بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سیندخت | طاقچه
کتاب سیندخت اثر علی‌محمد افغانی

بریده‌هایی از کتاب سیندخت

۲٫۹
(۸)
شنیده بودم که عشق هستی می‌بخشد ولی نمی‌دانستم که اول می‌کشد، اول آدم را از هزاران دهلیز شکنجه و عذاب که گویا لازمه ثبوت عشق است می‌گذراند و بعد از آنکه گواهی‌نامه قبولی از آزمایش را به دستش داد به او می‌گوید: منتظر باش، خبرت خواهم کرد! او گویا این نکته را خوب دریافته است که عشق چیزی جز همان انتظار نیست.
کاربر mim_ alf
اگر عواطف کودکی نباشد قلب مثل یک چوب گره‌دار می‌شود که اگر بخواهند خمش بکنند از جای گره می‌شکند. این‌گونه قلب‌ها مثل همان چوب گره‌دار به درد هیچ کاری جز سوزاندن نمی‌خورد
کاربر mim_ alf
به یاد سقراط افتادم و یکی از شاگردانش که لذت‌های دنیوی و خور و خواب و شهوت را بر خود حرام کرده و رفته بود تارک دنیا شده بود. این شاگرد نامش آنتیس‌تن بود. یک روز استاد او را در کنار کشکول گدائی‌اش مشاهده کرد و به او گفت: آنتیس‌تن، من خودپسندی و نخوت تو را از لای پارگی‌های لباست می‌خوانم.! و این گفته بعدها مثل شد. یعنی آن‌چه که می‌گوئی و می‌کنی
Hessam Shahbazi

حجم

۳۶۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

حجم

۳۶۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

قیمت:
۷۷,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد