بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وحشی؛ کمدی در چهار پرده | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب وحشی؛ کمدی در چهار پرده

بریده‌هایی از کتاب وحشی؛ کمدی در چهار پرده

نویسنده:آنتوان چخوف
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۷ رأی
۳٫۶
(۷)
عشق فقط انگیزش خودخواهانهٔ منِ درونی است نسبت به فردی از جنس مخالف...
پویا پانا
خروشچف: درست است... آن‌ها دیوانه نیستند، آن‌هایی که قلبی از سنگ دارند، بی‌رحمی و بی‌عاطفگی‌شان را در پس پردهٔ فضل و دانش پنهان می‌کنند، با همهٔ بی‌تفاوتی و کم‌محبتی‌شان خود را عقل کل می‌دانند،
Elahe Ebrahimi
همگی ما به‌گونه‌ای حقیریم.
pejman
وقتی بدبختی‌ای به ما روی آورد، برای تسلای خاطرمان، می‌کوشیم زندگی را بیهوده تلف کنیم
pejman
وقتی زندگی واقعی از آدم می‌گریزد، به ناچار به سراب رو می‌آورد. در هر حال بهتر از هیچ است.
pejman
جوانی را به بند کشیدن، عطش زندگی را در خود خاموش کردن، کار عاقلانه‌ای نیست.
pejman
گذشته‌ای برایم نمانده، آن را با کارهای بیهوده هدر داده‌ام و زمان حال هم جز ابتذال و پوچی چیز دیگری نیست.
pejman
به چه طرز دیگری می‌توانم به شما نگاه کنم؟ شما خوشبختی‌ام، زندگی‌ام و جوانی‌ام هستید.
pejman
به‌زودی روی زمین نه وفاداری وجود خواهد داشت، نه خلوص و نه روحیهٔ فداکاری.
pejman
آدم پاک‌طینت در این دنیا زیاد است، اما این موضوع به نظر مشکوک می‌آید! پاک‌طینتند، چون به هیچ چیز اهمیت نمی‌دهند.
کاربر ۱۴۴۸۲۲۷
سونیا: بدبختی از آن‌جا سرچشمه گرفته که زیادی به فکر خوشبختی‌مان بوده‌ایم. خروشچف: عجب! سونیا: هیچ بدی‌ای که به خوبی ختم نشود وجود ندارد. اندوه، چیزهایی به من آموخته. آدم باید به خوشبختی خودش فکر نکند و به فکر خوشبختی دیگران باشد، میخائیل لوویچ. زندگی‌مان را باید صرف ایثار کنیم.
Elahe Ebrahimi
فیودور: اطاعت، قربان. [چند قدمی دور می‌شود و بعد دوباره برمی‌گردد.] تحت تأثیر قرار گرفتم. بیایید با آرامش با هم حرف بزنیم. ببینید... در این دنیا، هر چیزی را چشیده‌ام، حتا دو بار سوپی را که با ماهی قرمز درست شده بود خورده‌ام... بالون سوار شدن و پرواز کردن، و ربودن همسر پروفسوری دانشمند تنها کارهایی هستند که تا به حال نکرده‌ام و باید انجام بدهم. یلنا آندری‌یونا: گفتم از این‌جا بروید بیرون. فیودور: الساعه. بنابراین همه چیز را تجربه کرده‌ام... و از این کارها چنان گستاخ شده‌ام که نمی‌دانم چه بکنم. چرا این حرف را به شما می‌زنم؟ برای این‌که بدانید، هر وقت به دوستی یا سگی وفادار نیاز پیدا کردید، می‌توانید به سراغ من بیایید... تحت تأثیر قرار گرفتم. یلنا آندری‌یونا: به هیچ سگ وفاداری احتیاج ندارم. بروید پی کارتان.
Elahe Ebrahimi
ماریا: نمی‌دانم چرا از حرف زدنم بدت می‌آید. معذرت می‌خواهم ژرژ، ولی تو از یک سال پیش تا به حال خیلی عوض شده‌ای، آن‌چنان که دیگر به‌جا نمی‌آورمت. تو عقاید پایداری داشتی، دارای شخصیتی حقیقت‌بین... وینی‌تسکی: خب، البته! شخصیتی حقیقت‌بین و روشنگرا بودم که هیچ چیزی و هیچ‌کسی را روشن نمی‌کردم. اجازه بدهید از جایم بلند شوم... شخصیتی روشنگرا! از این سنگدلانه‌تر می‌شود مسخره‌ام کرد؟ امروز چهل‌وهفت ساله‌ام. تا سال پیش، مثل همهٔ شما دست به هر کاری زدم تا آگاهانه با این تئوری‌های ذهنی و افکار قرون وسطایی خودم را گیج کنم و به خیال خودم به زندگی واقعی پی ببرم، فکر هم می‌کردم کار درستی می‌کنم... و حالا اگر بدانید چقدر از این‌که وقتم را بیهوده تلف کرده‌ام، وقتی که طی آن می‌توانستم به همهٔ چیزهایی که حالا در سن پیری از درکش عاجزم پی ببرم، تأسف می‌خورم و کارم را چقدر احمقانه می‌یابم.
Elahe Ebrahimi
چه اهمیتی دارد من کی و چه‌گونه آدمی هستم، باید بدون هرگونه پیش‌داوری به چشمانم نگاه کنید و وجود انسانی را در آن‌ها بجویید ــ وگرنه هیچ‌وقت نمی‌توانید با دیگران روابط دوستانه‌ای داشته باشید.
YasmineGh
البته درست است که خیانت کردن به شوهری اگرچه پیر که آدم هیچ احساسی نسبت به او ندارد، غیراخلاقی است، اما هدر دادن جوانی و هرگونه احساس واقعی هم، کاری است مطلقاً بی‌جا و غیراخلاقی.
YasmineGh
امروز چهل‌وهفت ساله‌ام. تا سال پیش، مثل همهٔ شما دست به هر کاری زدم تا آگاهانه با این تئوری‌های ذهنی و افکار قرون وسطایی خودم را گیج کنم و به خیال خودم به زندگی واقعی پی ببرم، فکر هم می‌کردم کار درستی می‌کنم... و حالا اگر بدانید چقدر از این‌که وقتم را بیهوده تلف کرده‌ام، وقتی که طی آن می‌توانستم به همهٔ چیزهایی که حالا در سن پیری از درکش عاجزم پی ببرم، تأسف می‌خورم و کارم را چقدر احمقانه می‌یابم.
raha
آقایان، هرگز به زن‌های شوهردار دل نبندید. ترجیح دارد آدم مثل این حقیر، گلوله‌ای به شانه یا به پایش بخورد ولی عاشق زن شوهردار نشود... چنان بدبختی بزرگی است که... سونیا: یعنی هیچ امیدی در آن نیست؟ فیودور: از آن حرف‌هاست! بدون هیچ امیدی! هیچ چیزی در دنیا وجود ندارد که امید در آن یافت نشود. عشق نومیدانه، عشق شوربختانه، آه‌ها و افسوس‌ها، همگی دری‌وری‌اند. کافی است آدم بخواهد. وقتی می‌خواهم تفنگم خطا نکند، از من اطاعت می‌کند. وقتی اراده می‌کنم زنی عاشقم شود، سرپیچی نمی‌کند. اوضاع از این قرار است، سونیا جان.
raha
انسان هوشمند و دارای قدرت خلاقه، آفریده شده تا به وسعت و آبادی محیط زیستش بیفزاید، اما تاکنون نه‌تنها چیزی خلق نکرده، بلکه آن‌چه را هم بوده نابود کرده است. از وسعت جنگل‌ها روزبه‌روز کاسته می‌شود، چشمه‌های آب می‌خشکند، حیوانات از بین می‌روند، آب و هوا رو به خرابی می‌رود و هر روز زمین فقیرتر و زشت‌تر می‌شود.
raha

حجم

۱۲۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۲۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۶۶,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد