بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بشنو از نی | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب بشنو از نی اثر علی صفایی حائری

بریده‌هایی از کتاب بشنو از نی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۸از ۱۶ رأی
۴٫۸
(۱۶)
ولی در راه تو، از دست دادن، همان بدست آوردن است، که آنچه برای تو شد، باقی است و آنچه پیش ما مانده، فانی است. این ترس‌ها آن وقتی سبز می‌شوند که در راه تو نباشم، اما آنها که در راه بودند، در موج بحران و در اوج حادثه، فقط می‌گفتند: أَوَلَسْنا عَلَی الْحَقِّ؛ آیا ما بر حق نیستیم و آندم که می‌شنیدند و تأیید می‌شدند با تمام قاطعیت می‌گفتند: إذَاً لانُبالی؛ دیگر باک نداریم. اینها باک نداشتند که مرگ بر آنها وارد شود و یا آنها بر مرگ، که مرگ به آنها عمری جاودان می‌داد و دلقی رنگ رنگ می‌گرفت.
s.m.a57
یک جمله که در یک دعا است، پیش از آنکه یک جمله باشد، یک احساس است و این احساس نیاز، همراه شناخت‌هایی است و این شناخت‌ها هم نتیجهٔ تفکرها و مطالعه‌هایی. آیا می‌توان یک کلمه را بر زبان آورد پیش از آنکه احساسش در دل و شناختش در سر و توجه و مطالعه و بررسی‌هایش در تمام حواس ما رخنه کرده باشد؟ و آیا این چنین کلمه‌ای احساس و پیامش بدست می‌رسد و در دل می‌نشیند؟
M.M. SAFI
هنگامی که ذنب در آن مفهوم وسیع برای تو مشخص شد و تو فهمیدی، هر نعمتی، هر نگاهی، هر حرکتی که در جای خود ننشیند، ذنب است و تو فهمیدی که یک ذنب در یک گوشه حبس نمی‌شود و ذنب‌های دیگر را به دنبال می‌آورد، در این موقع است که این گونه با احساس می‌گویی: اِلهی لاتُؤَدِّبنی بِعُقُوبَتِک. تو می‌فهمی که اگر هستی تو و عمر تو برای او نباشد و مصرف بت‌هایی شود که تو برای خودت گرفته‌ای، رنج می‌بری و عقوبت می‌بینی. و این اوست که تو را ادب می‌کند و از این بت‌ها می‌کنَد و ضربه می‌زند. اینجاست که از او می‌خواهی تا با ضربه‌ها تو را نسوزاند و در هنگامی که میان تو و بت‌هایت حائل می‌شود و حیله می‌کند، تو غافل نمانی و درس بگیری. وَلا تَمْکر بی فی حیلَتِک و در حائل شدن‌هایت مرا به مکر مگیر و در نقشه قرار مده. مکر؛ یعنی نقشه، یعنی؛ نیرنگ. و حیله؛ یعنی حائل شدن و فاصله انداختن. پس او حائل می‌شود و میان ما و بت‌ها فاصله می‌اندازد، میان ما و دل ما فاصله می‌اندازد. این فاصله انداختن‌ها را ما از آن غافلیم و در آن رنج می‌بریم؛ چون نمی‌دانیم که برای چه و بخاطر چه اتفاق افتاده‌اند.
Ahmad
تو خودت را تنهایی حس می‌کردی که باید شروع کنی، ولی اوست که تو را صدار زده و اوست که پیش از تو، تو را خوانده و اوست که شروع کرده و این تویی که جواب نداده‌ای. این درست است که من عطش دارم و آب می‌خواهم، اما آیا این عطش از آبی که جلوتر نوشیده بودم و امروز کمبودش، احساس عطشم را برانگیخته، نیست؟ پیش از این که من عطش داشته باشم، او آبم داده و حتی این عطش دلیل وجود اوست.
yousefik
أَینَ فَرَجُک الْقَریبُ أَینَ غِیاثُک السَّریعُ؛ آن گشایش نزدیک تو و آن دستگیری سریع تو کجاست؟ تا آن‌ها را که یک عمر باخته‌اند بدست بیاورد و آن‌ها را که یک عمر در بن‌بست بوده‌اند، راه بدهد.
M.M. SAFI
سپاس او را که همراه من است و هر وقت خواستم صدایش می‌زنم، برای نیازهایم و با او خلوت می‌کنم، هر جا خواستم، به خاطر رازهایم، بدون این که همراهی و واسطه‌ای بخواهم.
M.M. SAFI
ای آرزوی بزرگ من! مرا ناامید مکن در هنگامه‌ای که نیاز به تو بیشتر و شدیدتر می‌شود. تو مرا به خاطر جهل‌ها و شتاب‌هایم رها مکن، بل به خاطر فقرم بر من ببخش و به خاطر ضعفم بر من رحمت آور.
Ahmad
نه عبادت و نه ریاضت و نه خدمت و نه هیچ کدام این‌ها ما را به جایی نمی‌رسانند. مادام که این‌ها از امر او الهام نگیرند و فقط از سلیقه و هوس ما آب بخورند، بهره‌ای نخواهند داد. با این تحلیل‌ها است که انسان به خودش پی می‌برد که چه ذنوبی در او خانه گرفته و در صدد برمی آید آن‌ها را پاک کند و کنار بگذارد؛ چون توجه به عامل درد برای درمان ضروری است. فَاِنْ عَفَوْتَ یارَبِّ فَطالَ ما عَفَوْتَ عَنِ المُذْنِبینَ قَبْلی؛ خدای من! پس از این همه مانع اگر تو از من بگذری این تازگی ندارد که از بسیار مجرم‌هایی که پیش از من بوده‌اند گذشته‌ای؛ چون کرامت تو بزرگتر از این است که مجرم‌ها را مجازات کند و مقصرها را کیفر بدهد، که تو درمان می‌کنی و مداوا می‌نمایی و اگر ما این درمان را نپذیرفتیم، خودمان خواسته‌ایم و سوختن را برای خود نگهداشته‌ایم.
Ahmad
از تمام دوری‌ها استغفار، از غیر تو استغفار، از هر چه غیر یار استغفرالله. ما به سوی تو بازگشتیم و این بازگشت اول ماست و منتظر بازگشت تو هستیم. ما میگوییم که: تُبْنا اِلَیک و تو میگویی: فَتابَ عَلَیهِمْ. توبهٔ ما آمدن است و توبهٔ تو احاطه است و رحمت مستمر است. فَتابَ عَلَیهِمْ. ما در توبهٔ خود بیداریم و از آنچه کرده‌ایم می‌گوییم در حالی که آنها را بزرگ می‌بینیم مأیوس نمی‌شویم، که تو را بزرگتر دیده‌ایم. تو با نعمت‌ها به ما محبت میکنی و ما با نعمت‌ها تو را عصیان می‌کنیم و دشمن را یاری می‌کنیم. خوبی تو بر ما همیشه می‌بارد و بدی‌های ما همیشه به سوی تو می‌آید. پیوسته و بی‌امان فرشته‌های خوب تو کارهای بد ما را به سوی تو می‌آورند. ولی این همه عصیان و این همه جفا جلوگیر لطف تو نیست که ما را در نعمت‌هایت بپیچی و با بخشش‌هایت ما را بپوشی.
Ahmad
در دعا یک مرحله باید به تمام دعاها مرور کرد و با آنها آشنا شد. این مرور دو خاصیت دارد: یکی اینکه آنجا که زبان گنگ است و نمی‌توانیم از احساس خود حرف بزنیم به توضیح‌هایی می‌رسیم که بیا و ببین. و دیگر اینکه با این مرور، نیازهای ما از سطح آب و آش و در و دیوار و کفش و کلاه بالاتر می‌آید و نیرو و قدرت بیشتری در خود می‌بینیم که نه به خود که به تمام خلق می‌رسیم و غروری در ما می‌نشیند که نه اینها که تمام بهشت در ما شوری نمی‌آورد. آنجا که آن روح‌ها به تمام هستی قانع نشده‌اند و می‌خواهند وابستگی‌هایشان بریده شود و راهشان را طی کنند، چگونه می‌توانیم ما بخواهیم که سنگ‌ها و مانع‌ها را در میان راه و در پیشاپیش ما بریزند.
محمد عمار

حجم

۱۰۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۷ صفحه

حجم

۱۰۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۱۴۷ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان