بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کوچه کوچک‌ها | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کوچه کوچک‌ها

بریده‌هایی از کتاب کوچه کوچک‌ها

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۳۰ رأی
۴٫۵
(۳۰)
دفتر شعرم را باز می‌كنم و همۀ شعرهایم را پرواز می‌دهم و حتّی ورق‌های نانوشته را
:(Nahid):
گور من گُم نشود من به تو دل بستم، یار! شهرم از تشنگی چشم تو اشک‌آلود است. خواب بی‌مایۀ من حرف و حدیث تو نداشت دل بیدار من از مهر تو دریالود است.
Nabate_Talkh
دفتر شعرم را باز می‌كنم و همۀ شعرهایم را پرواز می‌دهم و حتّی ورق‌های نانوشته را به وسوسۀ آزادی متبرّكم. برای رهاییِ كامل برگ برگ دفترم را در باد رها می‌كنم و در پایان، كسانی چشم و دهانم را می‌بندند و در باد رهایم می‌كنند.
helya.B
گفتم به غبار چشم تو سجده كنم؟ گفتی نه و من غبار شدم.
helya.B
می‌شنوی صدایش را؟ صدای شکستن دلی که شاید بی‌تقصیر ...؟ دلی که اگر صاف نیست، لااقل ناصاف نیست؛ که نمی‌ترسد از دروغ نگفتن و می‌ترسد از مهربانی‌های توخالی. که نمی‌ترسد از سکوتی که شرافتمندانه تلخ است و می‌ترسد از هق هِق گریه‌های طولانی. من معشوق انزوایم که دیگر هیچ بعید نیست؛ بد بودن کسی که آنچنان بد نیست، یا خوب بودن کسی که آنچنان خوب، نه!
helya.B
من به شعر دُچارم مثل خورشید به تابیدن مثل شیوا به رقصیدن مثل من به تو مثل تو به رؤیا تو به من دُچاری مثل مصلوب به صلیب مثل نیلوفر به مُرداب. فِكرم به پنجره آویزان دستم به انتهایِ دِلَم بر سنگِ همكفِ سَردِ باژگون فِكرَم به سنگ سنگ بر زیر سَرَم.
helya.B
چه شد كه كوچه كوچك ها رفت و من كه به مقدار خودم بودم ؟! و حال كه بر می گردم به قدر همه آنچه ندارم بزرگ شده‌ام.
a.m
تنها به یک مرگ می‌اندیشم به یک مرگ مُحتاجم به یک مرگ در زیر آوار حرف‌های ناگفتۀ تو که اگر یک حنجره آزاد می‌بود صدای مهربانِ تو از هزار پنجره برمی‌خاست.
a.m
نخند! باور كن. به سرعت نور تُف می‌شی بَر غباری كه از یاد دست رفته.
.ً..
تو در شب زیباتری شاید ماه باشی كه دزدیده شده باشد تا برای من بتابد.
کتابخوان🤓
نشئۀ لطف تو و دست نوازشگر دوست هرچه از سقفِ لطافت به سَرَم ریخت نکوست.
m.gh.t
دلی که اگر صاف نیست، لااقل ناصاف نیست؛ که نمی‌ترسد از دروغ نگفتن و می‌ترسد از مهربانی‌های توخالی. که نمی‌ترسد از سکوتی که شرافتمندانه تلخ است و می‌ترسد از هق هِق گریه‌های طولانی.
m.gh.t
من به شعر دُچارم مثل خورشید به تابیدن
m.gh.t
من؛ که از خود بِدَرَم، در به دَرم نیز نکوست؟!
maryamn75
گور من گُم نشود من به تو دل بستم، یار! شهرم از تشنگی چشم تو اشک‌آلود است. خواب بی‌مایۀ من حرف و حدیث تو نداشت دل بیدار من از مهر تو دریالود است.
maryamn75
مرغ بی‌صدا! دل به نرده‌های آهنی گره مزن بال و پر در این هوای یخ زده فلك زده به پیش و پس مزن سینه پُر قفس نفس نفس مزن در میان این حصار در حصار زندگی دست مهربان مرگ را پس مزن.
maryamn75
قلبت را به من بِدِه تا ستاره‌های مُرده را در شب بی‌چراغ زنده كنم
Amir
من؛ که از خود بِدَرَم، در به دَرم نیز نکوست؟!
Amir
تنها به پرندۀ بی‌پرواز می‌اندیشم؛ که آب و دانۀ این قفسِ پُرهیاهو پرواز را ز خاطرش نبُرده است؛
تو آدم خوبی هستی
تمام عشاق؛ اسب‌های رها شده در باداند که بی‌غرض شیهه می‌کشند نه بی‌هدف! *** گونه‌های تو هدیه‌های ممنوع‌اند. ***
Mr.horen~

حجم

۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

حجم

۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

قیمت:
رایگان