بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کوچه کوچک‌ها | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کوچه کوچک‌ها

بریده‌هایی از کتاب کوچه کوچک‌ها

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۳۰ رأی
۴٫۵
(۳۰)
تقدیم به فرشته‌ای که در واژه‌های شعر من پرسه می‌زند!
آترین🍃
تنها به پرندۀ بی‌پرواز می‌اندیشم؛ که آب و دانۀ این قفسِ پُرهیاهو پرواز را ز خاطرش نبُرده است؛
min
كودكی‌ام رفت و عطر كوچه هایی كه در آنها سر ساعت، نسیم می وزید تا من زیبا تر شوم چقدر به حس شكفتن دچار بودم من چقدر به بوی شكوفه در ابتدای بهار چقدر به رنگ پرنده به لمس طراوت ! چه شد كه كوچه كوچك ها رفت و من كه به مقدار خودم بودم ؟! و حال كه بر می گردم به قدر همه آنچه ندارم بزرگ شده‌ام.
zohrehch
نخند! باور كن. به سرعت نور تُف می‌شی بَر غباری كه از یاد دست رفته.
zohrehch
رو به دیوارِ بی‌پنجره؛ كُلاه بر سَرِ شیطان هم بگذارم باز تنهایم
m.gh.t
چشمانم را جُز به وقتِ رؤیتِ رؤیا نخواهم گشود
m.gh.t
آب نمی‌خورد زكوزۀ شكسته كوزه‌گر، دیگر. شكاف بسته لبهای كوزۀ تَنِ كوزه‌گر، دیگر. زكوزۀ شكسته آب می‌خورد «شكستِ» كوزه‌گر، دیگر. كه كوزۀ تَنِ كوزه‌گر شكسته دگر، دیگر.
Maryam Bagheri
به خواستِ خُدا به تقدیرِ خود باختم در چهار گوشۀ آهن و سیمان در انحنایِ زُلِ بی‌پایان. *** گفتم به غبار چشم تو سجده كنم؟ گفتی نه و من غبار شدم.
:(Nahid):
تنها مانده در هَذَیان‌ِ دَردِ گزیده شدن؛ در انكارِ عشق آژیرِ رنجِ من در جُستِ دوست.
azita_hoseinzehi
از ریسمانِ سیاه و سفید كه هیچ، از هرچه سیاه و سفید می‌ترسم
لیندا
برای ساده شدن مُعمای من؛ «دیوانه» خطابم کن!
آترین🍃
نفس مزن در میان این حصار در حصار زندگی دست مهربان مرگ را پس مزن.
_SOMEONE_
چه شد كه كوچه كوچك ها رفت و من كه به مقدار خودم بودم ؟! و حال كه بر می گردم به قدر همه آنچه ندارم بزرگ شده‌ام.
Elahe
قلبت را به من بِدِه تا ستاره‌های مُرده را در شب بی‌چراغ زنده كنم شب‌اَت را به من بده تا به نوایِ های و نای دِلَم را بَر دَردهای تو بتابانم درداَت را به من بده تا با تو با خود باشم.
دختر دریا
جوهر قلم‌ام بوی خون می‌گیرد و دیگر برای فریاد چندین پرنده یک واژه کافی نیست! و سالهاست که واژه‌های ممنوع با خون شاعر خط می‌خورند.
روژینا
من شاعری بی‌خطرم! که کلید قفل زبانش را در وحشت روز و شب‌های تهدید گُم کرده است.
روژینا
به یک مرگ مُحتاجم به یک مرگ در زیر آوار حرف‌های ناگفتۀ تو که اگر یک حنجره آزاد می‌بود صدای مهربانِ تو از هزار پنجره برمی‌خاست.
روژینا
تنها به پرندۀ بی‌پرواز می‌اندیشم؛ که آب و دانۀ این قفسِ پُرهیاهو پرواز را ز خاطرش نبُرده است؛
روژینا
«دیوانه» خطابم کن! وگرنه نوازشِ تو برای ادراک سکوت من چَنگ خونین می‌نوازد
Mr.horen~
با مَن مدارا کن.
DONYA

حجم

۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

حجم

۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

قیمت:
رایگان