بریدههایی از کتاب اندیشههای پنهان
۴٫۷
(۲۱)
میبینیم افرادی که سرگشته و حیراناند، حتی خود نمیدانند چه میخواهند. افسرده حال و خسته از خواب بلند میشوند؛ با بیحالی و بیانگیزگی دست و رویی میشویند، با همین حال صبحانهای میخورند، میبینند راضی نیستند، چیزی کم دارند اما نمیدانند چه کم دارند. از سر ناچاری سراغ کامپیوتری یا دوستی میروند؛ گپی میزنند اما باز ناراضی و خسته هستند، وجودشان ارضا نمیشود. احساس میکنند غمی دارند، چیزی کم دارند. پارکی میروند، خیابانی میروند، سیگاری میکشند و... اما بالاخره گم شدهٔ خود را نمییابند و فقط به دور خود چرخیده، خسته به خانه باز میگردند و باز فردا همین یکنواختی و تکرار شبگردیهای خسته و مأیوس!
آنها گرفتار سرگردانی و روزمرّگی و تکرار مکرّرات و مرگ تدریجی شدهاند
میـمْ.سَتّـ'ارے
به خودمان دروغ نگوییم. اگر ما دین را از زندگی خود خارج کنیم، آیا زندگیمان تغییری می کند؟ یعنی دیگر نمیخوابیم، از خواب بلند نمیشویم، صبحانه نمیخوریم، درس نمیخوانیم، دانشگاه نمیرویم، سرِ کار نمیرویم، غذا نمیخوریم؟ بنابراین اینها ادّعاهایی بر اساس گمان و دروغهایی بیش نیست.
ما هنوز نیازمان را به خدا و به امام زمان و به معصومین: حتی به اندازهٔ یک لیوان آب در هنگام تشنگی احساس نکردهایم.
Mahdieh Janati
در نهایت درخواهیم یافت که زندگیمان یکنواخت شده، زندگیمان شده به دور خود چرخیدن، حرکت در یک مدار بسته، تکرار مکررات و مرگ تدریجی!
zahra samani
خواستن. ایمان به خدا یعنی خدا را خواستن، یعنی کمبود ما خود خداست نه این که باور داشته باشیم خدا هست و سپس او را وسیله قرار بدهیم برای رسیدن به دنیا و نان و پوشاک و مسکن.
Mahdieh Janati
او از ما به ما نزدیک تر است که ما را به خودمان نشان میدهد و آشنا میکند؛ (نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ).
وقتی او از ما به خودمان نزدیکتر بود، در نتیجه از ما به ما آگاه تر نیز خواهد بود.
sss
وقتی شخصی امیدی مانند امید به قبولی در کنکور دارد، چنین شخصی شبانه روزش صرف درس خواندن، کلاس کنکور رفتن و تست زدن میشود و خواب و بیداری او همه، صرف کنکور خواهد بود؛ یعنی امید او در لحظه لحظهٔ اعمالش آشکار است و بدون این که خود بگوید من امید به قبولی در کنکور دارم، همه، این امید را در اعمالش میبینند و متوجه امید او میشوند، امّا چه شده که امید و رجا به خدا در اعمال ما آشکار نیست؟
Mahdieh Janati
در بینش تکاملی، جهان قبل از انسان است؛ یعنی ماده، حیات، شعور؛ شعور مرحله سوم است.
اما در بینش شناختی؛ یعنی در مرحله معرفتی، انسان مقدم است. به سه دلیل: ۱_ چون جهان در انسان منعکس است. ۲_ انسان پیش از اینکه با جهان در رابطه باشد با خودش است؛ یعنی انسان از خودش عبور میکند تا به جهان برسد. ۳_ آگاهیهای انسان از خودش، آگاهیهای بلاواسطه است اما آگاهیهای انسان از خارج، آگاهیهای با واسطه است، این، ادراکات حضوری است و آن، ادراکات با واسطه. ادراکات حضوری نقد نمیخورد اما ادراکات باواسطه را باید نقادی کرد؛ چون خطای حواس وجود دارد.
منم!
«معرفةُ النّفسِ أنفعُ المَعارفِ»؛ شناخت نفس، بامنفعتترین شناختهاست.
«اُطلبوا العِلمَ ولو بالصّینِ و هو معرفةُ النّفسِ و فیه معرفةُ الرّبِّ»؛ علم را بجویید اگرچه در دورترین نقاط زمین -مانند چین - باشد، و آن علم، شناخت نفس است و در آن، شناخت ربّ و پروردگار نیز هست.
«العَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدرَه وکفَی بالمرءِ جهلا أن لا یعرِفَ قَدرَه»؛ عالم کسی است که قدر و اندازه و ارزش وجودی خویش را میشناسد وبرای جهالت انسان همین بس که قدر و اندازه و ارزش وجودی خود را نشناسد.
«مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد اِنتَهَی اِلی غایةِ کلِّ معرفةٍ و علمٍ»؛ کسی که خودش را شناخت به تحقیق به نهایت هر شناخت و علمی رسیده است.
منم!
و این خداست که نور هستی است. و این خداست که روشنگر پدیده هاست. و این اوست که بر تمامی خلقت، گواه است؛
sss
اصلاً به تعبیر روایات، دنیا بد نیست بلکه کم است و حقیر است و قلیل است
sss
حجم
۱۹۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۹۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۲۱,۰۰۰
تومان