بریده‌هایی از کتاب مجموعه کامل ۷ اثر از جیم ران

همراه گروه‌های سطح پایین نشو؛ رشد نمی‌کنی. برو به جایی که سطح انتظارات و خواسته‌ها بالا باشد.

"نه" بین شما و تأثیرگذاری منفی فاصله می‌اندازد. شما باید مدام این سئوال‌ها را از خود بکنید: دور و بر چه کسانی هستم؟ آنها چه تأثیری بر من دارند؟ چه چیزی برای خواندن به من می‌دهند؟ چه چیزی برای گفتن به من می‌دهند؟ دارند من را به کجا می‌برند؟ چه چیزی برای فکر کردن به من می‌دهند؟ و مهمتر از همه، چه کسی از من دارند می‌سازند؟ و بعد مهم‌ترین سئوال را از خود بکن: آیا این وسط مشکلی نمی‌بینی؟»

می‌توانید با یک چکش درختی را قطع کنید، ولی سی روز طول خواهد کشید. اگر چکش را بدهید و تبر بگیرید، درخت ظرف سی دقیقه روی زمین می‌افتد. تفاوت بین سی روز و سی دقیقه تفاوت بین مهارت داشتن و نداشتن است.

در پایان هر روز فیلم آن روز را به عقب زده و به تماشا بنشینید. از بازی بازیگر و کار کارگردان راضی هستید؟

دلیلی اینکه این همه پول بابت دفترچه یادداشت می‌دهم این است که مجبور شوم اطلاعات باارزش در دفترچه‌های باارزشم بنویسم. سه گنج است که پس از خود به جا می‌گذاریم؛ عکس‌ها، کتابخانه و دفترچه یادداشت. در واقع، برای نسل‌های آینده ارزش این سه گنج بیشتر از ارزش اثاثیه‌ای است که بعد از مرگ خود جا می‌گذارید!

  کلکسیونر اندیشه‌ها باشید، ولی به حافظۀ خود اعتماد نکنید. بهترین جا برای نگه‌داری از این اندیشه‌ها و اطلاعات دفترچه یادداشت شما است.

یاد بگیرید چطور نه بگویید. نگذارید زبان‌تان بار اضافی روی دوش‌تان بگذارد.

تا روز خود را روی کاغذ نیاورده‌اید، آن را آغاز نکنید.

  یک دروغ کافی است تا تمام شواهد و مدارک‌تان را در دادگاه تباه کند. صداقت بخش حیاتی شهرت خوب داشتن است.

همۀ ما باید از یکی از دو درد رنج ببریم: درد انضباط یا درد تأسف. فرق آن این است که انضباط یک اُنس وزن دارد و تأسف یک تُن.

بدتر از نخواندن کتاب در نود روز گذشته این است که در نود روز گذشته کتاب نخواند و فکر کرد اهمیتی ندارد.

مهم‌ترین پرسش دربارۀ شغل این نیست که «دارم چی به دست می‌آورم؟» مهم‌ترین پرسش دربارۀ شغل این است که «دارم به چه کسی تبدیل می‌شوم؟»

برای جذب افراد جذاب باید خودت جذاب باشی. برای جذب افراد قدرتمند باید خودت قدرتمند باشی. برای جذب افراد متعهد باید خودت متعهد باشی. به جای این‌که بروی روی آنها کار کنی، برو روی خودت کار کن. اگر باشی، می‌توانی جذب کنی.

یادگیری سرآغاز کسب ثروت است. یادگیری سرآغاز سلامتی است. یادگیری سرآغاز معنویت است. در روند جستجو و یادگیری است که معجزه‌ها یکی پس از دیگری رخ می‌دهند.

بیشتر خانه‌های بالای دویست و پنجاه هزار دلار، یک کتابخانه دارند. نکته‌ای در این نهفته هست.

اجازه بدهید تلاش‌ها و نتایج شما به کسانی که روزی برای داوری درباره‌ی زیستن شما دور هم جمع شده‌اند دلیلی باشد برای آنها که تنها این یک عبارت ساده را بگویند: آفرین بر تو ای انسان خوب و قابل اعتماد!

زندگی یک جلسه‌ی تمرینی نیست. زمان برای تمرین به پایان رسیده است. زمان تمرین وقتی بود که ما در حال رشد بودیم. زمان تمرین وقتی بود که ما در مدرسه بودیم. اکنون همه‌ی ما شرکت کنندگان بازی زندگی هستیم. و رقیب ما روزمرگی و میانمایگی است.

امروز، فردای دیروز است. مشکل منتظر ماندن تا فردا این است که وقتی از راه می‌رسد دیگر نام‌اش امروز است. امروز، فردای دیروز است. سؤال این است که با این فرصت چه کاری کردیم؟ ما اغلب فردا را نیز تلف خواهیم کرد، همچنان که دیروز را ضایع کردیم و چنانکه امروز را هم به بطالت گذراندیم

در خلاصه‌ی همه‌ی چیزهایی که در این کتاب با هم خوانده‌ایم، شاید بتوان گفت که موفقیت یا شکست نهایی ما به سه امر اساسی بستگی دارد: دانسته‌های‌مان؛ احساس‌مان در مورد دانسته‌های‌مان؛ و: کاری که در مورد دانسته‌ها و احساس‌مان انجام می‌دهیم.

یاد بگیرید در حین تلاش برای رسیدن به خواسته‌هایتان، به واسطه‌ی آنچه که دارید شاد و خوشبخت باشید.