بریدههایی از کتاب محکم در آغوشم بگیر
۳٫۴
(۶۳۷)
«آنچه اهمیت دارد، درستکردنِ اشتباهات است، حتا اگر فقط در حد تمایل به تلاشِ دوباره باشد.»
ـ دبورا بلوم
مشکات
عشق، اوج تکامل و قاطعترین مکانیزم بقا برای بشر است، نه به این دلیل که ما را تحریک میکند تا جفتگیری و تولیدمثل کنیم، ما بدون عشق هم قادر به این کار هستیم! بلکه چون عشق ما را به سمتی میکشانَد که از نظر احساسی با اندکافرادِ ارزشمندِ دیگری پیوند بخوریم که به ما پناهگاهی امن در برابر طوفانهای زندگی عرضه میکنند. عشقْ محافظِ ماست و طراحی شده تا حفاظتِ احساسی فراهم کند و ما بتوانیم با ناملایماتِ زندگی کنار بیاییم.
این محرک برای دلبستگیِ احساسی ـ تا کسی را پیدا کنیم که بتوانیم برگردیم و به او بگوییم «محکم در آغوشم بگیر» ـ در ژنها و بدنِ ما قرار گرفته است. عشق مثل میل به غذا، پناهگاه یا رابطه، پایهای برای زندگی، سلامتی و شادی است. ما به دلبستگیِ احساسی به افرادِ اندکِ دیگری نیاز داریم که قابل تعویض نیستند تا از نظر فیزیکی و ذهنی سالم بمانیم.
narges
عشق شاید بهترین سازوکارِ بقای بشر باشد و به همین دلیل است که احساس قطع پیوندِ عاطفی از کسی که دوستش داریم و بیربطشدن به او برای ما بهشدت ترسآور و تنفربار است. برای همین است که باید سعی کنیم رابطهمان را با آن شخص حفظ کنیم و در این مسیر سعی میکنیم رفتارهایی از خود نشان بدهیم که طرف مقابل به حرکت بیاید و واکنش نشان بدهد. احساسِ نیاز به ایجادِ پیوندِ عاطفی با کسی که او را نزدیکِ خود میخواهیم، یکی از اولویتهای بزرگ ماست که شاید بیشتر از میل به خوراک و آمیزش بر ما حکم میراند. اتفاقاتی که در دفتر کار من میافتاد، همه نشان میداد که انسان چقدر به برقراریِ رابطهٔ عاطفی با عزیزانش نیاز دارد و این یکی از غرایزِ ناظر به بقاست که از گهواره تا گور همراه ماست
faraneh
تمام دعواهای زنوشوهری بازپردازیِ این چند سؤال است: آیا حواست به من هست؟ آیا به من اهمیت میدهی؟ آیا وقتی صدایت کنم یا به تو نیاز داشته باشم به کمکِ من میآیی؟
faraneh
عشق تواناییِ بیکرانی در کمک به بهبودِ زخمهای ویرانگر دارد؛ زخمهای ویرانگری که گاهی زندگی به ما میزند.
Ali Behforouz
: «من هیچوقت نسبت به این وضعیت آگاه نبودم، فقط میدونستم اون به من نزدیک نیست و بهم توجه نمیکنه. حالا میبینم که تمام این مدت داشتم اونو آزار میدادم و اون سعی میکرده منو آرام کنه. من وقتی امیدم رو از دست میدم، به آدما حمله میکنم، چون راهِ دیگهای برای دریافتِ توجه بلد نیستم.»
melika1377
جیمی زنی بود که هر لحظه از شوهرش عصبانی میشد و بیشتر از قبل انتقاد میکرد و باعث میشد هیو ساکتتر شود. بعد از اینکه بارها و بارها از هیو خواستم حرف بزند، گفت زیرِ بارِ این سکوت، غصهدار است و احساسِ شکست میکند. کسی که غصهدار است گوشهگیر میشود و بابتِ آنچه از دست داده، سوگواری میکند. درواقع هیو با این کار، مشغول سوگواری بالاسرِ جنازهٔ عشق و علاقهای بود که به همسرش داشت و البته هرچه او بیشتر درها را روی خودش و همسرش میبست، همسرش بیشتر مایل بود به خلوتِ او راه پیدا کند. شکایت و عصبانیت جیمی باعث سکوت و احساسِ شکستِ شوهرش ـ هیو ـ میشد و سکوتِ هیو باعثِ توقع و عصبانیتِ بیشترِ جیمی. هر دو در این دورِ باطل گرفتار شده بودند و آنرا ادامه میدادند
melika1377
زوال ارتباط زناشویی زمانیست که پاسخهای صمیمی و محبتآمیز بین زنوشوهرها قطع میشود، نه وقتیکه با هم دعوا میکنند. چون دعوا معلولِ بروزِ بیمحبتی و سردی است، نه علتِ آن.
melika1377
وقتی بدانیم کسی که او را دوست داریم به ما نزدیک است یا هر وقت او را بخواهیم به ما نزدیک میشود، احساس ارزشمندی و اعتمادبهنفس میکنیم. تا وقتی کسی باشد که بتوانیم روی او حساب کنیم و احساس تنهایی نکنیم، جهان هم برای ما امنتر و آرامتر است.
راضیه بهرامی
رابطهٔ جنسیِ اطمینانبخش زمانی پیش میآید که میخواهیم مطمئن شویم طرف مقابلمان مشتاق بوده و برایمان ارزش قائل است، اینکه رابطهٔ جنسی فقط بهانهای برای کنارِهمبودن است. هدف از این نوع رابطه برطرفکردنِ ترسهای پیوندِ عاطفی است.
شاداب
حجم
۲۸۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۱ صفحه
حجم
۲۸۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۱ صفحه
قیمت:
۵۴,۰۰۰
۲۷,۰۰۰۵۰%
تومان