بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اسلام و نیازهای زمان (جلد ۱) | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب اسلام و نیازهای زمان (جلد ۱)

بریده‌هایی از کتاب اسلام و نیازهای زمان (جلد ۱)

نویسنده:مرتضی مطهری
انتشارات:انتشارات صدرا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۱۳ رأی
۴٫۶
(۱۳)
اینها برای این است که ما درک بکنیم که دین اسلام چگونه خودش خودش را با احوال و اوضاع مختلف تطبیق می‌دهد، نه اینکه ما آن را تطبیق بدهیم. البته یک کارهایی است که ما از پیش خود می‌خواهیم بکنیم ـ همان‌طور که عرض شد ـ مثل اینکه حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل را از اذان برداریم و چیز دیگری جایش بگذاریم یا نماز را به ترکی بخوانیم. اینها جهالت است. یک حسابهایی است که خود اسلام آنها را در متن خودش گنجانده است. ما باید متفقّه باشیم، بصیر باشیم، از همان حسابها استفاده کنیم و بهره‌مند شویم.
golab
این پیوندی که میان عقل و دین اسلام هست، در مورد هیچ دینی وجود ندارد. شما از علمای هر دین دیگری بپرسید چه رابطه‌ای میان دین و عقل هست، می‌گویند هیچ، اصلاً عقل را با دین چه کار؟! مسیحیت از تثلیث شروع می‌شود و در این مورد حرفی می‌زنند که اگر بگوییم با عقل جور در نمی‌آید، می‌گویند در نیاید. آنها وقتی می‌گویند ایمان و تعبد، مقصودشان پشت پا به عقل زدن و تسلیم کورکورانه در مقابل دین است. در اسلام تسلیم کورکورانه و تسلیمی که ضد عقل باشد نیست. البته تسلیمی که مافوق عقل باشد هست به همین معنا که عرض کردم، که آن خودش مطابق حکم عقل است. عقل هم می‌گوید جایی که اطلاعی نداری حرف بزرگتر را بپذیر.
golab
لهذا علما دو قاعده که عکس یکدیگرند، بیان کرده و اسم آنها را قاعده ملازمه گذاشته‌اند. می‌گویند بین حکم عقل و حکم شرع همیشه تلازم است؛ یعنی هرچه را که عقل حکم به لزوم آن بکند دین هم حکم به لزوم آن می‌کند و هرچه را که دین حکم به لزوم آن بکند عقل هم حکم می‌کند، به این معنی که اگر عقل یک مصلحتی را کشف کرد (کشف یقینی و قطعی نه کشف احتمالی و گمانی) در اینجا باید حکم بکنیم که حتما اسلام دستورش همین است ولو آن دستور به ما نرسیده باشد. فقها، دارند مواردی که فتوا می‌دهند و حال آنکه دلیل نقلی از ناحیه شارع نرسیده است. فقط از باب اینکه عقل این‌جور حکم می‌کند فتوا می‌دهند.
golab
یکی از مسائلی که از صدر اول اسلام در میان مسلمین مطرح بوده این است که در این دین دستوری که تعبد محض باشد، یعنی خالی از هر مصلحت و حکمتی و صرفا یک دستور اختراعی محض باشد، وجود ندارد. باید کلمه «تعبد» را معنی بکنم. معنی تعبّد تعبد به این معنی است که ما نباید این‌طور باشیم که تا حکمت دستوری را کشف نکرده‌ایم، به آن عمل نکنیم. ما باید متعبد باشیم، به این معنی که باید به هر دستوری که ثابت شد از ناحیه دین است عمل کنیم، خواه اینکه حکمتش را فهمیده باشیم یا نفهمیده باشیم. ولی از ناحیه خود دین تعبد محض وجود ندارد، به این معنی که هیچ دستوری که خالی از حکمت و مصلحت باشد وجود ندارد. هر دستوری به واسطه یک حکمتی است.
golab
یکی از دستورهایی که در دین مقدس اسلام هست، دستور تفقّه است. تفقّه همان معرفت به معارف و احکام و دستورهای دین است، نه معرفت سطحی بلکه معرفت عمقی. دستور تفقّه می‌رساند که در دین مقدس اسلام خاصیتی وجود دارد که آن خاصیت با تفقّه روشن می‌شود؛ یعنی در دستورات این دین، ظاهرهایی هست و باطنهایی. البته اشتباه نشود، اینکه کلمه ظاهر و باطن می‌گوییم در حدود همان مسائلی است که دیشب عرض کردم و امشب هم نمونه‌هایی عرض می‌کنم. این دین، تفقّه‌پذیر و به تعبیر دیگر اجتهادپذیر است. اجتهادپذیری یا تفقّه‌پذیری این دین فرع بر این است که یک عمقی در دستورات آن و یک جریانهای مخفی در آن وجود داشته باشد که با نیروی تفقّه و اجتهاد می‌توان آنها را درک کرد.
golab
از خصوصیات اسلام است که اموری را که به حسب احتیاج زمان تغییر می‌کند یعنی حاجتهای متغیر را متصل کرده به حاجتهای ثابت؛ یعنی هر حاجت متغیری را بسته است به یک حاجت ثابت. فقط مجتهد و متفقّه می‌خواهد که این ارتباط را کشف کند و آنگاه دستور اسلام را بیان نماید. این همان قوّه محرکه اسلام است.
golab
یکی از رفقا نقل می‌کرد که من یک وقتی گرفتاری بسیار شدیدی داشتم. برای انجام یک کار خیلی کوچک که اصلاً زحمت هم نداشت ولی برای من ارزش فوق‌العاده‌ای داشت، به یکی از رفقا مراجعه کردم. او در جواب گفت که من الآن باید به نماز جماعت بروم. اگر در اینجا انسان بگوید اسلام که این همه به نماز جماعت توصیه کرده است ارزش قضای حاجت یک مسلمان را از بین برده است، این غلط است. مگر برای خدا فرق می‌کند که ما نماز تنها بخوانیم یا نماز جماعت؟ اسلام که گفته است نماز با جماعت خوانده شود برای این است که مردم در آن حالی که حالت روحانیت و معنویت است، چشمشان به صورت یکدیگر بیفتد و به اوضاع یکدیگر رسیدگی کنند. اینکه گفته‌اند اگر نماز را به جماعت بخوانید این مقدار ثوابش زیاد می‌شود، برای این است که شما را به یکدیگر مهربانتر می‌کند، در قضای حوایج یکدیگر ساعی‌تر می‌کند؛ یعنی نماز را به جماعت خواندن، پوسته‌ای است که مغزی در آن نهفته است. مغز آن، عواطف اجتماعی و علاقه‌مند بودن به سرنوشت دیگران است. اینها دلالت می‌کند بر اینکه اسلام پوستی دارد و مغزی، ظاهری دارد و باطنی. پس تفقّه لازم دارد. تفقّه این است که انسان معنی را به دست بیاورد.
golab
قرآن کریم تعبیری دارد: وَ ما کانَ الْمُؤْمِنونَ لِینْفِروا کافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهوا فِی الدّین. در تفسیر این آیه بحثهایی است. ترجمه‌اش این است: مؤمنین چنین نیستند که همه‌شان یکجا کوچ کنند. چرا از هر فرقه گروهی کوچ نمی‌کنند برای اینکه در امر دین تفقّه پیدا کنند؟ مقصود از اینکه مؤمنین چنین نیستند که یکجا کوچ کنند چیست؟ یعنی برای چه کوچ کنند؟ برای اجتهاد. قرآن این هدف را به این تعبیر ذکر کرده است: لِیتَفَقَّهوا فِی الدّین که از هر فرقه‌ای، طایفه‌ای در دین تفقّه پیدا کنند. قرآن مسئله‌ای را طرح کرده است به نام تفقّه در دین. این کلمه معنایی بالاتر از معنای علم دین می‌فهماند. یک علم دین داریم، یک تفقّه در دین. علم یک مفهوم وسیعی است، هر دانستنی را علم می‌گویند. ولی تفقّه به طور کلی در هر موردی استعمال نمی‌شود. تفقّه در جایی گفته می‌شود که انسان یک دانش عمیقی پیدا کند، یعنی علم سطحی علم هست ولی تفقّه نیست. راغب اصفهانی می‌گوید: «اَلتَّفَقُّهُ هُوَ التَّوَسُّلُ بِعِلْمٍ ظاهِرٍ اِلی عِلْمٍ باطِنٍ» تفقّه این است که انسان از ظاهر باطن را کشف کند، از پوست مغز را دریابد؛ از آنچه که به چشم می‌بیند و حس می‌کند، آنچه را که حس نمی‌کند درک کند. معنای تفقّه در دین این است که انسان دین را سطحی نشناسد؛ یعنی در دین، روحی هست و تنی، در شناختن دین تنها به شناختن تن اکتفا نکند.
golab
قرآن کریم تعبیری دارد: وَ ما کانَ الْمُؤْمِنونَ لِینْفِروا کافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهوا فِی الدّین. در تفسیر این آیه بحثهایی است. ترجمه‌اش این است: مؤمنین چنین نیستند که همه‌شان یکجا کوچ کنند. چرا از هر فرقه گروهی کوچ نمی‌کنند برای اینکه در امر دین تفقّه پیدا کنند؟ مقصود از اینکه مؤمنین چنین نیستند که یکجا کوچ کنند چیست؟ یعنی برای چه کوچ کنند؟ برای اجتهاد. قرآن این هدف را به این تعبیر ذکر کرده است: لِیتَفَقَّهوا فِی الدّین که از هر فرقه‌ای، طایفه‌ای در دین تفقّه پیدا کنند. قرآن مسئله‌ای را طرح کرده است به نام تفقّه در دین. این کلمه معنایی بالاتر از معنای علم دین می‌فهماند. یک علم دین داریم، یک تفقّه در دین. علم یک مفهوم وسیعی است، هر دانستنی را علم می‌گویند. ولی تفقّه به طور کلی در هر موردی استعمال نمی‌شود. تفقّه در جایی گفته می‌شود که انسان یک دانش عمیقی پیدا کند، یعنی علم سطحی علم هست ولی تفقّه نیست. راغب اصفهانی می‌گوید: «اَلتَّفَقُّهُ هُوَ التَّوَسُّلُ بِعِلْمٍ ظاهِرٍ اِلی عِلْمٍ باطِنٍ» تفقّه این است که انسان از ظاهر باطن را کشف کند، از پوست مغز را دریابد؛ از آنچه که به چشم می‌بیند و حس می‌کند، آنچه را که حس نمی‌کند درک کند. معنای تفقّه در دین این است که انسان دین را سطحی نشناسد؛ یعنی در دین، روحی هست و تنی، در شناختن دین تنها به شناختن تن اکتفا نکند.
golab
اتفاقا اجتهاد جزء مسائلی است که می‌توان گفت روح خودش را از دست داده است. مردم خیال می‌کنند که معنی اجتهاد و وظیفه مجتهد فقط این است که همان مسائلی را که در همه زمانها یک حکم دارد رسیدگی کند، مثلاً در تیمم آیا یک ضربه بر خاک زدن کافی است یا حتما باید دو ضربه بر خاک زد؟ یکی بگوید اقوی یک ضربه کافی است و دیگری بگوید احوط دو ضربه بر خاک بزند، یا مسائلی از این قبیل، در صورتی که اینها اهمیت چندانی ندارد. آنچه اهمیت دارد مسائل نو و تازه‌ای است که پیدا می‌شود و باید دید که این مسائل با کدام یک از اصول اسلامی منطبق است. بوعلی هم لزوم اجتهاد را روی همین اساس توجیه می‌کند و می‌گوید به همین دلیل در تمام اعصار باید اجتهاد وجود داشته باشد.
