بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بشنو از نی | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب بشنو از نی اثر علی صفایی حائری

بریده‌هایی از کتاب بشنو از نی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۸از ۱۶ رأی
۴٫۸
(۱۶)
خدای من! من از تو ایمان و عشقی را می‌خواهم که به خاطر آن عشق، تو پاسدار و مباشر دلم باشی. به خاطر این متاع، این خانه را نگهداری کنی. و من از تو شناخت و یقینی را می‌خواهم که صادق باشد و در آن دروغ راه نیابد، یقینی که مرا امن و آرام بدهد. من از تو خشنودی را می‌خواهم تا با آنچه که دارم به سوی آنچه که باید داشته باشم رو بیاورم. یا ارحم الراحمین.
M.M. SAFI
تو در این دنیا به غربت من رحم بیاور، که من حتی به خودم بیگانه‌ام و از خودم فراریم و هیچ چیز مرا انسی نمی‌آورد و مرا به خود نمی‌خواند. من در جمع تنهایم و در تنهایی خویش از خویشتن خسته و حتی در خودم و با خودم بیگانه. و این بیگانگی از آنجا مایه می‌گیرد که من با هر چیز جز خودم رابطه داشته‌ام و برای هر کس جز خودم گام برداشته‌ام. همه چیز را ساخته‌ام، بزمم را، خانه‌ام را، شغلم را، اما خودم را خراب کرده‌ام.
M.M. SAFI
خدا! این دل من همچون بتخانه‌ای است که بی‌نهایت بت در آن خانه گرفته و اطراق کرده و صاحب خانه شده‌اند. اینها مستأجرهایی هستند که بیرون نمی‌روند و خانه را خالی نمی‌کنند. من برای بیرون کردنشان بارها کوشیده‌ام، اما به عجز رسیده‌ام. سَیدی أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا مِنْ قَلْبی؛ تو بیا حب و محبت غیر خودت را، پست‌ها و پستی‌ها را از من جدا کن
M.M. SAFI
درد ما از این مسأله برخاسته که داریم با عادت‌ها زندگی می‌کنیم و کلمه‌ها را، احساس‌ها را، حقیقت‌ها را با تیغ عادتمان سر می‌بریم و داریم با دروغ‌هایمان زندگی می‌کنیم؛ که رزق ما همین دروغ‌های ما هستند و ما این رزق را برای خود قرار داده‌ایم؛ تَجْعَلُونَ رِزْقَکمْ أَنَّکمْ تُکذِّبُون. و از رزق او خود را محروم کرده‌ایم.
Ahmad
ابوحمزه، دعایی است که دوازده مرحله را در خود دارد. این دعا با توجه شروع می‌شود؛ توجه به نظام‌ها و سنت‌ها و توجه به حرکت‌ها و سستی‌ها، توجه به ذنب‌ها و گناه‌ها؛ گناه‌هایی نه در سطح همین گناه‌های معدود، که تلقی تو در حرکت‌های شتابنده از گناه عوض می‌شود؛ حتی لرزش‌ها، گناه‌های بزرگی هستند. داستان از این قرار است که تو اگر بمانی و حرکت نکنی، می‌گندی و می‌گندانی و اگر حرکت کنی و نشتابی، مانع راه شتابنده‌ها خواهی بود؛ که در این اتوبان سرعت‌های محدود مزاحم است و درگیری می‌آورد و اگر شتاب برداشتی آن وقت دیگر باید روی لرزش‌ها و حتی تعادل هوای چرخ‌ها هم حساب بکنی. آنچه برای تازه راه افتاده‌ها و یا ماندگارها مسأله نیست، برای تو مسأله خواهد بود. ماشینی که راه نیفتاده هر چه فرمانش را بچرخانی خطری نمی‌بیند و همین طور ماشینی که آرام می‌رود، انحراف‌هایش خیلی خطرناک نیستند، اما در سرعت‌های زیاد، سرعتی بالاتر از سرعت نور، یکدهم ثانیه انحراف و لرزش سی هزار کیلومتر انحراف است.
Ahmad
خدا من کسی هستم که اگر کودکی از وضعم و گناهم مطلع می‌شد کنار می‌کشیدم؛ اِلهی لَوْ اطَّلَعَ الْیوْمَ عَلی ذَنْبی غَیرُک ما فَعَلْتُهُ. اما این نه به این جهت بود که تو را کوچک کنم و تو در نظر من خوار باشی و پست باشی و برایم ارزشی نداشته باشی، لا لأَنَّک أَهْوَنُ النّاظِرینَ اِلی وَ أَخَفُ الْمُطَّلِعینَ عَلَی، بَلْ لاَنَّک یا رَبِّ خَیرُ السّاتِرینَ وَ أَرْحَمُ الرّاحِمین. بل به این خاطر که تو مرا می‌پوشانی و مرا مفتضح نمی‌کنی و رسوا نمی‌کنی تا شاید با این کرامت و لطف تو ادب شوم و به راه بیایم.
Ahmad
وَ الْحَمْدُلِلّهِ الَّذی أَسئَلُهُ فَیعْطینی وَ إِنْ کنُتَ بَخیلاً حینً یسْتَقْرِضُنی. وقتی او از من قرض می‌خواهد و از داده‌های خودش از من طلب می‌کند، تا من به جریان بیفتم و در جریان، بهره بدهم و بهره ببرم، بارور شوم و بارور کنم و همچون آب‌های راکد نگندم و همچون شیر مانده در پستان، چرک و دمل نشوم، من بخل می‌ورزم و خیال می‌کنم که با دادن، کم می‌شوم، در حالی که پستانی را که می‌دوشی، رگ می‌آید و زیاد می‌شود و هنگامی که رهایش کردی می‌خشکد و حتی پیش از خشکیدن، چرک و دمل می‌شود. من با این که هستیم از خود اوست و به او قرض نمی‌دهم، ولی او همین که سراغش آمدم و از او خواستم به من می‌بخشد و این گونه با چوبکاری ادبم می‌کند و این گونه شرمسارم می‌سازد.
کاربر ۲۰۴۳۵۲۵
این تویی که ما را خوانده‌ای. این تویی که در ما دمیده‌ای... این نوای توست، تو، از خودت بشنو، که ما سزاوار شنیدنت نیستیم. که ما از تو هیچ گاه نشنیدیم... این نوای توست. این نوای آشنای توست، در نی وجود ما. تو، بشنو از نی. از نی، این سر برآورده، از مرداب. از نی، این سرکشیده، تا فریاد.
M.M. SAFI
خدای من! تو کسی هستی که بخشش‌ها و نعمت‌ها را می‌ریزی، نه این که بدهی، نه، می‌پاشی، می‌ریزی، آن هم بر کسانی که تو را باور نکرده‌اند و ربوبیت تو را انکار نموده‌اند، پس تو چه خواهی کرد با آنها که از تو خواسته‌اند و به این یقین رسیده‌اند که تمام هستی و آفرینش و تمام دستور برای توست. تو بزرگی و تو بالایی، ای پرورگار تمام هستی‌ها.
M.M. SAFI
خدا! به من محبت کن در آن لحظه‌ای که مرگ گلویم را گرفته و پلک‌هایم را سنگین کرده و نگاهم را شکسته و مرا بر خوابگاه خویش انداخته و دست‌های محبوب، مرا زیر و رو می‌کنند و مرا می‌غلطانند و هر یک در خود حرفی و با خود امیدی و برای خود نقشه‌ای می‌سازند. و بر من از فضل خودت بریز در آن لحظه‌ای که بر روی سنگ و جایگاه شستن درازم کرده‌اند
M.M. SAFI

حجم

۱۰۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۷ صفحه

حجم

۱۰۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۷ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان