بریدههایی از کتاب خط انتقال معارف
۳٫۸
(۱۰)
گاهی میخواهید با کسی حرف بزنید، میبینید میرود و محل نمیگذارد. من خودم هم زیاد مبتلا شدهام و هم مبتلا کردهام؛ یعنی طرف میخواهد حرفش را بزند، فرصتی میخواهد، اما تو نمیایستی! حتی او توقف میکند، میبیند رفتهای، در حالی که خدا مینشیند. خدا جلیس است. با تو میایستد. «یا جلیس الذاکرین». همین که تو او را به یاد میآوری و میفهمی خدایی هم هست و میفهمی منهای همه این درهایی که زدهای و بنبستهایی که دیدهای و باختهایی که دادهای، منهای همه اینها، او هم هست. همین که او رابه یاد میآوری، او با دل تو مینشیند. جلیس الذاکرین است. این کلمه خیلی شیرین است!
melika
واقعیتش این است که من هنوز برای این دنیا، برای این هفتاد سالم کاری نکردهام، برنامه ریزی نکردهام حتی موجودی خودم را ارزیابی نکردهام چه رسد به این که بخواهم برای دنیاهای دیگر، برنامه که هیچ، امکاناتی، بودجهای و وسائلی فراهم بکنم.
melika
چه کسی داخل این لیمو، آبلیمو ریخته؟
shariaty
حرف در این است که این بچههایی که در دامان ما بزرگ شدهاند و بچههای خود ما هستند، چرا با احساس ما، با معرفت ما، با اعتقاد ما گره نخوردهاند و با این همه بیگانهاند. در جمعهای ما، با اشکها و با خندههای ما بیگانهاند. گریه کردنهای ما را نمیفهمند. در جمع ما میآیند، مأنوس و سرگرم هم میشوند، ولی بین ما و آنها فاصله است.
zara
خدا رحمت کند پدرم را! قصهای میگفت که: «کسی را گفتند تو سه تا دعای مستجاب داری.» آمد پیش عیالش و گفت: عیال! ما سه تا دعای حسابی داریم، چه کار کنیم؟ گفت دعا کن من بشوم ماه! خیلی خوشگل بشوم. مرد گفت: خدایا! این ماه بشود. خیلی زیبا شد. حالا او زیبا شده و بچههای دربدرش کثیف ماندهاند و خود این پیرمرد هم گرفتار است.
شاهزادهای آمد رد شود، این ماه را دید که نقرهای است. گوهری است، انگشتری است در زبالهدانی، برش داشت. اشارهای کرد، زن هم پشت او نشست و رفت! بچهها ماندند، پیرمرد مستجاب الدعوه هم ماند. خیلی ناراحت شد، گفت: این چه وضعی است؟! خدایا! این زن سگ بشود. زن هم سگ شد و برگشت! بچهها هم فهمیدند که مادرشان است. بعد گفت: خدایا! دوباره برش گردان به حالت اول!
Mousavi.morteza
میگویند ابراهیم دو خصلت داشت که او را به مقام خُلّت رساند:
یکی این که از غیر خدا نخواست و دیگر اینکه اگر از او خواستند، بخشید.
Mousavi.morteza
گاهی که با بعضی از دوستان دور هم جمع میشویم و یکی از آنها استکان یا ظرفی را برای خودش میشوید تا چای یا غذایی بخورد. این محدودیت است و درس محدودیت به دیگران دادن است، در حالی که بعضی دیگر از همین رفقا را هم میبینیم که میگویند اگر ظرفی دارید بدهید تا بشویم. پای چرکتان را هم بدهید. کم مانده ظرف خانه همسایهها را هم بشویند...
اینها درس توسعه همّت را به آدمی میدهند.
Mousavi.morteza
وقتی بروم از صبح تا شب مطالعه کنم،
البته وضعم بهتر میشود، فقه و اصولم درست میشود، ولی مگر این را از من خواستهاند که با فقه و اصولم، امام صادق را در سنگلاخ بیندازم و به این و آن، وضعیتم را نشان بدهم؟ آنچه از من میخواهند این معناست، این خشیت است، این روابط است. این که این خط منتقل شود. این نسل سرگردان، مستغنی و توانا شوند، نه همه مبتلا و گرفتار و ذلیل و ضعیف و از دست رفته.
Mousavi.morteza
جوان مشکلش این است که تواناست و باکش نیست، اصلا فکر نمیکند؛ یعنی حساب نمیکند که نیروی این چشم تمام میشود، باطری او آخرین لحظههایش را طی میکند. با چشمش به هر چیزی نگاه میکند. با گوشش هر چیزی را میشنود. با دلش هر چیزی را جمع میکند. به هر چیزی اجازه ورود به لحظههایش را میدهد و باکش هم نیست، خیال میکند چون به همان که میخواهد، میتواند برسد، همیشه هم همینطور خواهد بود. دلیل آن هم این است که یا توانمندیاش او را مغرور کرده و یا جهلش به دوری راه و به حجم مشکلات و اندازههای عظیم موانع او را مغرور کرده است و ...
Mousavi.morteza
شوخی نیست! من این را خیلی راحت به شما میگویم اگر دنیا برایتان بزرگ است، خیالتان راحت باشد که به آخرت، حتی اگر با ادله هم برایتان اثبات بشود ایمان و گرایش ندارید. بحث یقین نیست. بحث برهان نیست. بحث خواستن است. نمیخواهی؛ چون اینجا برایت بزرگ و گشاد است.
مگر مرض دارم هجرت کنم وقتی که این همه دور و برم آب و علف است؟! گوسفندهایم را بردارم کجا بروم؟
Mousavi.morteza
مشکل اساسی ما این است که ما خودمان را جزو سرمایهها حساب نمیکنیم، حساب نمیکنیم که ما داده شدهایم و در عوض چه چیزی در برابر ما برگشته است؟ این را محاسبه نمیکنیم و فقط آنچه را که بدست آوردهایم، میبینیم. قصه همان پیرزن است و آن نعلبکیهای قشنگ. اینکه چه چیزی را دادهایم و در عوض چه چیزی را گرفتهایم را نمیفهمیم.
Mousavi.morteza
اگر کسی هدف برایش شیرین باشد، سختی راه برایش شیرین میشود و سختی همراه برایش قابل تحمل میشود. ولی اگر هدف شیرین نباشد، همراهی راه، همراهی همراهان هم قابل اعتماد نیست؛ چون راه فراز و نشیب دارد، کم و زیاد دارد.
Mousavi.morteza
حجم
۱۰۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۰۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
قیمت:
۱۹,۰۰۰
۹,۵۰۰۵۰%
تومان