بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شاعر | طاقچه
تصویر جلد کتاب شاعر

بریده‌هایی از کتاب شاعر

نویسنده:مایکل کانلی
امتیاز:
۴.۳از ۳۱ رأی
۴٫۳
(۳۱)
واقعیت این بود که ما مدت‌ها بود درست و حسابی به درددل یکدیگر گوش نداده بودیم. ما دو راه جداگانه را برگزیده بودیم و هر بار من این حقیقت را تأیید می‌کردم، چرخهٔ درد و اندوهم دوباره به حرکت درمی‌آمد.
zohreh
هیچ انتظاری نداشتم اما تا اندازه‌ای هم منتظر چیزی بودم. دقیقاً نمی‌دانستم چه چیزی. شاید یک احساس.
zohreh
نیچه در این مورد چی گفته؟ کسی که با هیولا می‌جنگد…» «باید طوری عمل کند که خود به هیولا تبدیل نشود.»
zohreh
وقتی به همکاری پیشنهاد دوستی بدهی که خواهانش است، آدم باحالی هستی و اگر طرف خواهانش نباشد، با شکایت و لیچار او مواجه می‌شوی. من معتقدم بهتر است آدم از کل ماجرا بپرهیزد.
zohreh
بیش از هر چیز چشمان آن‌ها را به یاد می‌آورم. بدون مرور آن چشم‌ها در ذهنم، نمی‌توانم بخوابم؛ نه برای آنچه در آن‌ها بود، بلکه برای آنچه در آن‌ها نبود، گم شده بود. در پشت آن‌ها فقط تاریکی محض بود. یأس و پوچی و بی‌معنایی، و به‌قدری جذاب که گاهی با خواب مبارزه می‌کردم تا بتوانم درباره‌اش فکر کنم.
zohreh
درست مثل این بود که آدم سعی کند قطعات شکستهٔ آیینه‌ای را به هم بچسباند. هر تکهٔ آن قسمتی از آدم را منعکس می‌کند اما اگر آدم حرکت کند، تصویرش هم حرکت می‌کند.
zohreh
آگاهی از اسرار کسی، قدرتی سکرآور است. از این‌که قادر بودم تکه‌های داستان را در کنار هم بگذارم، لذت می‌بردم.
zohreh
«شاید بعضی اوقات انتقام به همون خوبی عدالت باشه.»
zohreh
گاهی منشأ شریرانه‌تر از علته، اگرچه معمولاً علته که اسمش بد درمی‌ره.
zohreh
تیره‌ترین افکار آدم‌ها منحصربه‌فرد نیست. بدترین چیزی که ممکنه تصورش رو بکنی، هر چیزی که باشه، هر قدر هم بد باشه، براش بازاری هست…
zohreh
«حدس می‌زنم هرگز کسی بهت نگفته که آدم با شکر می‌تونه مگس بیشتری بگیره تا با لیمو.»
zohreh
به‌طور معمول کودک‌آزارها در زندان از همه خشن‌تر رفتار می‌کنن. به همین دلیل هم تمایل دارن که به همدیگه بپیوندن و صرفاً مثل جماعتی آزاد، گروه تشکیل بدن.
zohreh
گزارش مال کسیه که اونو می‌نویسه، جک. اینو یادت باشه. هر کی گزارش رو بنویسه، اون مال خودش می‌شه.
zohreh
ما کنار گذاشته شده‌ایم. ما به خانه‌به‌دوشانی در دنیای ناله‌ها تبدیل شده‌ایم. طردشدنم رنج و انگیزهٔ من است.
zohreh
ما همان هستیم که آن‌ها از ما ساختند و بااین‌حال از ما رو برمی‌گردانند.
zohreh
هیچ‌چیز بدتر از این نیست به توافقنامه‌ای پایبند بمانی که یکی از افراد طرف معامله به آن پایبند نمانده است.
zohreh
تا وقتی ته اولین فنجان قهوه‌مان را درنیاوردیم، هیچ حرفی با هم نزدیم. تصورم این بود که هر یک در تنگنایی کاملاً متفاوت به سر می‌بریم و افکاری مختلف در سر داریم.
zohreh
می‌ترسیدم که این شکست تا آخر عمرم دست از سرم برندارد. چون غریزه ممکن است دیگر هرگز برنگردد.
zohreh
در این فکر بودم که چرا باید این‌طوری باشد که بخواهی به کسی دست پیدا کنی که دستیابی به او تا این حد سخت است؟
zohreh
ما به چیزهایی که از نظرمان زیباست اعتماد می‌کنیم، به چیزهایی که آن را می‌خواهیم.
zohreh

حجم

۵۵۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۷۶ صفحه

حجم

۵۵۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۷۶ صفحه

قیمت:
۲۹,۹۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد