بریده‌هایی از کتاب مجموعه کامل ۷ اثر از جیم ران

«انسان ضعیف کسی است که اجازه می‌دهد نگرش‌اش، اعمال او را کنترل کند، و انسان توانا کسی است که اعمال‌اش را مجبور می‌کند تفکراتش را تحت کنترل درآورند.»

«چیزهایی است که رخ می‌دهد». آن چیزی که اتفاق می‌افتد کیفیت زندگی ما را تعیین نمی‌کند، بلکه تصمیمی که در مورد وقایع می‌گیریم تعیین کننده است.

هیچ ایرادی در این جملات وجود ندارد، البته به شرط آنکه دو اصل را به یاد داشته باشیم. اول اینکه هرگز اجازه ندهیم یک جمله جانشین عمل شود. احساسِ بهتر را نمی‌توان جایگزین عمل بهتر کرد. دوم اینکه هر آنچه که ما بیان می‌کنیم باید حقیقت داشته باشد.

به‌جای سرگردانی و بی‌هدفی، و پیامد آن، یعنی قربانی شرایط شدن، برای زندگی خود برنامه‌ریزی کنید.

این قانون به ما اطمینان می‌دهد که در برابر هر تلاش انسان، پاداشی مضاعف است. در برابر هر مشت بذری که می‌کاریم، یک باغچه درو می‌کنیم. در برابر هر ایدۀ خوبی که به دیگری می‌دهیم، چندین ایده‌ی عالی دریافت می‌كنیم. در برابر هر عملی از روی ایمان، پاداش‌هایی مضاعف، در برابر هر عشق ابراز شده، یک زندگی سرشار از عشق، در برابر هر بذر دلگرمی که به دیگری داده شود، و در برابر تلاش‌های صادقانه‌ای که در بهار صرف می‌شود، ساعتی استراحت صادقانه در پاییز.

ساعتی که تیک تیک لحظه‌های زندگی ما را می‌شمارد، کاری به برنده یا بازنده بودن ما ندارد. برایش مهم نیست که چه کسی موفق می‌شود و چه کسی شکست می‌خورد. به بهانه‌ها کار ندارد. به عادلانه بودن یا نبودن توجهی ندارد. تنها مسئلۀ اساسی این است که ما چگونه بازی کرده‌ایم.

مایکل، تو تمام زندگی‌ات را در پیش رو داری، با حداکثر توان خود آن را بساز. من با یاد دادن بهترین شیوۀ زندگی کردن به تو، تا حدودی میراث خود را تکمیل کرده‌ام. میراث تو این می‌شود که همین کار را برای دیگران انجام دهی. از خودت ببخش، برای خاطر دیگران از خود بگذر. برای کمک به دیگران و آموزش آنها وقت بگذار. شکیبا و وفادار باش، و عشق‌ بورز.

«یادگیری روش‌های مختلفی دارد، ولی بهترین آنها این سه روش هست: اولی، کتاب خواندن است. دومی، یادگیری از افراد موفق، با روش مشاهده است. و سومی، تأمل پیوسته بر تجربیات خود است، تا بفهمی کجا درست کار کردی وکجا اشتباه.»

«طوری زندگی کن که به لحاظ روحی، روانی، جسمانی، مالی و رابطه‌ای کمک‌کار دیگران باشی. طوری زندگی کن که زندگی‌ات نمونه‌ای از یک زندگی استثنایی باشد.»

«خب، وقتی به اکثر مردم می‌گویی سلامتی، آنها به تندرستی جسمی فکر می‌کنند، ولی منظور آقای دیویس چیزی بیشتر از آن است. او می‌گوید یک فرد از سه بخش ساخته شده است: جسم، روان، و روح. سه بُعد.»

یکی از راه‌هایِ خوب رسیدن به موفقیت این است که فردی را بشناسی که راهِ موفقیت را می‌داند.»

«باید اطمینان یابی که بیرون تو بازتاب مناسبی از درون توست.»

«آقای دیویس می‌گوید که تنها زمانی اوضاع تغییر می‌کند که خودت تغییر کنی. چه چیزی را می‌خواهی تغییر دهی که زندگی‌ات تغییر کند؟ اگر به زندگی کردن به همین روش ادامه بدهی، همان وضعیت زندگی‌ای را خواهی داشت که الان داری. قانونش همین است.»

«موفقیت زمانی از راه می‌رسد که خود را فراتر از آن‌چه هستی، رشد دهی. پس باید بیشتر از آنکه سخت روی شغلت کار کنی، روی خودت کار کنی؛ خودت را رشد دهی.»

«تنها زمانی اوضاع تغییر می‌کند که خودت تغییر کنی.»

نه موفقیت و نه شکست، هیچیک در درون یک رویداد مصیبت‌بار رخ نمی‌دهد. هر دوی آنها نتیجه‌ی انباشت تصمیمات به ظاهر کوچک و ناچیزی است که وزن مجموع آنها در طول زمان و گاه در طول یک عمر، فرد را به پاداش یا عواقب منفی آنها می‌رساند

افرادی که خواهان زندگی بهتری‌اند، اول باید انسان‌های بهتری شوند. آنها باید دائماً در جستجوی رسیدن به نوعی مهارت برای ایجاد فلسفه‌ی متعادل زندگی باشند، و آنگاه هماهنگ با دستورات آن فلسفه زندگی کنند. عادت به خواندن، گام مهم و ارزشمندی در پایه‌ریزیِ بنیان یک فلسفه‌ی معقول و حساب شده است. این یکی از اصول اساسی‌ای است که برای رسیدن به موفقیت و شادکامی به آن احتیاج دار

«موفقیت زمانی از راه می‌رسد که خود را فراتر از آن‌چه هستی، رشد دهی. پس باید بیشتر از آنکه سخت روی شغلت کار کنی، روی خودت کار کنی؛ خودت را رشد دهی.» «اما همیشه به من گفته‌اند، اگر سخت کار کنی و رُس خود را بکشی، در نهایت پیشرفت خواهی کرد. حقیقت ندارد؟» «نه دقیقاً. ببین، تو شغلی توی شرکت پیدا می‌کنی، حقوقی هم می‌دهند که مستحق آن هستی، چون مهارتت در همین سطح است. حالا تو می‌توانی هرچقدر بخواهی سخت کار کنی، ساعت‌های زیاد و هر چیز دیگر، ولی تا زمانی که در همان سطح مهارت بمانی، ترفیع و حقوقت از همان سطح بالاتر نخواهد رفت.» «پس چه جوری پیشرفت کنم؟» «با کار کردن بر روی خودت شروع کن.»

«یادگیری روش‌های مختلفی دارد، ولی بهترین آنها این سه روش هست: اولی، کتاب خواندن است. دومی، یادگیری از افراد موفق، با روش مشاهده است. و سومی، تأمل پیوسته بر تجربیات خود است، تا بفهمی کجا درست کار کردی وکجا اشتباه.»

تنها زمانی اوضاع تغییر می‌کند که خودت تغییر کنی. چه چیزی را می‌خواهی تغییر دهی که زندگی‌ات تغییر کند؟ اگر به زندگی کردن به همین روش ادامه بدهی، همان وضعیت زندگی‌ای را خواهی داشت که الان داری. قانونش همین است.