golab
سخن اقبال و سخن ابن‌سینا درباره اجتهاد این مرد جمله‌ای دارد که من به مناسبت این جمله خواستم اسمی از او برده باشم. این جمله درباره اجتهاد است. می‌گوید: «اجتهاد قوّه محرکه اسلام است». شما یک اتومبیل را می‌بینید حرکت می‌کند. این اتومبیل تا یک نیرویی نباشد که آن را به حرکت درآورد، ممکن نیست حرکت کند. جمله دیگری هست از بوعلی سینا که در کتاب شفا بحث جامعی راجع به اصول اجتماعی و اصول خانوادگی دارد، می‌گوید: حوایجی که برای زندگی بشر پیش می‌آید بی‌نهایت است. اصول اسلام ثابت و لایتغیر است و نه تنها از نظر اسلام تغییرپذیر نیست، بلکه اینها حقایقی است که در همه زمانها باید جزء اصول زندگی بشر قرار گیرد، حکم یک برنامه واقعی را دارد؛ اما فروع الی ما لا نهایه. می‌گوید به همین دلیل اجتهاد ضرورت دارد؛ یعنی در هر عصر و زمانی باید افراد متخصص و کارشناس واقعی باشند که اصول اسلامی را با مسائل متغیری که در زمان پیش می‌آید تطبیق کنند؛ درک نمایند که این مسئله نو داخل در چه اصلی از اصول است.
golab
او می‌گوید پدرم یک جمله‌ای به من گفت که آن جمله برایم درس شد. یک روز صبح مشغول تلاوت قرآن بودم. پدرم گفت: چه می‌کنی؟ گفتم: قرآن می‌خوانم. گفت: قرآن را آنچنان بخوان که گویی وحی بر تو نازل شده است. همین جمله مثل نقشی که روی سنگ کنده باشند در دلم اثر گذاشت و از آن به بعد به هر آیه‌ای که رسیدم، تا تأمل و تدبّر نکردم رد نشدم.
golab
ما معتقدیم که زمان تکامل پیدا می‌کند ولی به سوی عدالت و اعتدال؛ خودش می‌رود نه اینکه علل اقتصادی، دنیا را عوض می‌کند. علل اقتصادی یکی از علل مؤثر در کار بشر است؛ یعنی در زندگی بشر عوامل زیادی باید وجود داشته باشد، یکی از آنها علل اقتصادی است. این عوامل هم باید به یک نسبت معین وجود داشته باشد. اگر آن نسبت محفوظ باشد، جامعه سالم است و اگر نباشد، جامعه بیمار است.
golab
می‌گویند بشر اولیه به اشتراک زندگی می‌کرده و بعد تحت تأثیر علل اقتصادی افرادی پیدا شدند که توانستند عده‌ای را دور خود جمع کنند و فئودالیسم به وجود آمد، بعد فرزند دیگری به وجود آمد که همین سرمایه‌داری باشد. سرمایه‌داری در اثر تکامل ابزار تولید اساسا نمی‌تواند باقی بماند و تبدیل به اشتراکیت می‌شود. و لهذا می‌گویند اشتراکیت را از طریق علمی جستجو کنید یعنی از طریق جبر زمان، نه اینکه عدالت آن را ایجاب می‌کند.
golab
از نظر کسانی که تاریخ را این‌طور مادی تفسیر می‌کنند، عدالت مفهومی ندارد. شما اگر کلمات خود مارکس و مارکسیستهای واقعی را بخوانید، می‌بینید اینها با اینکه به قول خودشان طرفدار کارگرند اما هرگز دم از عدالت نمی‌زنند. می‌گویند اشتراکیت، اما نه به دلیل اینکه اشتراکیت موافق با عدالت است. کسانی را که طرفدار عدالت هستند از طریق اشتراکیت، تخطئه می‌کنند و آنها را سوسیالیستهای خیالی می‌نامند. معتقد به سوسیالیسمی هستند که منشأش عدالت نیست بلکه منشأش جبر زمان است، یعنی اوضاع اقتصادی جبرا جامعه را سوسیالیستی بکند.
golab
پس جبر زمان ـ که این کلمه را توده‌ای‌ها به دهان دیگران انداخته‌اند ـ به معنای اینکه تمام مقدّرات بشر را اقتصاد تعیین می‌کند، حرف درستی نیست؛ عرض کردم به دلیل اینکه آن تفسیری که آنها درباره انسان کرده‌اند غلط از آب درآمده است و دیگر امروز شما در میان فیلسوفهای آزادفکر دنیا ولو مادی‌مسلک باشند، نمی‌توانید کسی را پیدا کنید که انسان را ماشین اقتصادی بداند.
golab
مکتب مادی دیگری پیدا شد و حرف دیگری زد. مارکس و دیگران گفته بودند مایه همه چیز و مایه تمام تجلّیات بشر شکم است. فروید، این روان‌شناس اتریشی، آمد و یک فرضیه دیگر آورد، گفت نه، مبدأ تمام فعالیتهای انسان امور جنسی است، امور مادی و شکمی را هم انسان برای امور جنسی می‌خواهد، و در واقع گفت: مایه عیش آدمی زیر شکم است. دید او خیلی بالا برده، دو سه وجب پایین‌تر آورد.
golab
مردم وقتی صنایع را می‌بینند ـ که واقعا هم صنعت خیلی ترقی کرده است ـ خیال می‌کنند بشر در تمام قسمتها ترقی کرده است، در صورتی که یک قسمتهایی هست که اصلاً برای بشر فاجعه است. الآن نیمی از بشر روی زمین همین‌طور فکر می‌کنند، می‌گویند مایه همه چیز آدمی شکم است؛ یعنی انسان را این‌گونه تصویر کرده‌اند و چقدر هم غلط است! خیال می‌کنند این غلط با آن صنایع یک ارتباطی دارد. می‌گویند اگر اشتباه کرده بودند، صنایعشان آنقدر ترقی نمی‌کرد. آن صنایع به این چه مربوط؟ این فکر در دنیا امروز در حال شکست خوردن است (از اول هم شکست خورده بود) یعنی حتی مادی‌مسلک‌ها هم دیگر چندان به این حرف اعتنایی ندارند.
golab
اینها (مادیین) می‌گویند نه تنها مایه عیش آدمی شکم است بلکه مایه فکر آدمی هم شکم است، مایه احساسات آدمی هم شکم است. اینها اصلاً منکر اصالت فکر و عقل و دل و احساسات هستند، یعنی اصلاً انسان از نظر اینها یعنی شکم. اگر بگویند انسان دل دارد، می‌گویند دلش هم تابع شکمش است؛ آن چیزی را دلش می‌خواهد که شکمش بخواهد، در خدمت شکمش است. اگر بگویند انسان مغز هم دارد، فکر هم دارد، می‌گویند فکر و مغز هم تابع شکمش است؛ مایه عقل آدمی شکم است، مایه فکر آدمی شکم است، مایه دل آدمی شکم است، مایه احساسات آدمی شکم است. اینها بشر را از لحاظ خواسته و هدف و اخلاق، این‌طور مادی تصور می‌کنند. مارکسیستهای دنیا ـ که اساس فلسفه کمونیسم بر پایه مارکسیسم است ـ همین را می‌گویند.
golab
بشر غیر از تحصیل علم کارهای دیگری دارد که هدف از آنها مادیات نیست، چنانکه یک سلسله کارهای اخلاقی انجام می‌دهد، در کارهای خیر و مؤسسات خیریه وارد می‌شود. هدف انسان از شرکت در کارهای خیر چیست؟ آیا آنها را برای نان خودش انجام می‌دهد یا نه؟ اینها می‌گویند نه. انسان یک کارهایی را برای جمال و زیبایی می‌کند: اتومبیل خیلی خوب و عالی دارد، بعد مدل جدیدتری می‌آید، اتومبیل قبل را به یک قیمت نازلی می‌فروشد و اتومبیل جدید را به قیمت گرانتری می‌خرد چون زیباتر است. انسان عبادت می‌کند و از عبادت خودش لذت می‌برد. آیا از این عبادت هدف مادی دارد؟ ممکن است کسی بگوید مادیات را در آخرت می‌خواهد، ولی همه که این‌طور نیستند.
golab

حجم

۲۵۰٫۶ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

حجم

۲۵۰٫۶ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

قیمت:
۴۴,۰۰۰
۱۷,۶۰۰
۶۰%
تومان