بریدههایی از کتاب محکم در آغوشم بگیر
۳٫۴
(۶۳۷)
کیفیت رابطهٔ عاشقانهٔ ما نشان میدهد که چقدر از نظر ذهنی و احساسی سالم هستیم. ما در بیشترِ جوامع مرفهمان، اضطراب و افسردگیِ مُسری داریم. تضاد با انتقادِ خصومتآمیز از طرف عزیزان، تردیدهامان نسبت به خودمان را افزایش میدهد و حسی از درماندگی به وجود میآوَرَد که آغازگرِ افسردگیست. ما به کسب اعتبار از سوی عزیزانمان نیاز داریم. محققان میگویند آشفتگیِ ازدواجی خطر افسردگی را ده برابر میکند!
من زنده ام و غزل فکر میکنم
فشار و اندوه در رابطه بهشکل معکوس بر سیستمهای ایمنی و هورمونیِ ما و حتا تواناییمان در بهبود تأثیر میگذارد.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
«رنجْ مسلم است... و رنجکشیدن بهتنهایی، غیرقابلتحمل.»
من زنده ام و غزل فکر میکنم
تنهایی فشار خون را تا جایی بالا میبَرَد که خطر حملهٔ قلبی و سکته دوبرابر میشود.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
وقتی حس میکنیم بهشکل بیخطری به شریک زندگیمان پیوند خوردهایم، راحتتر با آسیبهایی که گاهی به ما وارد میکند کنار میآییم و وقتی از دستش عصبانی میشویم، احتمال کمتری وجود دارد که تهاجمی برخورد کنیم.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
نتیجهٔ کلی: حسی از ارتباط ایمن بین شرکای رمانتیک، کلید روابط عاشقانهٔ مثبت و منبع عظیم قدرت برای افرادیست که در این روابط قرار دارند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
بزرگسالان در جوابهاشان از نیاز به نزدیکیِ احساسی از سوی شریک زندگیشان حرف زدند و اینکه وقتی ناراحت هستند اطمینان خاطر میخواهند که شریک زندگیشان واکنش نشان میدهد و وقتی احساس استیصال و فاصله از عزیزشان دارند، آشفته میشوند و وقتی میدانند فرد موردعلاقهشان در کشفِ دنیا پشتشان است، اعتمادبهنفس بیشتری پیدا میکنند. آنها به شیوههای متفاوتِ برخورد با شرکای زندگیشان هم اشاره کردند. وقتی به شریک زندگیشان اعتماد داشتند، میتوانستند بهسادگی بروند سراغش و ارتباط برقرار کنند. اما وقتی احساس ناامنی داشتند، مضطرب، عصبی و کنترلگر میشدند یا از ارتباط با یکدیگر خودداری کرده و فاصلهشان را از هم حفظ میکردند؛ درست همان چیزیکه بالبی و اینزورث دربارهٔ مادران و بچهها متوجه شده بودند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
کیفیتِ ارتباط با عزیزان و محرومیتِ احساسیِ زودهنگام، کلیدِ رشدِ شخصیت و شیوهٔ همیشگیِ یک فرد برای ارتباط با دیگران است.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
در دهههای سی و چهل، در راهروهای بیمارستانهای امریکایی، بچهیتیمهایی که از نوازش و تماس احساسی محروم بودند، دستهدسته جان میدادند.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
عشق ما را به سمتی میکشانَد که از نظر احساسی با اندکافرادِ ارزشمندِ دیگری پیوند بخوریم که به ما پناهگاهی امن در برابر طوفانهای زندگی عرضه میکنند. عشقْ محافظِ ماست و طراحی شده تا حفاظتِ احساسی فراهم کند و ما بتوانیم با ناملایماتِ زندگی کنار بیاییم.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
حجم
۲۸۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۱ صفحه
حجم
۲۸۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۱ صفحه
قیمت:
۵۴,۰۰۰
۲۷,۰۰۰۵۰%
تومان