بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اندیشه‌های پنهان | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب اندیشه‌های پنهان اثر علاالدین اسکندری

بریده‌هایی از کتاب اندیشه‌های پنهان

امتیاز:
۴.۷از ۲۱ رأی
۴٫۷
(۲۱)
یکی اینکه این ماده چگونه حرکت کرد تا این جهان به وجود آید؛ زیرا حرکتْ تضاد می‌خواهد، تضادْ عامل حرکت است و تضاد از ترکیب برخوردار است. پس این ماده نیاز به محرک دارد. دیگر اینکه وجودِ محدود به دو چیز نیاز دارد: به حدود و مرزهایی و به حادّ و محدود کننده و مرزبانی. بنابراین این وجود فقیر و نیازمند که هم به محرک، هم به حدود و مرزهایی و هم به حادّ و محدودکننده‌ای نیاز دارد، دیگر نمی‌تواند مبدأ و شروع هستی باشد و همین طور نمی‌تواند حاکم باشد.
منم!
برای هر کار خود یک سؤال داشته باشیم؛ مثلا صبح که از خواب برمی‌خیزیم، علت برخاستن‌مان را از خود بپرسیم و بگوییم بیدار شده‌ام که چه؟ برای چه؟ جواب می‌شنویم برای اینکه صبحانه بخورم. باز سؤال کنیم که چه بشود؟ جواب می‌شنویم برای اینکه نیرویی در من به وجود بیاید. همین‌طورکه چه؟ تا سر کار بروم و پولی به‌دست آورم. که چه؟ تا با آن صبحانهٔ فردا را مهیا کنم! و در نهایت درخواهیم یافت که زندگی‌مان یکنواخت شده، زندگی‌مان شده به دور خود چرخیدن، حرکت در یک مدار بسته، تکرار مکررات و مرگ تدریجی!
shariaty

حجم

۱۹۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۹۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۰,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد