بریده‌هایی از کتاب نوع دیگر زرنگی

اگر بر زمینه‌هایی تمرکز کنیم که به‌طور طبیعی در آن‌ها خوب هستیم و استعدادش را داریم، به نفع ما خواهد بود و پیشرفت‌مان در آن زمینه‌ها بیشتر خواهد شد.

گرچه برای تعامل با دیگران، به واقعی بودن نیاز داریم ولی نسبت به احساسات دیگر آن‌ها هم باید حساس باشیم. نادیده گرفتن و یا توجه بیش از حد به رفتارهای منفی یا تخریبی دیگران، خوشایند آن‌ها نخواهد بود! اگر واقعاً به کسی علاقه‌مندیم، باید صادق باشیم، حتی اگر در آن لحظه، برای ما ناخوشایند باشد و به ضررمان تمام شود! دوستان واقعی، از ما تشکر خواهند کرد که شجاعت داشته‌ایم و با آن‌ها صادق بوده‌ایم.

آینده به کسانی تعلق دارد که می‌توانند با شرایط، خود را تطبیق دهند. افرادی که نمی‌خواهند تغییر کنند، ضرر خواهند کرد. مثلی است معروف که می‌گوید: «اگر فقط بایستید، از پشت می‌افتید!» همه‌چیز به‌طور دائم درحال تغییر است

«هوش عاطفی به این مفهوم نیست که در کاربرد احساسات‌مان، آزادی عمل داریم بلکه به مفهوم مدیریت احساسات می‌باشد، به‌طوری که آن‌ها باید به‌طور مناسب و مؤثر اظهار شوند تا مردم بتوانند به‌راحتی با یکدیگر کار کنند و به اهداف مشترک‌شان برسند.»

اگر در تجربه، نتوانستید نکتهٔ مثبتی ببینید، از کسی که به وی اطمینان دارید بپرسید آیا نکتهٔ مثبتی می‌بیند؟ به جنبهٔ مثبتی فکر کنید که او می‌بیند، و آن را در طرز تفکرتان وارد نمایید.

موفقیت ما بستگی دارد به این‌که چقدر می‌توانیم به‌طور مؤثر کمک موردنیاز را دریافت کنیم.

«کارهای نیک انجام دهید، اول برای خودتان، سپس برای دیگران.» جان لانکستر اسپالدینگ

«بهترین راه برای شاد کردن خودتان این است که فرد دیگری را شاد کنید.» مارک تواین، نویسندهٔ آمریکایی

باید بر ایجاد محیط کاری تمرکز کنیم که از توانایی‌های‌مان بیشتر و از نقاط ضعف‌مان کمتر استفاده شود.

برای اظهار خشم و عصبانیت نسبت به یک همکار، جلسهٔ عمومی مکان مناسبی نیست بلکه، وقتی آرام شدیم و به دقت فکر کردیم که باید چه بگوییم، برای اظهارنظر و ناراحتی‌مان در یک جلسهٔ خصوصی، وقت و مکان مناسبی را تعیین می‌کنیم.

این تفکر که عواطف در محیط کار نقشی ندارد، به‌قدری نابه‌جا و نامعقول است که بگوییم سیگارکشیدن با سرطان هیچ رابطه‌ای ندارد!

گولمن می‌گوید: «هوش عاطفی به این مفهوم نیست که در کاربرد احساسات‌مان، آزادی عمل داریم بلکه به مفهوم مدیریت احساسات می‌باشد، به‌طوری که آن‌ها باید به‌طور مناسب و مؤثر اظهار شوند تا مردم بتوانند به‌راحتی با یکدیگر کار کنند و به اهداف مشترک‌شان برسند.»

«بهترین راه برای شاد کردن خودتان این است که فرد دیگری را شاد کنید.» مارک تواین، نویسندهٔ آمریکایی

یکی از دلایلی که مانع منعطف‌تر شدن آن‌ها می‌شد، ترس بود، و همه بر این موضوع متفق‌القول بودند. برای مقابله با ترس، آن‌ها به دنبال سناریوهای گوناگونی بودند و این موضوع، ترس آن‌ها را ازبین می‌برد.

افرادی که پایبند عادات قدیمی‌شان می‌باشند، در مورد توانایی یادگیری‌شان تردید دارند. آن‌ها افراد بدبینی هستند که تغییر را در تضاد با نیازهای جدیدشان می‌بینند.

بسیاری از موارد، روابط به این علت خراب می‌شود که یک نفر تغییر می‌کند و طرف مقابل تغییری نمی‌کند.

داشتن این احساس که در جایگاه ناخدای کشتی زندگی‌مان نشسته‌ایم، شرط لازم برای انعطاف‌پذیری است. احساس ضعف و خارج از کنترل‌بودن، فقط استرس‌مان را افزایش می‌دهد و برای پرهیز از دخالت در هر کار جدیدی، تمایل‌مان را زیاد می‌کند.

مقابلهٔ موفقیت‌آمیز با تغییرات درگذشته، در مورد تغییراتی که در آینده با آن‌ها مواجه خواهیم شد، سطح اضطراب ما را کاهش خواهند داد.

برای چگونگی تطبیق و تغییر موفقیت‌آمیز، اعتماد به نفس ما، بر احساسات‌مان تأثیر مستقیمی دارد. این‌که به صورت موفقیت‌آمیز احساس می‌کنیم که چگونه توانسته‌ایم با تغییر درگذشته مقابله کنیم، تعیین‌کنندهٔ سطح اعتماد به نفسی است که هنگام روبه‌روشدن با تغییرات جدید خواهیم داشت.

موفقیت، بستگی دارد به توانایی ما در نشان‌دادن واکنش سریع و مناسب به اوضاع جدید. انعطاف‌پذیری، ارتباط تنگاتنگی با عوامل هوش عاطفی دارد، مانند تحمل استرس، استقلال و حرمت نفس.