میگفت توی هر شوخی هزارتا حرف جدی قایم است. میگفت «شوخی واسه اینه که آدما اون چیزایی رو که نمیخوان مستقیم بگن یهجوری به طرف فروکنن که دردش نیاد.»
نیتا
بابا میگفت «ضیاجان، تو واسه زن گرفتن فقط دوتا چیز داری: یکی شناسنامهت که دست منه، اون یکیو سمورِ آبی هم داره. کار و پول چی؟»
علیرضا
مامانبزرگ میگفت «آدم همیشه باید یه سیم بین خودش و خدا نگه داره که اگه یه وقت گیر افتاد، روش بشه بهش بگه سلام، من فلانیام.»
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
بابا میگفت «شِکر خوردن همون گُه خوردنه ضیا. فقط میخوان بگن ما مؤدبیم و حرف بد نمیزنیم. آره، شماها مسترابم میرین نمیرینین، مدفوع میکنید. یا یک دارید یا دو. فقط ماییم که اَن داریم. ماییم که اسهال میشیم. شماها سه دارین. پشتتونم با دستمال پاک میکنین. ما قینمون مو داره، باید آب بگیریم بهش.»
حسین احمدی
مامانبزرگ میگفت «خداوند در قرآن فرموده حتی اخم هم نکن به پدر و مادرت.»
Aysan
نمیدانم چرا، اما بیهوا بغض میکنم. چرا بغض میکنم؟ یاد حرفهای استاد بازیگریام میافتم که میگفت هر کسی توی خودش، هم زنانگی دارد هم مردانگی: آنیما و آنیموس. میگفت موقع بازی کردنِ لحظههای گریهدار، باید زنانگیتان را بیاورید بیرون. آن وقت اشکِ آدم همینطوری میریزد.
mahdiye Msybi
همیشه میگفت توی هر شوخی هزارتا حرف جدی قایم است. میگفت «شوخی واسه اینه که آدما اون چیزایی رو که نمیخوان مستقیم بگن یهجوری به طرف فروکنن که دردش نیاد.»
نیتا
مامانبزرگ میگفت «ازدواجم یهجور معاملهست. دروغ و کلکی تو کار باشه، حکمش میشه غش در معامله. باطل اندر باطل. حرام اندر حرام. تولهها هم حرامزادهٔ از سگ نجستر.»
نیتا
یادم رفت که کانی مُرده و تازه گذاشتهایمش توی خاک و آمدهایم اینجا تا مهمانها ناهارِ خاکسپاری را کوفت کنند و روی آروغشان یک فاتحه هم بفرستند.
markar89
بابا میگفت «ضیاجان، تو واسه زن گرفتن فقط دوتا چیز داری: یکی شناسنامهت که دست منه، اون یکیو سمورِ آبی هم داره. کار و پول چی؟»
حسین احمدی