بریدههایی از کتاب ناطور دشت (ناتور دشت)
۳٫۴
(۴۱۳)
آدم گاهی نمیفهمد تو سر این دخترها چه میگذرد.
مبادا فکر کنی جین از این دخترهای سرد است. خیلی بهش نزدیک نشدم ولی میدانم دختر سردی نیست. مثلاً همیشه دست هم را میگرفتیم. البته میدانم این چیز مهمی نیست ولی خب همین هم خوب بود.
Fatima
دخترهای زیادی هستند که وقتی دستشان را میگیری، دلت میخواهد زودی ولش کنی. عدهٔ دیگری هم هستند که برای فرار از یکنواختی مدام دستشان را توی دستت تکانتکان میدهند. ولی جین فرق داشت. دستش یکجورهایی فیتِ دستت بود. نگران این هم نیستی که دستش توی دستت عرق کند و اینا. لحظهای که دستش را گرفتهای حس میکنی خوشبختترین آدم دنیایی، خیلی خوشبخت.
Fatima
وقتی میچرخید که دیگر نگو و نپرس. هوش از سرم پرانده بود. جدی میگویم. وقتی نشستیم نصفهنیمه عاشقش بودم. دخترها همین هستند دیگر. مهم نیست قیافهشان چطور است یا حتا عقلشان میرسد یا نه، چون هر بار که کار خوبی میکنند، نصفهنیمه عاشقشان میشوی و آنوقت حسابی گیج میزنی. دخترها! خدای من! دخترها راحت میتوانند دیوانهات کنند. خیلی راحت.
Fatima
با کتابهایی بیشتر حال میکنم که وقتی خواندش تمام میشود، آرزو کنی نویسندهاش رفیق فابریکت باشد و هر وقت دلت خواست بهش زنگ بزنی.
Fatima
«این سقوطی که من ازش حرف میزنم، سقوط خاصیه؛ بهتره بگم یه سقوط وحشتناک. آدمی که سقوط میکنه هیچوقت صدای گرومپِ اُفتادنشو نمیشنوه و به سقوطش ادامه میده. و این سقوط بیشتر و بیشتر کِش میآد برا آدمی که تو زندگیش دنبال چیزی میگرده که محیط اطرافش نمیتونه بهش بده یا فِک میکنه که محیط اطرافش نمیتونه بهش بده. واسه همین دیگه بیخیالِ همه چی میشه و قبل از اینکه گَشتنو شروع کنه دیگه دنبالش نمیگرده! میفهمی چیمیگم؟»
f.alishah
مشکل من هم این است که اگر بگوید «بس کن» بس میکنم. خیلیها بس نمیکنند. ولی من نمیتوانم. نمیدانی واقعاً دلشان میخواهد بس کنی یا اینکه حسابی ترسیدهاند و یا میگویند بس کنی که اگر بس نکردی، گناهش گردن تو باشد نه آنها. بههرحال من بس میکردم.
siavash fouladi
اگر کاری را زیادی خوب انجام بدهی، بعد از مدتی دیگر حواست بهش نیست، میافتی به ادااطوار آن کار. آنوقت دیگر خوب نیست
کاربر ۲۶۸۹۶۲۲
بعضی چیزها باید همانطوری باشند که هستند.
کاربر ۲۶۸۹۶۲۲
آنها هم آدمحسابیبودنشان ربطی به مدرسهٔ اینها ندارد و لابد قبل از آمدن به پنسی آدمحسابی بودهاند.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
هم اگر به گوش مامان بابام برسد که از زندگیشان چیزی درز دادهام، بندهخداها بواسیرشان در میرود. آنقدر حساساند که نگو و نپرس
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
هیچوقت، هیچکس عوض نمیشد. فقط تویی که عوض میشوی. منظورم فقط پیرترشدن و این حرفها نیست. پیر هم که نشوی، هیچوقت عین قبلات نیستی. تو مدام عوض میشوی.
Elentari
هرچی نبود داشتم از مدرسه و جاهایی میرفتم که قرار نبود بروم. از این احساس خیلی بدم میآید. اصلاً به درک که خداحافظیش ناراحتکننده است، مهم این بود که وقتی دارم از جایی میروم، مطمئن باشم که جدی جدی دارم میروم. چون اگر حساش نکنی، حتا از خداحافظی هم دردناکتر است.
Vahid&Maryam
اگر دختری که منتظرش هستی، شیک و مرتب و این حرفها باشد، چه اهمیتی دارد که چقدر منتظرش بودهای؟ هیچی.
سپیده
تازه حتا اگه بری و آدم بیگناهیو نجات بدی از کجا معلوم که واسه نفسِت این کارو کردی؟ از کجا معلوم واسه این نکردی که بقیه بزنن رو شونت و بگن "چه وکیل توپی هستی"
AS4438
هیچوقت به هیچکی هیچی نگو. اگر بگویی، دیگر گفتی و رهاشان کردی. آنوقت دلت براشان تنگ میشود.
wolf
"نشانهٔ یک فرد نابالغ این است که میخواهد به دلیلی، شرافتمندانه بمیرد. و نشانهٔ یک فرد بالغ این است که میخواهد به دلیلی، با تواضع زندگی کند."»
نسیم رحیمی
مسخره است که حرفی را بپذیری و بعد ملت دوباره تکرارش کنند. بعد سهباره تکرارش کنند.
کاربر ۱۳۲۰۱۱۵
اگر دختری که منتظرش هستی، شیک و مرتب و این حرفها باشد، چه اهمیتی دارد که چقدر منتظرش بودهای؟ هیچی.
niloufar
آدم بیسوادی هستم ولی کتاب زیاد میخوانم.
niloufar
دوست ندارم مردم یکشنبهها بیایند رو قبرم گُل بگذارند و اشک بریزند. وقتی مُردی گُل به چه کارَت میآید؟
niloufar
حجم
۴۰۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
حجم
۴۰۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۷۰%
تومان