودگذره پس بهشون ثابت کن. با تعهد و اشتیاقی که داری بهشون نشون بده که این واقعاً چیزییه که میخوای. اگه این هم اثر نکرد، نهایت باید تا هجدهسالگیت صبر کنی و اونوقت هر کاری بخوای میتونی انجام بدی.»
Astronaut
میکس دستش را بالا آورد: «ناخدا... اگه مثلاً چیزی دربارهٔ راهش نان نمیدونستیم، چی؟»
«راهش نان اصلاً وجود خارجی نداره جناب میکس. از خودتون میسازینش یا یکی شبیه اون. هیچ استاد دانشگاه خودبزرگبینی جرأت نمیکنه بپذیره چنین شخصیت مهمی رو نمیشناسه، و شما هم ممکنه نظری رو از استادتون دریافت کنید که من دریافت کردم!»
Astronaut
«عروسخانوم مردد رو باز میکنی و از روی همون جلد میفهمی کتاب در مورد فرانک، فروشندهٔ تجهیزات کشاورزییه که همهچیز رو فدای دختر جاهطلبش، کریستین میکنه که در آغاز کار احساس ناامیدی اون رو در بر گرفته. مقالهت رو طوری آغاز میکنی که نیازی به گفتن طرح داستان نباشه چون حاضر نیستی چیزی ازش بنویسی با این حال به اندازهٔ کافی چیزهایی رو در مقاله قی میکنی که استاد بفهمه کتابش رو خوندی. قدم بعدی اینه که به یه مبحث آشنا و پُرطمطراق کانال بزنی. مثلاً ممکنه بنویسی نکتهٔ قابل توجه در رمان، شباهت تصویر شوم عشق والدینی و نظریهٔ مدرن فرویدی است. کریستین همان الکتراست و پدرش همان اودیپِ سرنگون شده است.»
کیتینگ مکثی کرد و گفت: «آخرش هم میتونید بزنید به یه کانال دیگه و چیزهای مبهمی بنویسید و مثلاً این شکلی ادامه بدید: نکتهٔ بسیار حائز اهمیت رمان، ارتباط غیرطبیعی رمان با فیلسوف هندوستانی آوش راهش نان است که جزئیات دردناکی راجع به مهجور کردن والدین توسط فرزندان بیان میکند آن هم به دست غول سه سرِ جاهطلبی، ثروت و موفقیت اجتماعی!
Astronaut
«فرض کنید واحدی انتخاب کردین با عنوان رمانهای مدرن. سراسر ترم شاهکارهای بزرگی رو خواهید خوند مثل آثار تأثیرگذاری چون بابا گوریو اثر بالزاک و رمان تکاندهندهٔ پدران و پسران اثر تورگنیف. اما وقتی تکلیف پایان ترمتون رو دستتون میدن، میفهمین باید مقالهای بنویسید با درونمایهٔ عشق پدر و مادری در باب عروسخانوم مردد که خیلی بخوام لطف کنم بتونم اسمش رو بذارم نیمچه رمان که نوشتهٔ کسی نیست جز خود جناب استاد.»
کیتینگ با ابروهای بالاداده، پسرها را نگاه کرد و ادامه داد: «بعد از خوندن سه صفحهٔ اول کتاب میفهمی حاضری داوطلبانه بری خطمقدم بجنگی تا بشینی وقت گرانبهات رو واسه اون تلف کنی و ذهنت رو با این گندابها آلوده کنی، حالا تکلیف چیه، قراره نااُمید شی؟ انگشت وسطت رو نشون بدی؟ البته که نه. چون شما از قبل مجهز شدین.»
Astronaut
«نوشیدن عصارهٔ هستی به این معنی نیست که نمک بپاشی روی زخم و خودت رو زجر بدی. جرأت و جسارت حدی داره و احتیاط و حواسجمعی هم اندازهای. آدمی هم عاقله که بدونه کجا باید اونها رو به کار ببنده.»
Astronaut
«پس اگه میخوای یه آتئیست دوآتیشه بار بیاری، اونها رو سفت و سخت بگیر به باد تعلیمات مذهبی. این همیشه جواب داده.»
Astronaut
حجم
۱۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۲۱,۰۰۰۷۰%
تومان