بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یادداشت‌های امیراسدالله علم؛ دفتر دوم | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب یادداشت‌های امیراسدالله علم؛ دفتر دوم

بریده‌هایی از کتاب یادداشت‌های امیراسدالله علم؛ دفتر دوم

نویسنده:اسدالله علم
امتیاز:
۴.۱از ۲۳ رأی
۴٫۱
(۲۳)
فرمودند هنوز خیلی امیدها دارم. باید این مملکت را به پایه بزرگترین کشورهای دنیا برسانم نه این که در خاورمیانه اول باشم. دلیلی ندارد که نشود، هم وسیله داریم، هم قدرت و هم مواد اولیه داریم. مگر دیگران چه کرده‌اند که ما نتوانیم بکنیم؟ عرض کردم ما که باید دعا کنیم که خداوند به اعلیحضرت عمر طولانی عطا فرماید و ما این ترقیات شگرف را ببینیم. که خواب می‌دید که ذوب آهن داشته باشیم؟ که خواب می‌دید که قرض‌دهنده به خارج باشیم؟ من در حکومت رزم‌آرا به خاطر دارم که می‌خواستیم پنج میلیون دلار از آمریکایی‌ها قرض بگیریم، نمی‌دادند، حال هزار میلیون دلار سرمایه کمک بانک به کشورهای عقب‌افتاده می‌پردازیم.
ناصر جباری
شاه در یازدهم اسفند این سال در برابر هیئت وزیران، نمایندگان دو مجلس، بازرگانان و اصناف و روزنامه‌نگاران، نظام سیاسی یک حزبی ایران را بر پایهٔ قانون اساسی، نظام شاهنشاهی و انقلاب شاه و مردم، اعلام داشت و یادآور شد مخالفان می‌توانند گذرنامه خود را دریافت و از کشور بیرون روند.
ناصر جباری
در این میان، ایران از اختلاف کردهای عراق به رهبری ملاّ مصطفی بارزانی با دولت آن کشور بهره‌برداری کرد و در زد و خوردهای شمال عراق، با فرستادن سرباز و کارشناسان نظامی و همچنین مهمّات، کردها را تقویت کرد. اگر پشتیبانی مؤثّر ارتش ایران نبود، کردها یارای پایداری در برابر ارتش عراق را نداشتند و در مدتی کوتاه ناچار به تسلیم می‌شدند
ناصر جباری
ولی از سوی دیگر موقع ایران به عنوان یکی از رهبران تندرو و هواخواه بالا نگهداشتن بهای نفت به همراه الجزایر و ونزوئلا، برخورد میان ایران و آمریکا را اجتناب‌ناپذیر می‌کرد.
ناصر جباری
گذشته از کمک مالی، ایران کمک نظامی جنسی نیز به برخی از کشورهای دوست کرد و از جمله به دنبال خرید هواپیماهای جدید آمریکایی، شماری از جنگنده‌های قدیمی خود را به اردن و مراکش بخشید. همچنین مبالغی به دانشگاه‌های اروپایی و آمریکایی اهدا شد.
ناصر جباری
بدنامی حیات دو روزی نبود بیش آن هم کلیم با تو بگویم چه سان گذشت یک روز صرف بستن دل شد به این و روز دگر به کندن دل ز این و آن گذشت
karoon
دیگر قرار ترکیه و آمریکاست که یک میلیارد دلار کمک از آمریکا می‌گیرد و پایگاه‌ها را در اختیار آمریکا می‌گذارد، یونان از این قضیه بسیار برآشفته است.
کاربر ۴۵۲۴۷۳۶
بخصوص که در ایران به مسئلهٔ آب و آبیاری از لحاظ تجارتی و بازدهی نباید نگریست، یک مسئلهٔ حیاتی و ملی است،
karoon
آذربایجان سه طرح بسیار عمده پیاده شده، یکی کارخانهٔ ماشین‌سازی تبریز، دیگری کارخانهٔ تراکتورسازی تبریز و سومی کارخانه‌های دیگر صنعتی مثل دیزل‌سازی با سرمایه‌گذاری خارجی که تابع همان تأسیس کارخانهٔ ماشین‌سازی است. طرح تراکتورسازی تبریز طرح بسیار بزرگی است که قبلاً با رومانی‌ها بود، خوب از کار درنیامد، به مسی فرگوسون Massy Ferguson انگلیسی تبدیل می‌شود و در سال بیست هزار تراکتور خواهد ساخت. مسئلهٔ کوچکی نیست. طرح دیگر و مهم آذربایجان ساختمان سدهای زرّینه رود و سیمینه رود می‌باشند که از لحاظ زراعت و حتی آب‌رسانی به تبریز اهمیت خاص دارد. با آن‌که صد و پنجاه کیلومتر تا تبریز فاصله دارد، ولی چاره نیست، باید بشود. طرح مهم دیگر طرح دشت مُغان است که بسیار بزرگ و با ارزش است. سدهای روی ارس را مشترکاً با روس‌ها ساخته‌ایم.
karoon
عرض کردم این همه دنیا ما را تجلیل می‌کند. متأسفانه در داخله به واسطه غفلت متصدیان نه گوشت در دسترس مردم هست، نه شکر، نه گوشت مرغ و مردم خیلی ناراضی هستند و این صحیح نیست. آخر چرا این پیش‌بینی‌ها را نمی‌کنند؟ همه چیز هم گران شده. تعجّب است که شاهنشاه تمام گوش کردند ولی همان طور که چشمشان را روی هم گذاشته بودند اصلاً باز نکردند و یک کلمه جواب ندادند. من که شاهنشاه را می‌شناسم، می‌دانم که این به معنی این است که حرف تو را می‌شنوم، ولی نمی‌خواهم جواب بدهم، اما در فکر هستم، خواهی دید چه می‌کنم.
هادی
افسوس و هزار افسوس که دیگر پس از ده پانزده سال که انشاءاللّه من مرده‌ام، این منظره را نخواهم دید. این بستر، خشک و سیصدهزار جمعیت آواره خواهند شد. جای تعجّب است، گرچه اگر غیر از این بود تعجّب داشت. با رئیس و اعضای دولت، با هرکدام حرف زدم، سیستان را با مسائل مالی می‌سنجند و می‌گویند حداکثر، سیستان به کشور چهل ملیون تومان در سال که بیشتر نمی‌دهد، عایدی یک ساعت نفت است. تفو بر تو ای چرخ گردون تفو، که کشور ایران به دست چنین عناصر پلیدی افتاده است. باری بگذرم و گذشته را بازگو نکنم. دیگر فایده‌ای بر آن مترتّب نیست.
فرزانه
دختری خواست عریضه بدهد از شاگردان مدارس، زیر چرخ موتورسیکلت‌های اسکورت افتاد. در آن لحظه شاهنشاه دیده بودند. وقتی به ملک‌آباد رسیدیم در راه حرم مطهر به ملک‌آباد، شاهنشاه را بی‌نهایت متأثّر و متأسّف یافتم. البتّه قلباً، نه به ظاهر، چون شاه اهل تظاهر نیست و از این که خود من پیشتر از این متوجّه دختر نشده بودم وجدانا احساس خجلت در خودم کردم و بی‌نهایت متأثر شدم. به هر حال فرستادیم دختر را در بیمارستان یافتند. چیز مهمی نبود و مجروح شدید نشده بود. موضوع عریضه‌اش هم تقاضای خرید خانه ارزان قیمت بود.
فرزانه
عرض دیگر این بود که در جلسه خانه‌های فرهنگ روستایی معلوم شد که روستاهای ایران فقط ۴% برق و ۱% آب آشامیدنی مطمئن دارند و این به کلی مغایر نظرات شاهنشاه است. ما دو هزار خانه فرهنگ روستایی داریم و فقط در ۱۳۶ خانه برق هست. فرمودند می‌دانم. عرض کردم، پس چرا اقدامی نمی‌فرمایید؟ فرمودند، آخر باید شبکه برق به تمام ایران برسد. عرض کردم، در بعضی جاها هم که رسیده برای انشعاب هر ده، وزارت آب و برق سی‌هزار تومان حق انشعاب مطالبه می‌کند. این کار که مضحک است، آن هم با این همه پول و مقدورات. به علاوه ۳ ریال کیلووات مطالبه می‌کنند.
فرزانه
پنجشنبه ۵۳/۱۲/۸ صبح ملاقات‌های منزل جانکاه بود، چون همه از طبقه لاشخور حاکمه طبقه خودم بودند و هر کس به منظور جلب منفعتی آمده بود، واقعاً کسل شدم. روزهایی که موفق می‌شوم به درد مردم برسم، راضی هستم، ولی در این جور روزها کسل و بدبخت بیچاره هستم، چون طمع این طبقه هم حد و حدود نمی‌شناسد. بر فرض یک کاری برای یکی از آن‌ها انجام شد کار دیگری می‌خواهد. آخر هم اگر دستی که به گلویش عسل فرو کرده گاز نگیرد باز جای شکر دارد!
🌱ehsan
شاهنشاه فرمودند اگر پول موجود داریم قدری برای من طلا بخرید در اروپا. عرض کردم اطاعت می‌شود. فرمودند قیمت آن خیلی خیلی بالا خواهد رفت.
🌱ehsan
مسائل مهم راجع به جوان‌ها و دانشگاه‌ها بود که چرا باز هم ناراحتی دارند. عرض کردم دلائل مختلف دارد، اولاً یاغی‌گری عمومی جوان‌ها، ثانیا نبودن گفت‌وشنود با آن‌ها، ثالثا ندانم کاری مسؤولین و این که چه جور باید با آن‌ها تا کرد، رابعا بدی عمومی وضع تبلیغات ما که مثل این است برای این می‌باشد که فقط و فقط به وضع ناهنجار تملق‌آمیزی از اعلیحضرت همایونی تعریف می‌کنند که این همه کارهای بزرگ و عمیق را در این کشور می‌پوشاند.
🌱ehsan
متأسفانه در داخله به واسطه غفلت متصدیان نه گوشت در دسترس مردم هست، نه شکر، نه گوشت مرغ و مردم خیلی ناراضی هستند و این صحیح نیست. آخر چرا این پیش‌بینی‌ها را نمی‌کنند؟ همه چیز هم گران شده. تعجّب است که شاهنشاه تمام گوش کردند ولی همان طور که چشمشان را روی هم گذاشته بودند اصلاً باز نکردند و یک کلمه جواب ندادند. من که شاهنشاه را می‌شناسم، می‌دانم که این به معنی این است که حرف تو را می‌شنوم، ولی نمی‌خواهم جواب بدهم، اما در فکر هستم، خواهی دید چه می‌کنم.
🌱ehsan

حجم

۱۶٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۷۸ صفحه

حجم

۱۶٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۷۸ صفحه

قیمت:
۲۴۲,۰۰۰
۱۲۱,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد