بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کوچه کوچک‌ها | صفحه ۷ | طاقچه
کتاب کوچه کوچک‌ها اثر سعید پورزنگی آبادی

بریده‌هایی از کتاب کوچه کوچک‌ها

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۲۸ رأی
۴٫۶
(۲۸)
می‌شنوی صدایش را؟ صدای شکستن دلی که شاید بی‌تقصیر ...؟ دلی که اگر صاف نیست، لااقل ناصاف نیست؛ که نمی‌ترسد از دروغ نگفتن و می‌ترسد از مهربانی‌های توخالی. که نمی‌ترسد از سکوتی که شرافتمندانه تلخ است و می‌ترسد از هق هِق گریه‌های طولانی. من معشوق انزوایم که دیگر هیچ بعید نیست؛ بد بودن کسی که آنچنان بد نیست، یا خوب بودن کسی که آنچنان خوب، نه!
helya.B
من به شعر دُچارم مثل خورشید به تابیدن مثل شیوا به رقصیدن مثل من به تو مثل تو به رؤیا تو به من دُچاری مثل مصلوب به صلیب مثل نیلوفر به مُرداب. فِكرم به پنجره آویزان دستم به انتهایِ دِلَم بر سنگِ همكفِ سَردِ باژگون فِكرَم به سنگ سنگ بر زیر سَرَم.
helya.B
چه شد كه كوچه كوچك ها رفت و من كه به مقدار خودم بودم ؟! و حال كه بر می گردم به قدر همه آنچه ندارم بزرگ شده‌ام.
a.m
تنها به یک مرگ می‌اندیشم به یک مرگ مُحتاجم به یک مرگ در زیر آوار حرف‌های ناگفتۀ تو که اگر یک حنجره آزاد می‌بود صدای مهربانِ تو از هزار پنجره برمی‌خاست.
a.m
تو در شب زیباتری شاید ماه باشی كه دزدیده شده باشد تا برای من بتابد.
کتابخوان🤓
نشئۀ لطف تو و دست نوازشگر دوست هرچه از سقفِ لطافت به سَرَم ریخت نکوست.
m.gh.t
دلی که اگر صاف نیست، لااقل ناصاف نیست؛ که نمی‌ترسد از دروغ نگفتن و می‌ترسد از مهربانی‌های توخالی. که نمی‌ترسد از سکوتی که شرافتمندانه تلخ است و می‌ترسد از هق هِق گریه‌های طولانی.
m.gh.t
من به شعر دُچارم مثل خورشید به تابیدن
m.gh.t
من؛ که از خود بِدَرَم، در به دَرم نیز نکوست؟!
maryamn75
گور من گُم نشود من به تو دل بستم، یار! شهرم از تشنگی چشم تو اشک‌آلود است. خواب بی‌مایۀ من حرف و حدیث تو نداشت دل بیدار من از مهر تو دریالود است.
maryamn75

حجم

۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

حجم

۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

قیمت:
رایگان