بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق (مجموعه‌ی آنچه گذشت جلد اول) | طاقچه
تصویر جلد کتاب مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق (مجموعه‌ی آنچه گذشت جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق (مجموعه‌ی آنچه گذشت جلد اول)

نویسنده:وحید خضاب
امتیاز:
۴.۵از ۱۵ رأی
۴٫۵
(۱۵)
توجه داشته باشید کی دارد خلاف می‌کند به اسم اسلام، کی دارد خرابکاری می‌کند به اسم اسلام؛ اگر عمامه سرش است بزنیدش کنار، خود معمّمین بزنندشان کنار؛ اگر توی پاسدارهاست، پاسدارهای مسلّح مسلِم ـ اسلامی ـ که همه زحمت را به عهده دارند بزنندشان کنار؛ اگر در ارتش است، ارتشی‌ها بزنندشان کنار؛ ژاندارمری است، آن‌ها بزنند؛ توی بازار است، بازاری‌ها بزنندشان کنار؛ توی کارخانه‌هاست، آن‌ها بزنندشان کنار. این‌ها در هر جایی می‌خواهند یک نفوذی بکنند و یک افسادی بکنند به اسم اسلام و این خطر است برای نهضت شما. با اسم «اسلام» می‌خواهند این اسلام را در بین مردم خود مملکت، مشوّه نمایش بدهند، بد صورتش نمایش بدهند.... کسانی که با اسم اسلام می‌آیند و می‌خواهند خرابکاری بکنند و مثلًا، یک کارهای زشتی بکنند و خلاف اسلام بکنند، بدانید این‌ها اسلامی نیستند، این‌ها ضد اسلام هستند، ضد انقلاب هستند، نفوذ کرده‌اند در بین جمعیت‌ها...
نون صات
از نظر اعضای سازمان، مارکسیسم ـ لنینیسم هم «علم» بود، درست مانند شیمی یا فیزیک یا هر علم دیگر و لذا پذیرفتن مارکسیسم ـ لنینیسم از دید آن‌ها نه تنها منافاتی با اسلام نداشت بلکه عین آن و در مسیر تحقق اهداف اسلام بود. خصوصاً که این علم، علم مبارزه هم محسوب می‌شد و نشان می‌داد چگونه می‌توان انقلاب را ایجاد کرد و در آن پیروز شد.
احسان رضاپور
انقلاب اسلامی حماسه‌ای است ولایی، که به‌هیچ‌وجه با تفکرات شرقی و غربی یا اندیشه‌های مادی قابل قیاس نیست، خروش فطرت است، که فقط تبیین آن هر انسان بیداردلی را مکلّف می‌سازد به تحول و حماسه‌ساز بودن.
narges
ذهنیت‌ها در مورد خود سازمان هم فضایی خیالی ایجاد کرده بود. قبل از دستگیری، یک سری نظرخواهی از بچه‌ها شد که آقا تو فکر می‌کنی سازمان چند عضو دارد؟ یک نفر گفته بود: “۵ میلیون نفر!” در این نظرخواهی کمترین میزانی که گفته بودند پنجاه هزار نفر بود؛ درحالی‌که در آن زمان سازمان ۱۵۰ نفر عضو داشت!»
مامانِ لیلی و مهتاب و ارغوان
وقتی مجاهدین خلق در خرداد ۶۰ بر روی نظام و مردم طرفدار آن اسلحه کشیدند، گمان داشتند که می‌توانند به سرعت نظام را طی یک «ضربه» منهدم و ساقط کنند. وقتی این مسئله جواب نداد، به کشتن سران نظام روی آوردند و پس از آن با توجیه «نابود کردن بدنه سرکوبگر» و «قطع سرانگشتان اختناق و ارتجاع» شروع به کشتن افراد «حزب‌اللهی» و طرفدار نظام نمودند. به این ترتیب بود که آمار وحشتناک ولی واقعی ۱۶۰۰۰ شهید ترور رقم خورد.
narges
حسین شیخ الحکما در همین باره گفته است: «اولین خط تروریستی که اوج درماندگی منافقین نشانمی‌دهد این است که: «تمامی مکان‌ها و مغازه‌ها، دست فروشی‌ها و ماشین‌هایی که عکس‌های امام، شهید بهشتی، شهید آیت و کلاَ مقامات جمهوری اسلامی را داشته باشند می‌بایست ترور و منهدم بشوند.»»
narges
