هیچکس نپرسید چرا او را کشتهاند یا کی او را کشته است چون اینجور پرسشها در شهر من معنای خود را از دست داده بود و اگر هم کسی میپرسید استفهامی در پرسیدن نبود و تنها واکنشی خودکار از سر غافلگیر شدن بود.
Sylvain
ما بلوغ را به استقلال، حق مطلق تعیین آنچه برای ما رخ میدهد، ربط میدهیم. دیر یا زود اما ناگزیر از خواب غفلت بیدار میشویم، این توهم همیشه روزی نقش بر آب میشود، همیشه. ما این بیداری را بدون حیرت فراوان میپذیریم چون هر کس آنقدر که باید زندگی کرده باشد حیرت نمیکند از اینکه مسیر زندگیاش را وقایع دور و ارادهٔ دیگران، بدون تأثیر چندانِ تصمیمگیریهای خود او، تعیین میکند.
Sylvain
راحت نمیشه با یه نفر که قهرمان جنگ بوده مخالفت کرد. البته جنگش کوچیک بود و نسبت به جنگ جهانی اول و دوم، که قبل و بعدش بوده، بازی بود. اما جنگ جنگه دیگه و هر جنگی قهرمانی داره. بابابزرگم میگه ارزش بازیگر به اندازهٔ تالار نمایش نیس.
Sylvain