بریده‌هایی از کتاب مجموعه کامل ۷ اثر از جیم ران

اما «انگیزه» این نیست که چگونه مردم زندگی‌شان را تغییر می‌دهند. برای تغییر یک زندگی ما اول باید عادت‌های فکری‌مان را عوض کنیم. اگر انسان بی‌خردی انگیزه پیداکند، صرفاً به یک انسان بی‌خردِ باانگیزه تبدیل می‌شود.

لذت در چیزی نیست که به دست می‌آورید، در آن چیزی است که به آن تبدیل می‌شوید.

کنترل اوضاع باید در دست‌تان باشد. این بخشی از روند رسیدن به استقلال مالی است.

اصل سوم را می‌توان چنین بیان کرد، «برای هر تلاش منضبط پاداشی چند برابر خواهد بود.»

استعدادِ رشد‌نکرده و شکوفا‌نشده معلول سه عامل است. نخست، عدم اشتیاق برای کشف. دوم، عدم تعقل در ضرورت آموختن. و سوم، عدم صرف وقت و عمل برای رشد و شکوفایی این استعدادها.

مهلک‌ترین مانعِ خودباوری، قصور است. کوتاهی در انجام کار، حتی ذرّه‌ای کمتر از حدّ توانایی‌های فعلی‌تان، شالودۀ اعتماد به نفس را تضعیف می‌کند.

منتظر ماندن یعنی تأخیر. نگاهی تازه به فرصت‌ها بیندازید. راه‌های تازه‌ای را دریابید تا آن فرصت‌ها را بی‌درنگ در چنگ گیرید و به خدمت خود درآورید. و خود را متعهد کنید که به آن اندازه در انضباط ماهر شوید که صلاحیت‌تان فراتر از سطح کار کنونی پیش رود و آماده شوید که به سمت ترقی بعدی خیز بردارید. برای ثبت این بینش در چشم‌انداز زندگی خود، هر انگیزشی که شده به خود بدهید.

یک نفر گفت: «دعا نکنید که کارها آسان‌تر شود، بلکه، دعا کنید موانع و چالش‌های بیشتری داشته باشید، زیرا شخصیت و ارادۀ آدمی برای کسب موفقیت از همین‌ها شکل می‌گیرد.» تقریباً هر داستان موفقیت که از آن خبر دارم، زمانی آغاز شد که فرد ابتدای کار زمین خورده است، چه روحی و چه مالی. خیلی از مردم در این وضعیت معمولاً چنان به خود می‌آیند که استعدادها، توانایی‌ها، شوق‌اشان شکوفا شده، و عزم را جزم می‌کنند. در رویارویی با ناملایمات و تغییرات شخصی است که اوضاع شروع به تغییر می‌کند.

یک راه‌حل هست که شما را دربرابر آسیب‌های مردم و اتفاقات محافظت می‌کند، و آن این است که بیاموزید بیشتر از هر چیز، سخت روی رشد شخصی خود کار کنید.

سمینار مورچه عجب سمیناری می‌شود. هیچ‌گاه تسلیم نشوید، دوراندیش باشید، مثبت‌نگر باشید و تمام تلاش‌تان را بکنید.

اولین ستون موفقیت این است که بیشتر از آنکه سخت روی شغل‌تان کار کنید، روی خودتان کار کنید.»

آقای دیویس همیشه می‌گوید، یک میلیون دلار در بیاور، نه به خاطر یک میلیون دلار، بلکه به خاطر شخصیتی که مجبوری به دستش آوری تا بتوانی یک میلیون را در بیاوری. پند خیلی خوبی هست. نه.»

قدرتی در نوشتن اهداف هست. آن را به واقعیت تبدیل می‌کند. یکی از بهترین روش‌ها این است که صد چیز را که می‌خواهی قبل از مرگ به آنها برسی، روی کاغذ بیاوری. همین فرایندِ تعیینِ این صد مورد، خیلی قدرت دارد. ولی وقتی آنها را روی کاغذ آوردی، مراقب باش، چون الان دیگر احتمال دارد که به آن‌ها برسی.»

حیاتی‌ترین عنصر سازندۀ موفقیت، انضباط است. انضباط، پلی است بین اندیشه و نتیجه... اتصالی است بین الهام و انجام... جادویی است که از انگیزۀ مالی، شاهکارهای هنری می‌آفریند.

موفقیت نه جادویی است، و نه مرموز. موفقیت تسلسل طبیعیِ به کار بستن مدام اصول اساسی است.

حساب‌شده عمل کردن بهتر از مبالغه کردن است. بگذارید دیگران با شگفتی ببینند که نتیجۀ کار، بهتر از آنچه وعده می‌دادید شده و راحت‌تر از آنچه می‌گفتید به دست آمده است.

«چالش رهبری این است که قوی بود نه گستاخ؛ مهربان بود نه ضعیف؛ شجاع بود نه قلدر؛ متواضع بود نه کمرو؛ شوخ‌طبع بود نه لوس.»

دلیل اصلی تعیین هدف، شخصیتی است که شما در روند تحقق آن هدف، کسب می‌کنید. شخصیتی که از تو می‌سازد همیشه بسیار باارزش‌تر از هدفی است که به آن می‌رسی.

بهترین پندی که دربارۀ تمرکز یاد گرفته‌ام این است که هر جایی که هستید، همان جا باشید.

واژگان سنجیده به همراه احساسات حساب‌شده اساس شخصیت انسان‌های تأثیرگذار است.