همواره علیه هر حقّی که برپا گشته دشمنانی صف‌آرایی نموده و هرگاه ندای حاکمیت توحید سربرآورده؛ عده‌ای عنودِ آن حاکمیت گشته و به طُرق مختلف مانع رشد و ترویج توحید در عالم شده‌اند. اساس، مسئله توحید است و تکلیفی که انسان را از بارگاه فطری خود بر آن می‌دارد تا در توصیف و ترویجش بکوشد، لاکن دشمنان توحید همواره بوده و هستند تا این رویه مخدوش و ممنوع گردد.
narges
بنیانگذاران سازمان، با توجه به موارد پیش گفته و با توجه به تحلیلی که از تاریخ ایران و سیر مبارزات داشتند و با توجه به نگاه روشنفکرانه‌شان به دین، اسلام عرضه شده تا آن روز توسط روحانیت را اسلام اصیل نمی‌شمردند
احسان رضاپور
مسئولین قبلی سازمان چرا سؤالات و مشکلات اعضا را در خصوص آنچه حضرت علی درباره «زن» در نهج‌البلاغه گفته و آنچه در قرآن در این مورد آمده، با سکوت برگزار می‌کرده‌اند؟ آیا مطالبی که در قرآن و نهج‌البلاغه در مورد «زن» آمده، شما را قانع می‌کند؟
احسان رضاپور
از طرف دیگر سازمان مدعی بود نظام با چنین بی‌پشتوانگی ای برای حفظ خود نیاز به حفظ اختناق دارد و برای حفظ اختناق هم لازم است زمینه سرکوب و بهانهٔ فشار بر مردم (و یا منحرف کردن اذهان آن‌ها از فشار موجود) را در دست داشته باشد و آن هم چیزی نیست جز موضوع جنگ. طبق این تحلیل، سازمان ادعا می‌کرد موجودیت نظام دو پایه دارد: ۱. حفظ اختناق ۲. ادامه جنگ؛ و بین این دو هم رابطه مستقیم برقرار است؛ در مواردی جنگ به عنوان «سرپوش اختناق» عمل می‌کند و در مواردی به عنوان «عامل و بهانه اختناق».
narges
سازمان معتقد بود نظام جمهوری اسلامی پشتوانه مردمی ندارد و بسیاری از مردم عمیقا با آن مخالف‌اند و در طرف مقابل، سازمان مجاهدین خلق را به عنوان قهرمان حقیقی و نماینده واقعی خود و تنها آلترناتیو و جایگزین مقبول جمهوری اسلامی پذیرفته‌اند، ولی آنچه باعث می‌شود تا مردم علیه نظام دست به اقدامی نزنند، «اختناق» است و اگر این اختناق شکسته شود مردم حتماً با سازمان علیه نظام همکاری خواهند کرد.
narges
دیدارهای رجوی با صدام و مقامات بلندپایه عراقی و ابراز مودت‌های دو طرفه در کنار حجم انبوه جاسوسی‌های حساس و مفید سازمان برای عراق و در کنار آن امکانات انبوه اهدایی صدام به سازمان، این دو را هرچه بیشتر به هم نزدیک می‌کرد و همین موجب شد تا هم رجوی و هم صدام به فکر ارتقای مدار این روابط بیفتند: تشکیل یک ارتش نظامی، متشکل از نیروهای سازمان و امکانات عراق برای انجام جنگ کلاسیک علیه ایران.
narges
در رابطه با خط کلی می‌گفتند که «سازمان در خطر است پس باید به هر کاری که می‌توانید برای نجات سازمان دست بزنید» و در این رابطه، کشتار مردم را به این شکل توجیه می‌کنند: «از هر ۵۰ نفر اگر ۳۰ نفر مردم عادی کشته شوند اشکالی ندارد.” البته باید بگویم که هر ۵۰ تن مردم عادی هستند ولی مقصود منافقین این است که بیست، سی نفر حزب‌اللهی باشند و یا حداقل عکس امام را داشته باشند. سی تن دیگر از مردم عادی باشند اشکالی ندارد چون انقلاب ما احتیاج به خون دارد!
narges
از نظر سازمان بدنهٔ سرکوبگر نظام تنها شامل سپاه نمی‌شد بلکه تمامی اعضای نهادهای انقلابی و حتی کسانی که در نماز جمعه و فعالیت‌های بسیج شرکت می‌کردند هم جزو این بدنهٔ سرکوبگر قلمداد می‌گشتند. حتی از این بالاتر، هر کس در محل کسب خود یا در کیف پولش عکسی از سران نظام داشت یا ظاهرش نشان می‌داد «حزب‌اللهی» است (یعنی محاسن به چهره داشت و یا پیراهن خود را بر روی شلوار می‌انداخت) جزو بدنهٔ سرکوبگر نظام تعریف می‌شد و باید به «آتش خشم خلق» می‌سوخت و از سر «راه انقلاب» برداشته می‌شد.
narges
مسئولین سازمان سخت در تلاش بودند روند قضایا طوری پیش برود که آنان بعدها بتوانند نشان دهند «مجبور» به شورش مسلحانه ضد نظام شده‌اند. در همین راستا، در این برهه مسعود رجوی و موسی خیابانی مکرراً مصاحبه کرده و اعلام می‌نمودند به طور مستمر از جانب «ارتجاع» و «چماقدارهای وابسته (به نظام)» مورد هجوم واقع می‌شوند و تا به حال «خویشتنداری انقلابی» کرده‌اند ولی «صبر» آن‌ها حدی دارد و هر آن ممکن است «سازمان» نتوانند خشم اعضا را کنترل کرده و «اعضا» دست به مقابله بزنند.
narges
کسانی که روزی در پی حمایت از امام و انقلاب و نظام و برای ضدیت با امپریالیسم جذب سازمان شده بودند، حالا بدل شده بودند به نیروهای کاملاً ضد نظام با کینه‌ای عمیق نسبت به آن (و حتی نسبت به هر فردی که نظام را دوست می‌داشت).
narges
یکی از اعضای سازمان هم بعدها اعتراف کرد برای ریختن مشروعیت نظام و جدا کردن مردم از آن، طرح مسئلهٔ شکنجه و تبلیغ روی آن، جزو خطوط اساسی (و بلکه خط اصلی) سازمان بوده است: «چنانچه این تاکتیک مؤثر افتد بخش‌هایی از مردم سنتی، روشنفکران، نویسندگان و آزادگان از نظام کنده خواهند شد... همچنان که در فاز نظامی در زندان خط این بود که با سیگار یا چاقو کمر و پای خود را بسوزانیم و یا مجروح کنیم (تا مدعی شویم این‌ها آثار شکنجهٔ نظام است)، در فاز سیاسی، سازمان از این خط به دفعات استفاده می‌کرد.»
narges
یکی از تلاش‌های پیگیر مجاهدین خلق، مانور بر روی این بحث بود که نظام، مخالفینش خصوصاً اعضای دستگیرشدهٔ سازمان را شکنجه می‌کند. این یکی از رئوس تبلیغات سازمان را تشکیل می‌داد. در یکی از تحلیل‌های درون‌گروهی سازمان که بعدها به دست دادستانی انقلاب افتاد صریحاً آمده بود: «ما باید مشروعیت سیستم را در میان مردم و جامعه بریزیم. و این مسئله مثل درخت توتی است که باید آن را بتکانیم.»
narges
بود که علاوه بر ایجاد شکاف در مسئولین نظام و تضعیف آن در راستای تسهیل براندازی، می‌توانستند با پوشش بنی‌صدر، نوعی حمایت رسمی در پس خود داشته باشند تا اهداف نهایی‌شان (زمینه‌سازی براندازی) را به صورت کم‌دردسرتری پیش ببرند. ضمناً مجاهین خلق با این روش می‌توانستند سخنان خود را از دهان مسئولان نظام (آن هم کسی در حد رئیس‌جمهور) پخش کنند و بدین ترتیب زمینه کسب حقانیت و جذب نیروی بیشتر برای آنان فراهم می‌آمد.
narges
سازمان در این دوره درحالی‌که بخش‌های زیادی از خاک میهن عزیز در چنگ اشغالگران بود مدام اعلام می‌کرد حاضر است برای انجام وظیفهٔ ملی و اسلامی به جبهه برود منت‌ها به این شرط که فعالیتش تحت پرچم سازمان مجاهدین خلق باشد! در عمل هم وقتی برخی نیروهای سازمان به جبهه رفتند، پس از مدتی مشخص شد فعالیتشان بیشتر تبلیغاتی است و منجر به ضربه خوردن عملیات‌های نظامی (که یکدستی در آن ضرورت دارد) می‌شود. چندی بعد هم مشخص شد یکی از فعالیت‌های سازمان در جبهه، سرقت سلاح و وسایل نظامی و انتقال آن به مراکز مخفی خود بوده است.
narges

حجم

۳۴۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

حجم

۳۴۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

قیمت:
۸۵,۰۰۰
۴۲,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد